Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 219 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
endorse
U
پشت نویس کردن
endorsed
U
پشت نویس کردن
endorses
U
پشت نویس کردن
endorsing
U
پشت نویس کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
graphics
U
پیش نویس توابعی که دستورات گرافیکی استاندارد ایجاد میکنند مثل رسم خط و... که از طریق برنامه قابل صدا کردن هستند تا نوشتن برنامه را ساده کنند
draft
U
تهیه کردن پیش نویس
draft
U
پیش نویس کردن
drafted
U
تهیه کردن پیش نویس
drafted
U
پیش نویس کردن
drafts
U
تهیه کردن پیش نویس
drafts
U
پیش نویس کردن
minute
U
پیش نویس کردن
pamphleteer
U
جزوه نویس رساله نویسی کردن
pamphleteers
U
جزوه نویس رساله نویسی کردن
sketch
U
پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
sketched
U
پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
sketches
U
پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
historify
U
مورخ رسمی تاریخ نویس ل کردن
to make a minute of
U
پیش نویس کردن
Other Matches
addersser or or
U
نامه نویس عریضه نویس
ego loss programming
U
تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
version
U
نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
versions
U
نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
chirographer
U
خط نویس
pamphleteers
U
رساله نویس
epistoler
U
نامه نویس
pamphleteer
U
رساله نویس
letter writer
U
کاغذ نویس
stenograph
U
تند نویس
letter writer
U
نامه نویس
epistler
U
رساله نویس
elegist
U
مرثیه نویس
elegiast
U
قصیده نویس
elegiast
U
مرثیه نویس
drafts
U
پیش نویس
story teller
U
افسانه نویس
editorialist
U
سرمقاله نویس
dramaturge
U
درام نویس
drafts
U
چرک نویس
emblematist
U
مثل نویس
endorser
U
پشت نویس
endorser
U
فهر نویس
evangelists
U
انجیل نویس
paragrapher
U
عبارت نویس
bookmakers
U
کتاب نویس
bookmaker
U
کتاب نویس
endorseer
U
فهر نویس
fabler
U
افسانه نویس
head liner
U
سرصفحه نویس
drafted
U
پیش نویس
lapicide
U
سنگ نویس
songwriter
U
ترانه نویس
inker
U
مرکب نویس
drafted
U
چرک نویس
odist
U
قصیده نویس
idyllist
U
قصیده نویس
ballpoint pens
U
روان نویس ها
ballpoints
U
روان نویس ها
minute
U
پیش نویس
foul copy
U
چرک نویس
ballpens
U
روان نویس ها
fictionist
U
داستان نویس
fictionist
U
افسانه نویس
programmer
U
برنامه نویس
songwriter
U
سرود نویس
historian
U
تاریخ نویس
historians
U
تاریخ نویس
gnomical
U
کوتاه لب نویس
draft
U
چرک نویس
draft
U
پیش نویس
ball pens
U
روان نویس ها
geneologist
U
شجره نویس
gazetteer
U
روزنامه نویس
gazetteer
U
مجله نویس
fabulist
U
افسانه نویس
novelists
U
رمان نویس
scriptwriters
U
نمایشنامه نویس
playwright
U
پیس نویس
playwright
U
نمایشنامه نویس
playwrights
U
پیس نویس
playwrights
U
نمایشنامه نویس
proverbialist
U
مثل نویس
calligraphist
U
خوش نویس
calligrapher
U
خوش نویس
tractarian
U
مقاله نویس
scriptwriter
U
نمایشنامه نویس
dramatists
U
نمایشنامه نویس
dramatist
U
نمایشنامه نویس
romancer
U
رمان نویس
typist
U
ماشین نویس
typists
U
ماشین نویس
columnist
U
مقاله نویس
columnists
U
مقاله نویس
proser
U
نثر نویس
essayist
U
مقاله نویس
essayists
U
مقاله نویس
prosaist
U
نثر نویس
biographer
U
تذکره نویس
affiant
U
گواهی نویس
acceptor
U
قبولی نویس
rewriter
U
دوباره نویس
rough or foul copy
U
چرک نویس
scrabbler
U
مسوده نویس
scholiast
U
حاشیه نویس
captions
U
زیر نویس
caption
U
زیر نویس
allegorist
U
تمثیل نویس
annalist
U
تاریخچه نویس
annotator
U
حاشیه نویس
biographers
U
تذکره نویس
polygraph
U
بسیار نویس
polygraphs
U
بسیار نویس
prosateur
U
نثر نویس
aphorist
U
پند نویس
aphorist
U
موجز نویس
annotator
U
تفسیر نویس
conveyancer
U
قباله نویس
grandiloquent
U
قلنبه نویس
anecdotist
U
حکایت نویس
sign writer
U
تابلو نویس
mythographer
U
اسطوره نویس
tabulator
U
جدول نویس
programmers
U
برنامه نویس
tabulating machine
U
جدول نویس
natural historian
U
تاریخ نویس
orthographer
U
درست نویس
sign writer
U
لوحه نویس
magniloquent
U
قلنبه نویس
magazinist
U
مقاله نویس
write once read many
U
یکبار نویس
evangelist
U
انجیل نویس
magazin
U
مجله نویس
dialogist
U
مکالمه نویس
magazinist
U
مجله نویس
deponent
U
گواهی نویس
cryptographer
U
رمز نویس
novelist
U
رمان نویس
lexicographer
U
لغت نویس
draftsmen
U
طرح نویس
typewritter
U
ماشین نویس
the psalmist
U
زبور نویس
draughtsman
U
طرح نویس
draughtsmen
U
طرح نویس
chronicler
U
وقایع نویس
phonographer
U
صدا نویس
lexicographers
U
لغت نویس
copyreader
U
سرمقاله نویس
satirists
U
هجو نویس
satirist
U
هجو نویس
paper stainer
U
کتاب نویس
proforma
U
پیش نویس
programmer analyst
U
برنامه نویس / تحلیل گر
roughs
U
طرح پیش نویس
drafts
U
پیش نویس قرارداد
maintenance programmer
U
برنامه نویس نگهداشت
serialist
U
داستان نویس سریال
holographs
U
سند دست نویس
proforma
U
پیام پیش نویس
ink writer
U
در تلگراف مرکب نویس
relative coding
U
برنامه نویس نسبی
drafted
U
پیش نویس طرح
drafts
U
پیش نویس طرح
drafted
U
پیش نویس قرارداد
sketch
U
پیش نویس ازمایشی
mythopoet
U
شاعر افسانه نویس
parts programmer
U
برنامه نویس اجزاء
mythologist or ger
U
اساطیر نویس اساطیردان
penny a line
U
ارزان نویس بی مایه
sketches
U
پیش نویس ازمایشی
maintenance programmer
U
برنامه نویس پشتیبان
sketched
U
پیش نویس ازمایشی
drafted
U
پیش نویس چرکنویس
holograph
U
سند دست نویس
drafts
U
پیش نویس چرکنویس
write white engine
U
موتور سفید نویس
systems programmer
U
برنامه نویس سیستم
computer programmer
U
برنامه نویس کامپیوتر
coder
U
برنامه نویس رمزگذار
fountain pen
U
قلم خود نویس
systems programer
U
برنامه نویس سیستم
systems progarmmer
U
برنامه نویس سیستم ها
subscript
U
زیر نویس امضاء
subscriber of shares
U
پذیره نویس سهام
write black engine
U
موتور سیاه نویس
system programmer
U
برنامه نویس سیستم
draft of a treaty
U
پیش نویس معاهده
draft plan
U
پیش نویس برنامه
story teller
U
افسانه گو حکایت نویس
fountain pens
U
قلم خود نویس
pressman
U
مخبرروزنامه مقاله نویس
applications programmer
U
برنامه نویس کاربردی
abstracter
U
خلاصه نویس دزد
accepting bank
U
بانک قبولی نویس
application programmer
U
برنامه نویس کاربردی
biographers
U
شرح حال نویس
protocols
U
پیش نویس معاهده
protocols
U
پیش نویس سند
protocol
U
پیش نویس معاهده
biographer
U
شرح حال نویس
draft
U
پیش نویس چرکنویس
protocol
U
پیش نویس سند
verbose
U
دراز نویس درازگو
pressmen
U
مخبرروزنامه مقاله نویس
draft
U
پیش نویس طرح
gossiper
U
دری وری نویس
draft
U
پیش نویس قرارداد
ballpoint
U
روان نویس
[نوشت افزار]
threnodist
U
روضه خوان مرثیه نویس
roughs
U
صفحه ارایی پیش نویس
d. will
U
پیش نویس یا وصیت نامه
humorist
U
ادم شوخ فکاهی نویس
humorists
U
ادم شوخ فکاهی نویس
proforma
U
فرم پیش نویس قرارداد
maintenance programmer
U
برنامه نویس تعمیر ونگهداری
ballpoint pen
U
روان نویس
[نوشت افزار]
ballpen
U
روان نویس
[نوشت افزار]
stbtitle
U
زیر نویس لقب فرعی
minute
U
نسخه دوم پیش نویس
ball pen
U
روان نویس
[نوشت افزار]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com