Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inbreed
U
پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
animal husband
U
پرورش جانوران اهلی
inbreeding
U
تخم کشی از جانوران هم تیره تولید و تناسل در میان هم نژادها
notochord
U
نخستین محور تیره پشت میله غضروفی که در پشت جانوران است
bring up
U
پرورش دادن
fosters
U
پرورش دادن
fostering
U
پرورش دادن
process
U
پرورش دادن
fostered
U
پرورش دادن
foster
U
پرورش دادن
processes
U
پرورش دادن
develop
U
بسط دادن پرورش دادن
develops
U
بسط دادن پرورش دادن
to water
[horses, cattle, etc.]
U
آب دادن
[به جانوران بومی]
colony
U
گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند
[زیست شناسی]
foliage plant
U
گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
sericulture
U
پرورش کرم ابریشم پرورش نوغان
automatic data processing system
U
سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
education
U
پرورش اموزش و پرورش
rabbitry
U
محل پرورش خرگوش اهلی پرورش خرگوش
thwarted
U
ادامه دادن یا کشیدن
thwart
U
ادامه دادن یا کشیدن
expansion
U
توسعه گسترش دادن کشیدن
intelligence process
U
جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
superinduce
U
تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
bouse
U
بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
weight
U
بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone .
U
ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
no drop image
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
fosterage
U
پرورش
training
پرورش
nurtures
U
پرورش
nurtured
U
پرورش
culturing
U
پرورش
cultures
U
پرورش
culture
U
پرورش
nurturing
U
پرورش
breeding
U
پرورش
cultivation
U
پرورش
nourishment
U
پرورش
floriculture
U
پرورش گل
upbringing
U
پرورش
pedagogy
U
پرورش
nurture
U
پرورش
ser
U
پرورش نوغان
p.exercise
U
پرورش بدنی
self cultivation
U
پرورش نفس
self culture
U
پرورش نفس
germiculture
U
پرورش میکروب
mental discipline
U
پرورش ذهنی
aviculture
U
پرورش مرغ
mariculture
U
پرورش دریازیان
education
U
اموزش و پرورش
pisciculture
U
پرورش ماهی
ostreiculture
U
پرورش صدف
data processing
U
پرورش اطلاعات
body building
U
پرورش اندام
silviculture
U
پرورش جنگل
swannery
U
محل پرورش قو
character training
U
پرورش منش
unbred
U
پرورش نیافته
breeding
U
پرورش حیوانات
body-building
U
پرورش اندام
faunology
U
جانوران
murine
U
از تیره موش جانوری از تیره موش
snuffles
U
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffle
U
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffling
U
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled
U
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
twinges
U
درد کشیدن تیر کشیدن
twinge
U
درد کشیدن تیر کشیدن
agonise
U
زحمت کشیدن درد کشیدن
viniculture
U
پرورش انگور شراب
ser
U
پرورش کرم ابریشم
falconer
U
پرورش دهنده شاهین
falconers
U
پرورش دهنده شاهین
educational
U
مربوط به اموزش و پرورش
f.education
U
پرورش واموزش دختران
apiculture
U
پرورش زنبور عسل
silviculturist
U
ویژه گر پرورش جنگل
rosarian
U
پرورش دهنده گل سرخ
piscicultural
U
مربوط به پرورش ماهی
educationist
U
کارشناس اموزش و پرورش
educationist
U
متخصص اموزش و پرورش
educationists
U
کارشناس اموزش و پرورش
educationists
U
متخصص اموزش و پرورش
special education
U
اموزش و پرورش استثنایی
nature nurture controversy
U
مجادله سرشت- پرورش
child rearing practices
U
شیوههای پرورش کودک
educationalists
U
کارشناس اموزش و پرورش
manpower development
U
پرورش نیروی انسانی
calf machine
U
دستگاه پرورش عضله
comparative education
U
اموزش و پرورش تطبیقی
guardian by nurture
U
قیم بعلت پرورش
education department
U
اداره آموزش و پرورش
poulterer
U
پرورش دهنده طور
culture of bees
U
پرورش یا تربیت زنبور
educationalist
U
کارشناس اموزش و پرورش
faunis
U
الهه جانوران
halobiont
U
جانوران اب شور
animality
U
زندگی جانوران
animalist
U
پیکرنمای جانوران
animal kingdom
U
جهان جانوران
animals kingdom
U
جهان جانوران
faunae
U
مربوط به جانوران
zooplankton
U
جانوران شناور
implacentalia
U
جانوران بی جفت
lights
U
ریه جانوران
zoodvnamics
U
فیزیولوژی جانوران
vermin
U
جانوران موذی
faunistic
U
وابسته به جانوران
herbivora
U
جانوران علفخوار
invertebrata
U
جانوران بی مهره
arachnida
U
جانوران عنکبوتی
kits
U
بچه جانوران
menageries
U
نمایشگاه جانوران
bimana
U
جانوران دودست
acephali
U
جانوران بیسر
menagerie
U
نمایشگاه جانوران
kit
U
بچه جانوران
sericulturist
U
پرورش دهنده کرم ابریشم
haute ecole
U
پرورش اسب در سطح عالی
hennery
U
مزرعه یا محل پرورش مرغ
apiarian
U
مربوط به پرورش زنبور عسل
apiarist
U
پرورش دهندهء زنبور عسل
incubator
U
محل پرورش اطفال زودرس
incubators
U
محل پرورش اطفال زودرس
ranches
U
در مرتع پرورش احشام کردن
ranch
U
در مرتع پرورش احشام کردن
upbringing
U
روش اموزش و پرورش بچه
sericultural
U
وابسته به پرورش کرم ابریشم
beekeeper
U
پرورش دهندهء زنبور عسل
terrarium
U
نمایشگاه جانوران خشکی
wild beasts
U
جانوران وحشی وحوش
king of beasts
U
پادشان جانوران :شیر
instincts
U
هوش طبیعی جانوران
claws
U
سرپنجه جانوران ناخن
verminous
U
پر از حشرات یا جانوران موذی
instinct
U
هوش طبیعی جانوران
pachyder mata
U
جانوران پوست کلفت
pincer
U
عضو گازانبری جانوران
arthropoda
U
جانوران مفصل دار
claw
U
سرپنجه جانوران ناخن
clawed
U
سرپنجه جانوران ناخن
clawing
U
سرپنجه جانوران ناخن
articulata
U
جانوران حلقه دار
biosystematic
U
رده بندی جانوران
oestrum
U
شهوت ومستی جانوران
neontology
U
بررسی جانوران مانده
zootaxy
U
طبقه بندی جانوران
underbody
U
پایین تنه جانوران
zooid
U
جانورسان شبیه جانوران
thremmatology
U
علم پرورش گیاهان وجانوران اهلی
wooler
U
جانوری که بخاطر پشمش پرورش مییابد
apicultural
U
مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
orthogenesis
U
اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
lorica
U
پوسته سخت حافظ جانوران
limnologist
U
زیست شناس جانوران اب شیرین
vivarium
U
جای نگاهداری جانوران زمینی
weasels
U
جانوران پستاندار شبیه راسو
weasel
U
جانوران پستاندار شبیه راسو
animalcular
U
وابسته به جانوران ذره بینی
zoometry
U
اندازه گیری اندامهای جانوران
seafood
U
غذاهای مرکب از جانوران دریایی
epizootic
U
منتشر شونده درمیان جانوران
To kI'll animals for food .
U
جانوران را برای غذا کشتن
aquarium
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
microorganisms
U
جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
gamekeepers
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
aquariums
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
microorganism
U
جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
achordata
U
جانوران فاقد ستون فقرات
aquaria
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
gamekeeper
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
somite
U
حلقه یابند بدن جانوران
alma mater
U
مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
green thumbed
U
کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
zootechny
U
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
foot and mouth
U
یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
rodenticide
U
دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
foraminifer
U
جنسی از جانوران ریز ریشه پای
zootechnics
U
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
incestuous
U
وابسته به جفت گیری جانوران از یک جنس
zoography
U
علم توصیف جانوران وخوی انان
deadfall
U
دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
humane killer
U
تپانچه ویژه برای بی زجرکشتن جانوران
polyphagous
U
تغذیه کننده برگیاهان یا جانوران متعدد
verminate
U
تولید حشرات یا جانوران موذی کردن
polyzoic
U
مرکب از شبه جانوران بسیار پرزیوگانی
chitin
U
جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
fauna
U
کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
zootechny
U
روش تربیت و رام کردن جانوران
zootechnics
U
روش تربیت ورام کردن جانوران
live stock
U
مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
linebreeding
U
پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
livestock
U
مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
beef cattle
U
گله گاو که برای تامین گوشت پرورش مییابد
chine
U
مهره استخوان پشت جانوران گوشت مازه
Aborigines
U
سکنه اولیه یک کشور جانوران و گیاهان بومی
herd book
U
نژادنامه برخی جانوران همچون گاو وخوک
pond life
جانوران بی مهره
[که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com