Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 214 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
jet
U
پرش اب جریان سریع
jets
U
پرش اب جریان سریع
jetted
U
پرش اب جریان سریع
jetting
U
پرش اب جریان سریع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
flush
U
شستن با جریان سریع جاری شدن سرخ شدن رویانیدن
flushes
U
شستن با جریان سریع جاری شدن سرخ شدن رویانیدن
flushing
U
شستن با جریان سریع جاری شدن سرخ شدن رویانیدن
surge
U
جریان سریع وغیرعادی
surged
U
جریان سریع وغیرعادی
surges
U
جریان سریع وغیرعادی
aerodynamic heating
U
افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
line surge
U
جریان سریع و غیرعادی خط
make flush
U
شستن با جریان سریع
rapid flow
U
جریان سریع
Other Matches
rollover
U
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
marine express
U
کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
leakage current
U
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
dma
U
اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
dma
U
CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
snap pass
U
پاس سریع با پیچش سریع مچ
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
U
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
currents
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amp
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
U
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
U
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
counter current
U
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current
U
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current
U
جریان القاء شده جریان تحریک
speediness
U
سریع السیر سریع
speedy
U
سریع السیر سریع
runoff coefficient
U
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
U
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
three phase current
U
جریان سه فاز جریان دوار
parasitic current
U
جریان نشتی جریان خارجی
current compensation
U
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current flow
U
سیلان جریان فلوی جریان
gresham's law
U
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
U
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
U
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry
U
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state
U
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
alternators
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
d.c. transformer
U
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
electromagnetism
U
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering
U
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
prompt
U
سریع
sweepy
U
سریع
prompts
U
سریع
spankings
U
سریع
prompted
U
سریع
spanking
U
سریع
accelerator
U
سریع
swifts
U
سریع
swiftest
U
سریع
rather
U
سریع تر
swifter
U
سریع
swift
U
سریع
wing footed
U
سریع
accelerators
U
سریع
rapid
U
سریع
snell
U
سریع
gleg
U
سریع
galloping
U
سریع
sudden
U
سریع
quicker
U
جلد سریع
slapped
U
ضربت سریع
rough and ready
U
سریع العمل
slap
U
ضربت سریع
operation immediate
U
اقدام سریع
quicker
U
تند و سریع
quickest
U
تند و سریع
quickest
U
جلد سریع
quick recovery
U
بهبود سریع
quick
U
تند و سریع
polypnea
U
تنفس سریع
posthaste
U
سریع السیر
fleeting
U
سریع الزوال
scamper
U
پرواز سریع
quick fire
U
تیر سریع
scampered
U
پرواز سریع
quick recovery
U
رونق سریع
scampering
U
پرواز سریع
scampers
U
پرواز سریع
rapid fire
U
تیر سریع
fleetingly
U
سریع الزوال
quick
U
جلد سریع
rapid scanning
U
تقطیع سریع
sneak raid
U
دستبرد سریع
pirouettes
U
چرخ سریع
expressing
U
سریع صریح
expressing
U
سریع السیر
expresses
U
سریع صریح
expresses
U
سریع السیر
quickstep
U
گام سریع
pirouette
U
چرخ سریع
speed
U
سریع کارکردن
speeding
U
سریع کارکردن
speeds
U
سریع کارکردن
skitter
U
حرکت سریع
convert
U
پاسکاری سریع
converted
U
پاسکاری سریع
converting
U
پاسکاری سریع
converts
U
پاسکاری سریع
expressed
U
سریع صریح
expressed
U
سریع السیر
raid
U
تک نفوذی سریع
raided
U
تک نفوذی سریع
rathe
U
زود رس سریع
raiding
U
تک نفوذی سریع
rath
U
زود رس سریع
raids
U
تک نفوذی سریع
rapid transit
U
شطرنج سریع
bullets
U
توپ سریع
despatched
U
انجام سریع
despatches
U
انجام سریع
express
U
سریع صریح
express
U
سریع السیر
courier
U
پیک سریع
couriers
U
پیک سریع
repost
U
ضربت سریع
dispatches
U
انجام سریع
dispatched
U
انجام سریع
despatching
U
انجام سریع
bullet
توپ سریع
slapping
U
ضربت سریع
prompts
U
سریع عاجل
braids
U
حرکت سریع
fleet
U
عبور سریع
fleets
U
عبور سریع
accelerated depreciation
U
استهلاک سریع
fast
U
سریع السیر
braided
U
حرکت سریع
braid
U
حرکت سریع
prompts
U
سریع کردن
prompted
U
سریع عاجل
prompted
U
سریع کردن
dispatch
U
انجام سریع
prompt
U
سریع عاجل
prompt
U
سریع کردن
progressive chess
U
شطرنج سریع
lightning chess
U
شطرنج سریع
fasted
U
سریع السیر
fastest
U
سریع السیر
fasts
U
سریع السیر
high speed traffic
U
ترافیک سریع
high speed printer
U
چاپگر سریع
high speed
U
دنده سریع
high speed
U
سریع السیر
fast neutron
U
نوترون سریع
fast moving depression
U
کمفشاری سریع
rapid access
U
با دستیابی سریع
fast access
U
با دستیابی سریع
high speed traffic
U
امد شد سریع
high velocity drop
U
بارریزی سریع
hypernoea
U
تنفس سریع
accelerated depreciation
U
استهلاک سریع
accelofilter
U
صافی سریع
hotshot
U
بارکشی سریع
highflyer
U
دلیجان سریع
highflier
U
دلیجان سریع
continuate
U
سریع الاتصال
riposted
U
ضربت سریع
windstorm
U
باد سریع
riposting
U
ضربت سریع
slash
U
ضربه سریع
snapback
U
بهبودی سریع
precipitate
U
خیلی سریع
precipitating
U
خیلی سریع
glimpses
U
نگاه سریع
precipitates
U
خیلی سریع
precipitated
U
خیلی سریع
ripostes
U
ضربت سریع
glimpsed
U
نگاه سریع
glimpse
U
نگاه سریع
wind sprint
U
تمرین دو سریع
riposte
U
ضربت سریع
glimpsing
U
نگاه سریع
winder
U
دویدن سریع
slaps
U
ضربت سریع
slashes
U
ضربه سریع
slashed
U
ضربه سریع
rapid
U
سریع العمل چابک
umbilical cord
U
سیم سریع الاتصال
flying
U
پردار سریع السیر
speedway
U
جاده سریع السیر
whisked
U
حرکت سریع و جزیی
scud
U
حرکت سریع ابر
fungoid
U
دارای رشد سریع
wildfire
U
اتش سریع و پر زور
perishable
U
کالای سریع الفساد
ageing
U
سخت کنندگی سریع
honker
U
نوعی اتومبیل سریع
fast break
U
حمله سریع به دروازه
fast shuttle
U
نقل و انتقال سریع
fruit clipper
U
کشتی سریع میوه بر
skiff
U
قایق سریع السیر
goods of perishable nature
U
اموال سریع الفساد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com