Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
peripheral processor
U
پردازشگر جنبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
front end processor
U
پردازشگر جلو و انتها پردازشگر نهایی
processor
U
پردازشگر
client
U
ایستگاه پردازشگر
satellite processor
U
پردازشگر پیرو
macro processor
U
درشت پردازشگر
language processor
U
پردازشگر زبان
central processor
U
پردازشگر مرکزی
array processor
U
پردازشگر ارایه
clients
U
ایستگاه پردازشگر
raster image processor
U
پردازشگر تصویر شبکهای
processor dtate word
U
کمله وضعیت پردازشگر
bit slice processor
U
پردازشگر قطعه بیتی
client based application
U
برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
global
U
تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
globally
U
تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
shares
U
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
shared
U
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
edp
U
پردازشگر کلمه که قادر به انجام توابع پردازش داده مشخص است
share
U
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
circumferential
U
جنبی
laterad
U
جنبی
hypokinesis
U
کم جنبی
next door
[to]
<adv.>
U
جنبی
sideways
U
جنبی
lateral
U
جنبی
margins
U
جنبی
margin
U
جنبی
peripheral
U
جنبی
bypasses
U
جنبی
bypassed
U
جنبی
bypass
U
جنبی
bypassing
U
جنبی
peripheral device
U
دستگاه جنبی
peripheral unit
U
واحد جنبی
off hand game
U
بازی جنبی
margin cost
U
هزینه جنبی
peripheral driver
U
محرک جنبی
next
U
پهلویی جنبی
slow motion
U
کند جنبی
side view
U
نمای جنبی
side effects
U
اثرات جنبی
racking stress
U
تنش جنبی
photokinesis
U
نور جنبی
peripheral equipment
U
تجهیزات جنبی
adjunctive therapy
U
درمان جنبی
bypass
U
مسیر جنبی
by product
U
محصول جنبی
bradykinesis
U
کند جنبی
auxiliary service
U
خدمات جنبی
lateral
U
جنبی جناحی
immediately next door
<adv.>
U
همین جنبی
by-product
U
فراورده جنبی
by-products
U
فراورده جنبی
bypassing
U
مسیر جنبی
coproduct
U
فراورده جنبی
bypasses
U
مسیر جنبی
collateral heirs
U
وراث جنبی
bypassed
U
مسیر جنبی
yawed
U
حرکت جنبی قایق
yaw
U
حرکت جنبی قایق
byways
U
کار یا فعالیت جنبی
peripheral control unit
U
واحد کنترل جنبی
peripheral controller
U
کنترل کننده جنبی
byway
U
کار یا فعالیت جنبی
aids to trade
U
خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
ultromotivy
U
جنبش خود بخود نیروی خودبخودی جنبی
cpu time
U
مقدار زمانی که توسط پردازش مرکزی به اجرای دستورالعملهای برنامه اختصاص داده میشود زمان واحد پردازشگر مرکزی
software
U
هر برنامه یا گروه برنامه هایی که نحوه اجرای نرم افزار را مشخص میکند و شامل سیستم عامل , پردازشگر کلمه و برنامههای کاربردی است
integrated
U
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
cross servicing
U
خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
input output processor
U
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
aircraft cross servicing
U
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com