English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (107 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
transfer number plate [British E] U پلاک انتقال
transfer license plate [American E] U پلاک انتقال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
identity bracelet U پلاک
plates U پلاک
door plate U پلاک در
plaque U پلاک
plaques U پلاک
license plate U پلاک
license plates U پلاک
plate U پلاک
licence plate U پلاک اتومبیل
number plates U پلاک شماره
number plate U پلاک شماره
nameplate U پلاک اسم
rating plate U پلاک قدرت
doorplate U پلاک روی در
rating plate U پلاک مشخصات
name plates U پلاک نام
identification tag U پلاک هویت
number plate U پلاک علائم مشخصه
number plates U پلاک علائم مشخصه
indeterminate change of station U انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
grid U مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
grids U مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
doorplate U پلاک محتوی نام شخص که روی درنصب میشود
identification tag U پلاک شناسایی اتیکت اسم کارت معرفی نامه
transfers U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring U انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
upload U انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem U یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle U کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate U نسبت انتقال سرعت انتقال
joule kelvin effect U انبساط گاز با فشار زیاد ازمجرای کنترل سوخت یا پلاک منفذدار که با کاهش دماهمراه است
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
grid anode capacity U فرفیت بین شبکه و اند فرفیت بین شبکه و پلاک
transference U انتقال
translations U انتقال
transportation U انتقال
downloading U انتقال
conductance U انتقال
displacement U انتقال
assignments U انتقال
assignment U انتقال
translation U انتقال
conveys U انتقال
metabasis U انتقال
negotiations U انتقال
conveyance U انتقال
abaloenation U انتقال
marque U انتقال
conveyances U انتقال
negotiation U انتقال
mittimus U انتقال
transfer check U انتقال
conveying U انتقال
intuitions U انتقال
conveyed U انتقال
convey U انتقال
migration U انتقال
transformation U انتقال
intuition U انتقال
transfer line U خط انتقال
line shaft U انتقال
turn over U انتقال
bail arm U انتقال
shifted U انتقال
transfer U انتقال
transmissions U انتقال
shift U انتقال
move U انتقال
transmission U انتقال
conduction U انتقال
transfers U انتقال
transmission line U خط انتقال
transition U انتقال
transitions U انتقال
transter U انتقال
shift U انتقال
shifts U انتقال
transferring U انتقال
devolution U انتقال
deed of transfer U انتقال نامه
counter transference U انتقال متقابل
crawl carry U انتقال خزشی
evocate U انتقال دادن
file transfer U انتقال فایل
data transfer U انتقال داده ها
data communication U انتقال اطلاعات
deed of transfer U سند انتقال
demand shift U انتقال تقاضا
doppler shift U انتقال دوپلری
digital transmission U انتقال رقمی
energy transfer U انتقال انرژی
digital transmission U انتقال دیجیتالی
descendible U قابل انتقال
demountable U قابل انتقال
demographic transition U انتقال جمعیتی
energy transmission U انتقال انرژی
power transfer U انتقال انرژی
electron transition U انتقال الکترون
intuitively U ازراه انتقال
convection U انتقال گرما
convection U انتقال برق
bail U واگذاری انتقال
transferred U انتقال یافته
gear U انتقال دادن
transfers U انتقال دادن
alienation U انتقال مالکیت
transfer U انتقال دادن
transferring U انتقال دادن
geared U انتقال دادن
gears U انتقال دادن
capital flow U انتقال سرمایه
carry over U انتقال دادن
cessionary U انتقال گیرنده
change over U انتقال بانکی
conditional transfer U انتقال شرطی
conductible U قابل انتقال
convect U انتقال یافتن
conveyable U قابل انتقال
block transfer U انتقال بلوک
block transfer U انتقال کندهای
block move U انتقال بلوک
alienated U انتقال شده
negotiator U انتقال دهنده
negotiators U انتقال دهنده
alienable U قابل انتقال
alienator U انتقال دهنده
alienor U انتقال دهنده
assignment of contract U انتقال قرارداد
asynchronous transmission U انتقال غیرهمزمان
conveying capacity U قدرت انتقال
transfer of training U انتقال اموزش
transitivity U انتقال پذیری
transmetalation U انتقال فلز
transmination U انتقال امین
transmissibility U قابلیت انتقال
transmission facility U وسیله انتقال
transmission line U سیم انتقال
transmission of sound U انتقال یاعبورصدا
transmission shaft U محور انتقال
transmission system U شبکه انتقال
transmission tower U برج انتقال
transmissive U قابل انتقال
transmissive U انتقال یافته
transmittal U انتقال سرایت
transmittance U انتقال سرایت
transition time U زمان انتقال
transition probability U احتمال انتقال
transfer operation U عمل انتقال
transfer orbit U مدار انتقال
transfer rate U نرخ انتقال
transfer switch U کلید انتقال
transfer table U میز انتقال
transfer time U زمان انتقال
transfer time U مدت انتقال
transferee U انتقال گیرنده
transferor U انتقال دهنده
transferrer U انتقال دهنده
transition moment U گشتاور انتقال
transition period U دوره انتقال
transmittancy U انتقال سرایت
transport number U عدد انتقال
alacrity [speed] U سرعت انتقال
celerity U سرعت انتقال
easiness [quickness] U سرعت انتقال
fleetness U سرعت انتقال
nippiness U سرعت انتقال
promptitude U سرعت انتقال
promptness U سرعت انتقال
rapidity U سرعت انتقال
rapidness U سرعت انتقال
speediness U سرعت انتقال
voluntary assignment U انتقال ارادی
wireless transmission U انتقال بی سیم
swiftness U سرعت انتقال
speed of action U سرعت انتقال
gold flow U انتقال طلا
line transmission error U خطای انتقال
lineshaft drive U محرکه انتقال
mortmain U انتقال ناپذیری
negative transfer U انتقال منفی
negotiability U انتقال پذیری
transferability U انتقال پذیری
negotiable instruments U اسنادقابل انتقال
not negotiable U غیرقابل انتقال
open cheque U چک انتقال پذیر
open cheque U چک قابل انتقال
overhead transmission line U خط انتقال هوایی
parallel transmission U انتقال موازی
portability U قابلیت انتقال
positive transfer U انتقال مثبت
line generated error U خطای انتقال
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com