Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
support
U
پشتیبانی کردن تایید کردن پایه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
underpins
U
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpin
U
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpinned
U
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
seconding
U
پشتیبانی کردن تایید کردن
seconded
U
پشتیبانی کردن تایید کردن
second
U
پشتیبانی کردن تایید کردن
seconds
U
پشتیبانی کردن تایید کردن
fire support coordination
U
هماهنگ کردن پشتیبانی اتش تطبیق پشتیبانی اتش
back-up
U
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
back up
U
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
to give a knee to
U
حمایت کردن تایید کردن
approve
U
تصدیق کردن تایید کردن
upholds
U
تقویت کردن تایید کردن
uphold
U
تقویت کردن تایید کردن
approving
U
تصدیق کردن تایید کردن
approves
U
تصدیق کردن تایید کردن
confirm
U
تایید کردن
approve
U
تایید کردن
vertify
U
تایید کردن
approving
U
تایید کردن
corroborating
U
تایید کردن
corroborates
U
تایید کردن
ratifying
U
تایید کردن
corroborate
U
تایید کردن
ratify
U
تایید کردن
ratifies
U
تایید کردن
supporting
U
تایید کردن
ratified
U
تایید کردن
approves
U
تایید کردن
confirms
U
تایید کردن
emphasizing
U
تایید کردن
gracing
U
تایید کردن
support
U
تایید کردن
acknowledge
U
تایید کردن
grace
U
تایید کردن
emphasising
U
تایید کردن
graced
U
تایید کردن
emphasized
U
تایید کردن
emphasize
U
تایید کردن
corroborated
U
تایید کردن
emphasizes
U
تایید کردن
graces
U
تایید کردن
acknowledging
U
تایید کردن
acknowledges
U
تایید کردن
emphasises
U
تایید کردن
emphasised
U
تایید کردن
vindicating
U
پشتیبانی کردن از
to agitate
[for]
U
پشتیبانی کردن
aid
U
پشتیبانی کردن
support
U
پشتیبانی کردن
aiding
U
پشتیبانی کردن
vindicated
U
پشتیبانی کردن از
countenanced
U
پشتیبانی کردن
aided
U
پشتیبانی کردن
backup
U
پشتیبانی کردن
vindicates
U
پشتیبانی کردن از
maintained
U
پشتیبانی کردن
vindicate
U
پشتیبانی کردن از
maintains
U
پشتیبانی کردن
rally
U
پشتیبانی کردن
play up to
U
پشتیبانی کردن از
championed
U
پشتیبانی کردن
rallied
U
پشتیبانی کردن
championing
U
پشتیبانی کردن
champions
U
پشتیبانی کردن
propugn
U
پشتیبانی کردن از
maintain
U
پشتیبانی کردن
countenance
U
پشتیبانی کردن
champion
U
پشتیبانی کردن
countenances
U
پشتیبانی کردن
countenancing
U
پشتیبانی کردن
rallies
U
پشتیبانی کردن
security clearance
U
تایید صلاحیت کردن
support
U
تایید کردن نگهداری
to back somebody up
U
از کسی پشتیبانی کردن
propped
U
نگهداشتن پشتیبانی کردن
propping
U
نگهداشتن پشتیبانی کردن
prop
U
نگهداشتن پشتیبانی کردن
direct support
U
پشتیبانی مستقیم کردن
to bolster somebody up
U
از کسی پشتیبانی کردن
to get behind somebody
U
از کسی پشتیبانی کردن
validates
U
تایید اعتبار قانونی کردن
validated
U
تایید اعتبار قانونی کردن
validate
U
تایید اعتبار قانونی کردن
vouch
U
اطمینان دادن تایید کردن
validating
U
تایید اعتبار قانونی کردن
mission call
U
درخواست پشتیبانی هوایی کردن
avouch
U
مقرر داشتن تصدیق و تایید کردن
clearance
U
پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
back up
U
اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
back-up
U
اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
coordinate
U
تعدیل کردن هم پایه
support command
U
فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
bracket
U
احاطه کردن تیر پایه انتن
mount
U
تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
mounts
U
تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
fulcrum
U
تکیه گاه ساختن پایه دار کردن
boolean algebra
U
قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
algebra
U
ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
intersectional service
U
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
combat airlift support
U
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
micro
U
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
microcomputer
U
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micros
U
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
times
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
antisubmarine support
U
پشتیبانی از عملیات ضدزیردریایی پشتیبانی ضدزیردریایی
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
hatch beam
U
پایه دریچه پایه دهلیز
base width
U
عرض پایه پهنای پایه
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
air distant support
U
پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
decimal
U
تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
decimals
U
تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
base piece
U
پایه پایه استقرار
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
socle
U
پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
graced
U
تایید
acknowledgements
U
تایید
corroboration
U
تایید
verification
U
تایید
gracing
U
تایید
certification
U
تایید
acknowledgments
U
تایید
graces
U
تایید
acknowledgement
U
تایید
grace
U
تایید
allegation
U
تایید
allegations
U
تایید
confirmation
U
تایید
approval
U
تایید
backing
U
پشتیبانی
protection
U
پشتیبانی
afloat support
U
پشتیبانی
support
U
پشتیبانی
in support of
U
در پشتیبانی از
in support of
U
در پشتیبانی
patronage
U
پشتیبانی
assigning
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to inform on
[against]
somebody
U
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
concentrates
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrate
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigns
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to appeal
[to]
U
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
serve
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assign
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
serves
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
concentrating
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
buck up
U
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
served
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigned
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
seconder
U
تایید کننده
price support
U
تایید قیمت
corroborant
U
تایید کننده
corrobrant
U
تایید کننده
acknowledgement of order
تایید سفارش
social approval
U
تایید اجتماعی
confirmed
U
تایید شده
confirmative
U
تایید کننده
confirmer
U
تایید کننده
confirmor
U
تایید کننده
corroborator
U
تایید کننده
approvingly
U
به تایید رسیده
approvingly
U
تایید شده
approved
U
به تایید رسیده
approved
<adj.>
<past-p.>
U
تایید شده
approved
U
تایید شده
passed
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
endorsements
U
موافقت تایید
endorsement
U
موافقت تایید
certifiable
U
قابل تایید
support
U
تقویت تایید
unevaluated
<adj.>
U
تایید نشده
validity
U
تایید تصدیق
insusceptible
U
تایید ناپذیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com