Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cod
U
پرداخت نقدی به مجرد تحویل کالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Payment on delivery of goods.
U
پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
cash on delivery
U
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
charges forward
U
هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
spot cash
U
پرداخت نقدی
lump sum payment
U
پرداخت نقدی
monetization
U
پرداخت نقدی بدهی
cash collection voucher
U
سند پرداخت نقدی
goods inwards sheet
U
برگ تحویل کالا
deliveries
U
تحویل کالا دادن
d. of goods
U
تحویل کالا یا اجناس
destination port
U
بندر تحویل کالا
delivery order
U
دستور تحویل کالا
delivery
U
تحویل کالا دادن
free on truck
U
تحویل کالا روی کامیون
free on rail
U
تحویل کالا روی قطار
freight forwarder
U
مقام تحویل دهنده کالا
free carrier
U
تحویل به حمل کننده کالا
cod
U
وصول وجه در موقع تحویل کالا
rendition
U
پرداخت تحویل
renditions
U
پرداخت تحویل
goods on approval
U
تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
cash on delivery
U
پرداخت هنگام تحویل
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
futures
U
قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
d/p
U
تحویل اسناددر مقابل پرداخت
delivered duty paid
U
تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
document against payment
U
تحویل اسناد در ازای پرداخت
free docks
U
نوعی قرارداد که در ان کالا را دربندر مبدا به بندرگاه تحویل می دهند
free on quay
U
قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
ex works
U
یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
ex quay
U
یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
ddp
U
paid duty delivered تحویل پس از پرداخت حقوق گمرکی
free carrier
U
یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
free on rail
U
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
c.i.f.
U
یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را به هزینه خود و باپرداخت حق بیمه لازم در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
class a agent officer
U
افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
cumulative delivery diagram
U
منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover
U
تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
cob web theorem
U
ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
supporting goods
U
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire
U
برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
impact shipment
U
کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
department stores
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
barter with someone
U
با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
shelf life
U
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter
[to trade by barter]
U
دادوستد کالا با کالا کردن
progress payment
U
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing
U
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
freightliner
U
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity
U
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
usance
U
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
throughput capacity
U
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
immaterial
U
مجرد
bachelors
U
مجرد
solitary
U
مجرد
unmarried
U
مجرد
lone
U
مجرد
noumenon
U
مجرد
single
U
مجرد
abstracting
U
مجرد
absolute
U
مجرد
abstracts
U
مجرد
absolutes
U
مجرد
soles
U
مجرد
sole
U
مجرد
abstract
U
مجرد
discrete
U
مجرد
metaphisical
U
مجرد
bachelor
U
مجرد
wifeless
U
مجرد
celibate
U
مجرد
sets of bill
U
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
sequestered life
U
زندگی مجرد
incommunicado
U
در حبس مجرد
solitary confinement
U
زندان مجرد
sweatbox
U
زندان مجرد
incorporeal
U
مجرد معنوی
an abstroct number
U
عدد مجرد
formal logic
U
منطق مجرد
bachelors
U
مرد مجرد
bachelor
U
مرد مجرد
consignee
U
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
abstract algebra
U
جبر مجرد
[ریاضی]
bachelor quarters
U
منازل افراد مجرد
on demand
U
به در خواست به مجرد تقاضا
incorporal
U
مجرد غیر محسوس
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
droppage
U
کسری پرداخت کسر پرداخت
fate
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fates
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
bach
U
مجرد و عزب زندگی کردن
lonely hearts
U
اشخاص مجرد و خواهان مصاحب
pluriliteral
U
رباعی مجردیا خماسی مجرد
individual
U
مجرا یا مربوط به شخص مجرد
is he still single?
U
ایا هنوزعزب یا مجرد است
individuals
U
مجرا یا مربوط به شخص مجرد
abstractly
U
بطور مجرد بخودی خود
tax evasion
U
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
ransoms
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill
U
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
prompts
U
نقدی
prompt
U
نقدی
pecuniary
U
نقدی
pocket
U
نقدی
pockets
U
نقدی
cashing
U
نقدی
cashes
U
نقدی
cashed
U
نقدی
cash
U
نقدی
prompted
U
نقدی
pecuniary pumishment
U
مجازات نقدی
cash book
U
دفتر نقدی
spot transaction
U
معامله نقدی
commuted ration
U
جیره نقدی
cash books
U
دفتر نقدی
pecuniary punishment
U
جزای نقدی
pecuniary punishment
U
مجازات نقدی
cashbook
U
دفتر نقدی
purse
U
جایزه نقدی
pursed
U
جایزه نقدی
spot price
U
قیمت نقدی
share in cash
U
سهم نقدی
spot market
U
بازار نقدی
liquid assets
U
دارائیهای نقدی
cash account
U
حساب نقدی
liquid capital
U
سرمایه نقدی
illiquid
U
غیر نقدی
liquidated damages
U
خسارت نقدی
net cash
U
نقدی خالص
cash sale
U
فروش نقدی
quick asset
U
دارائی نقدی
money
U
جایزه نقدی
non monetary
U
غیر نقدی
noncash
U
غیر نقدی
cash rent
U
اجاره نقدی
purses
U
جایزه نقدی
cash budget
U
بودجه نقدی
cash on delivery
U
فروش نقدی
liquidation
[of something]
U
نقدی
[اقتصاد]
cash security
U
وثیقه نقدی
fine
U
جزای نقدی
fined
U
جزای نقدی
cash balance
U
مانده نقدی
realization
[American E]
[of something]
U
نقدی
[اقتصاد]
cash capital
U
سرمایه نقدی
realisation
[British E]
[of something]
U
نقدی
[اقتصاد]
cash balance
U
تراز نقدی
cash discount
U
تخفیف نقدی
cash dividened
U
سود نقدی
cash nexus
U
رابطه نقدی
cash price
U
بهای نقدی
basic allowance for subsistence
U
جیره نقدی
cash price
U
قیمت نقدی
pursing
U
جایزه نقدی
budget item
U
اقلام نقدی
capital in cash
U
سرمایه نقدی
finest
U
جزای نقدی
cash-wage
U
دستمزد نقدی
cash assets
U
داراییهای نقدی
A cash ( credit ) transaction .
U
معامله نقدی ( اعتباری )
cash collection voucher
U
سندپرداخت غرامت نقدی
stock funds
U
اعتبار نقدی اماد
c/o
U
مخفف حوالهی نقدی
noncash expenditures
U
مخارج غیر نقدی
non cash shares
U
سهام غیر نقدی
cash crops
U
محصولات نقدی مانند
spot rate
U
نرخ فروش نقدی
non cash share
U
سهم غیر نقدی
cash security
U
وجه الضمان نقدی
cash plans
U
طرح پرداختهای نقدی
spot market
U
بازار معاملات نقدی
sopt price
U
قیمت فروش نقدی
spot price
U
بهای جنس در معامله نقدی
time deposits
U
مطالبه نقدی موجل از بانک
contribution not in cash
U
سهم الشرکه غیر نقدی
procurement rate
U
نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
peizefight
U
مسابقه حرفهای بوکس باجایزه نقدی
carnet
U
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
subvention
U
اعانه نقدی دولت به بنگاه عام المنفعه
spot sale
U
فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
claim for indemnification
U
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
lap money
U
جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
ability to pay principle of taxation
U
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
owelty
U
سرانه نقدی که شریکی برای برابر شدن کالای تقسیم شده به دیگری میدهد
processes
U
تحویل
solstice
U
تحویل
liveries
U
تحویل
devolvement
U
تحویل
livery
U
تحویل
free
U
تحویل
process
U
تحویل
landing, storage, delivery
U
تحویل
transter
U
تحویل
frees
U
تحویل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com