English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
payable at sight U پرداخت دیداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sight bill U حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
Other Matches
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
sights U دیداری
visuals U دیداری
payable at sight U دیداری
visually U دیداری
on sight U دیداری
at sight U دیداری
sight U دیداری
visual U دیداری
visual type U سنخ دیداری
visual adaptation U انطباق دیداری
sight bill U برات دیداری
visile U سنخ دیداری
audiovisual U دیداری- شنیداری
photoma U توهم دیداری
visuo motor U دیداری- حرکتی
visually handicapped U معلول دیداری
bill pay able at sight U برات دیداری
visual span U فراخنای دیداری
visual cliff U پرتگاه دیداری
visual check U مقابله دیداری
visual hallucination U توهم دیداری
visual projection U فرافکنی دیداری
visual perception U ادراک دیداری
videotapes U نوار دیداری
videotaping U نوار دیداری
visual fixation U تثبیت دیداری
apparition U توهم دیداری
sight vocabulary U واژگان دیداری
sight method U روش دیداری
visual focusing U تمرکز دیداری
sight draft U برات دیداری
demand deposit U سپرده دیداری
videotape U نوار دیداری
teletractor U مبدل دیداری
visual organization U سازمان دیداری
apparitions U توهم دیداری
videotaped U نوار دیداری
visual induction U القاء دیداری
draft at sight U برات دیداری
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
sight draft U برات یا حواله دیداری
optical illusions U خطای ادراکی دیداری
optical illusion U خطای ادراکی دیداری
episcotister U محرک نمای دیداری
visual illusion U خطای ادراکی دیداری
audi U بازتاب دیداری- شنیداری
days sight draft U برات دیداری 06 روزه
visual aids U ابزارهای کمکی دیداری
visual righting response U پاسخ تعادل دیداری
visual agnosia U ادراک پریشی دیداری
visual aphasia U زبان پریشی دیداری
on sight bill of exchange U برات برویت یا دیداری
visual display unit U واحد نمایش دیداری
audiovisual aids U ابزارهای کمکی دیداری-شنیداری
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
bender visual motor gestalt test U ازمون طرحهای دیداری-حرکتی بندر
visual bender motor gestalt test U ازمون طرح دیداری- حرکتی بندر
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
dividend warrant U چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
finish U پرداخت
refunded U پس پرداخت
paying U پرداخت
settlements U پرداخت
settlement U پرداخت
remitment U پرداخت
discharging U پرداخت
pays U پرداخت
expenditure U پرداخت
disbursement U پرداخت
refunds U پس پرداخت
glazes U پرداخت
payment U پرداخت
refund U پس پرداخت
payments U پرداخت
finishes U پرداخت
pt U پرداخت
glaze U پرداخت
pay U پرداخت
refunding U پس پرداخت
bleaching U پرداخت
burnisher U پرداخت گر
finishing U پرداخت
defrayal U پرداخت
glosser U پرداخت گر
trim U پرداخت
rendering U پرداخت
renderings U پرداخت
refinishing U پرداخت
making good U پرداخت
polish U پرداخت
polishes U پرداخت
lustreer U پرداخت
furbisher U پرداخت گر
finishing touches U پرداخت
discharges U پرداخت
outlay U پرداخت
discharge U پرداخت
smoothing plane U رنده پرداخت
date of maturity U موعد پرداخت
d. note U درخواست پرداخت
finishes U پرداخت کار
on account payment U پیش پرداخت
lustre U صیقل پرداخت
scours U پرداخت کردن
unpolished U پرداخت نشده
finish U پرداخت کار
spot cash U پرداخت نقدی
earnest money U پیش پرداخت
money back U تضمین پرداخت
payment by installments U پرداخت قسطی
monthly payment U پرداخت ماهانه
non payment U عدم پرداخت
date of payment U موعد پرداخت
lump sum payment U پرداخت یکجا
remittances U پرداخت تادیه
remittance U پرداخت تادیه
burnishing U پرداخت کاری
installment payment U پرداخت قسطی
demand for payment U تقاضای پرداخت
indemnification U پرداخت غرامت
final payment U پرداخت نهایی
imprest U پیش پرداخت
rendition U پرداخت تحویل
lump sum payment U پرداخت نقدی
deferred payment U پرداخت معوق
diamond polishing U پرداخت الماسی
interim financing U پرداخت موقت
outstanding U پرداخت نشده
deferred payment U پرداخت اتی
renditions U پرداخت تحویل
outstandingly U پرداخت نشده
finisher U پرداخت کننده
overpayment U پرداخت اضافی
payor U پرداخت کننده
payee U پرداخت شونده
paid U پرداخت شده
pre paid U پیش پرداخت
pre payment U پیش پرداخت
prepayment U پیش پرداخت
unpaid U پرداخت نشده
prest U پیش پرداخت
payment in full U پرداخت کامل
payees U پرداخت شونده
advice note U دستورپیش پرداخت
payment terms U شرایط پرداخت
advance payment U پیش پرداخت
period of grace U مهلت پرداخت
payment stopped U توقف پرداخت
annual payment U پرداخت سالیانه
payment in kind U پرداخت جنسی
planish U پرداخت کردن
payment in kind U پرداخت غیرنقدی
planishing tool U ابزار پرداخت
progress payments U پرداخت تدریجی
prompt payment U پرداخت فوری
bilk U گذاشتن از پرداخت
payment in advance U پیش پرداخت
payment by instalments U پرداخت به اقساط
payer U پرداخت کننده
by payment U از طریق پرداخت
payable on demand U پرداخت عندالمطالبه
casual payment U پیش پرداخت
pay off U پرداخت کردن
part payment U پرداخت اقساطی
back freigt U پرداخت کرایه
punctual payment U پرداخت در سر وعده
reimbursable U قابل پرداخت
remittable U قابل پرداخت
subscriptions U تعهد پرداخت
average payment U پرداخت متوسط
subscription U تعهد پرداخت
remittal U گذشت پرداخت
payment in full U پرداخت تمام
remitter U پرداخت کننده
payment in due cource U پرداخت به موقع
settlement terms U شرایط پرداخت
furbished U پرداخت کردن
advance U پیش پرداخت
pays U پرداخت کردن
pays U وابسته به پرداخت
advance پیش پرداخت
paying U پرداخت کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com