English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
delineascope U پرژکتور منعکس کننده عکس در روی یک پرده پرژکتوراگراندیسمان عکس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reflectors U منعکس کننده
reflector U منعکس کننده
barrel reflector U منعکس کننده لوله
baffling U صفحه منعکس کننده
abat voix U منعکس کننده صدا
baffled U صفحه منعکس کننده
baffle U صفحه منعکس کننده
baffles U صفحه منعکس کننده
relucent U منعکس کننده نور متشعشع
periscope U منعکس کننده نور دریچه دید
thermocline U لایه منعکس کننده صوت در اب دریا
barrel reflector U منعکس کننده وضع داخل لوله
periscopes U منعکس کننده نور دریچه دید
deep scattering layer U لایههای منعکس کننده عمق دریا
balloon reflector U بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
chaff U وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
self reflexive U منعکس کننده تصویر خود خود پژواکی
stabilizing sleeve U پرده متعادل کننده گلولههای منور
vane U علامت بادنما پرده جدا کننده
vanes U علامت بادنما پرده جدا کننده
transponder U تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
reflector U جسم منعکس کننده جسم صیقلی
side reflector U منعکس کننده کناری رفلکتور کناری
reflectors U جسم منعکس کننده جسم صیقلی
wanelength U طول جدار جداکننده یا پرده جدا کننده
membranaceous U دارای غشاء پرده پرده غشایی
baffle U منعکس
baffles U منعکس
baffling U منعکس
baffled U منعکس
reflected U منعکس
reflects U منعکس شدن
reactive U منعکس شونده
reflect U منعکس شدن
reflecting U منعکس شدن
resound U منعکس کردن
resounds U منعکس کردن
resounded U منعکس کردن
images U منعکس کردن
image U منعکس کردن
ring with U منعکس کردن
tone and semitone U پرده ونیم پرده
re echo U دوباره منعکس شدن
reflectively U بطور منعکس شونده
reflectional U بازتابنده منعکس سازنده
indirect lighting U نور منعکس شده
reecho U دوبار منعکس شدن
reflective U بازتابنده منعکس سازنده
reflected binary code U رمز دودویی منعکس شده
tringle U چوب پرده میل پرده چوب دیرک
mirrored U دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
mirror U دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
mirrors U دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
catoptric U وابسته به ایینه ونور منعکس شده
camera lucida U دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
camera lucida U [ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
rebounding U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebound U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebounded U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebounds U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
abat-voix U [قبه یا سایبان که صدا را در پشت و بالای سکوی خطابه منعکس می کند.]
background U نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
backgrounds U نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
mach stem U جبهه موج حاصل از تلاقی موج برخوردی و منعکس
hologram U تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
holograms U تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
reflect U تامل کردن منعکس کردن
reflecting U تامل کردن منعکس کردن
reflects U تامل کردن منعکس کردن
straightest U بی پرده
fin footed U پرده پا
pert U بی پرده
bluntly U بی پرده
tympan U پرده
straight U بی پرده
straighter U بی پرده
plain spoken U بی پرده
purdah U پرده
tympanon U پرده
mantles U پرده
pecten U پرده
window shade U پرده
velum U پرده
straightforward U بی پرده
patagium U پرده
screen U پرده
mantle U پرده
screens U پرده
uninhibited U بی پرده
unreserved U بی پرده
screened U پرده
smokescreen U پرده
screening, screenings U پرده
backstage U در پس پرده
hangings U پرده
veil U پرده
palling U پرده
franking U بی پرده
palls U پرده
membrane U پرده
franks U بی پرده
blinds U پرده
franked U بی پرده
membranes U پرده
free spoken U بی پرده
blunting U بی پرده
vanes U پرده
palled U پرده
frankest U بی پرده
at the rear of the stage <adj.> <adv.> U در پس پرده
door curtain U پرده در
veils U پرده
blunts U بی پرده
vane U پرده
blunted U بی پرده
pall U پرده
straight out U بی پرده
frank U بی پرده
door curtain U پرده
diaphragm U پرده
paintings U پرده
curtains U پرده
outspokenly U بی پرده
blind U پرده
diaphragms U پرده
painting U پرده
franker U بی پرده
blunter U بی پرده
blinded U پرده
straightforwardly U بی پرده
bluntest U بی پرده
blunt U بی پرده
dorsel U پرده محراب
shutter U پرده گذاشتن
drapery panel U چین پرده ای
dossal U پرده محراب
dossel U پرده محراب
disclosures U بی پرده گویی
steel facing membrane U پرده فولادی
palmated U پرده دار
Iron Curtain U پرده اهنین
panel code U کد پرده مخابرات
brise-soleil U پرده افقی
A 4-cat play. U نمایش در 4 پرده
Shrouded in mystrey. U در پرده اسرار
To draw the curtain . U پرده را کشیدن
panels U پرده مخابرات
eardrum U پرده گوش
panel U پرده مخابرات
tympanic membrane U پرده گوش
film U پرده نازک
filmed U پرده نازک
brise-soleil U پرده عمودی
smokescreen U دود پرده
balustrata U پرده شبستان
shutters U پرده گذاشتن
hymenoptera U پرده بالان
hymenopteral or terous U پرده بال
disclosure U بی پرده گویی
tympanum U پرده گوش
entracte U میان پرده
quater tone U یک چهارم پرده
drumhead U پرده صماخ
frank U بی پرده حرف زن رک
signal panel U پرده مخابرات
veil U پرده زدن
veils U پرده زدن
silver screen U پرده سینما
smoke screen U پرده دود
diaphrgam U میان پرده
foreshortening U پرده ازروبرو
curtains U پرده پوشش
curtains U جدار پرده
sun blind U پرده پنجره
say it frankly U بی پرده بگو
tableau U پرده نقاشی
diaphragms U میان پرده
diaphragm U میان پرده
endoderm U پرده درونی
endocardium U پرده درونی دل
franked U بی پرده حرف زن رک
franker U بی پرده حرف زن رک
round unvarnished tale U سخن بی پرده
frankest U بی پرده حرف زن رک
franking U بی پرده حرف زن رک
franks U بی پرده حرف زن رک
tableaux U پرده نقاشی
tableaus U پرده نقاشی
pelmets U چوب پرده
fretted U پرده دار
eardrums U پرده صماخ
eardrums U پرده گوش
eardrum U پرده صماخ
eardrum U پرده گوش
pellicular U پرده دار
veil nebula U ابری پرده
veil nebula U سحابی پرده
half tone U نیم پرده
wanelength U طول پرده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com