Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
payment under a guarantee
U
پرداخت تحت ضمانتنامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
average bond
U
ضمانتنامه پرداخت خسارت دریائی
claim guarantee form
U
مطالبه پرداخت ضمانتنامه
Other Matches
surety bond
U
ضمانتنامه
bill of guarantee
U
ضمانتنامه
bid holder
U
دارنده ضمانتنامه
contract guarantee
U
ضمانتنامه قرارداد
return of a guarantee
U
عودت ضمانتنامه
return of guarantee
U
عودت ضمانتنامه
issue a guarantee
U
صدور ضمانتنامه
bid bond
U
ضمانتنامه مناقصه
contract bonds and guarantees
U
ضمانتنامه ها و تضمیننامههای قرارداد
earnest money
U
ضمانتنامه شرکت در مناقصه
claim under a guarantee
U
مطالبه تحت ضمانتنامه
bid guarantee
U
ضمانتنامه شرکت در مناقصه
performance bonds
U
ضمانتنامه انجام کار
bid bond
U
ضمانتنامه شرکت در مناقصه
bail credit
U
اعتبار تحت ضمانتنامه
bid bond
U
ضمانتنامه شرکت در مناقصه یا مزایده
tender bond
U
ضمانتنامه شرکت در مناقصه یا مزایده
progress payment
U
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing
U
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance
U
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill
U
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fate
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage
U
کسری پرداخت کسر پرداخت
fates
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
tax evasion
U
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
due bill
U
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransoms
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
carnet
U
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
claim for indemnification
U
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation
U
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
subscribe
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
dividend warrant
U
چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
discharges
U
پرداخت
expenditure
U
پرداخت
disbursement
U
پرداخت
discharging
U
پرداخت
refund
U
پس پرداخت
refunded
U
پس پرداخت
polishes
U
پرداخت
pays
U
پرداخت
finish
U
پرداخت
discharge
U
پرداخت
trim
U
پرداخت
glaze
U
پرداخت
glazes
U
پرداخت
refunding
U
پس پرداخت
finishes
U
پرداخت
settlement
U
پرداخت
settlements
U
پرداخت
payments
U
پرداخت
refunds
U
پس پرداخت
payment
U
پرداخت
pay
U
پرداخت
lustreer
U
پرداخت
paying
U
پرداخت
making good
U
پرداخت
refinishing
U
پرداخت
remitment
U
پرداخت
furbisher
U
پرداخت گر
renderings
U
پرداخت
rendering
U
پرداخت
burnisher
U
پرداخت گر
finishing touches
U
پرداخت
outlay
U
پرداخت
pt
U
پرداخت
finishing
U
پرداخت
polish
U
پرداخت
bleaching
U
پرداخت
glosser
U
پرداخت گر
defrayal
U
پرداخت
lustre
U
صیقل پرداخت
burnishing
U
پرداخت کاری
date of maturity
U
موعد پرداخت
overpayment
U
پرداخت اضافی
date of payment
U
موعد پرداخت
outstanding
U
پرداخت نشده
outstandingly
U
پرداخت نشده
the d. of a debt
U
پرداخت بدهی
earnest money
U
پیش پرداخت
non payment
U
عدم پرداخت
on account payment
U
پیش پرداخت
renditions
U
پرداخت تحویل
remittance
U
پرداخت تادیه
remittances
U
پرداخت تادیه
rendition
U
پرداخت تحویل
finishes
U
پرداخت کار
dishonoured
U
خودداری از پرداخت
dishonour
U
خودداری از پرداخت
dishonors
U
خودداری از پرداخت
payable at sight
U
پرداخت دیداری
dishonoring
U
خودداری از پرداخت
dishonored
U
خودداری از پرداخت
payable on demand
U
پرداخت عندالمطالبه
payer
U
پرداخت کننده
financing
U
پرداخت هزینه
finances
U
پرداخت هزینه
pay off
U
پرداخت کردن
dishonouring
U
خودداری از پرداخت
shear
U
پرداخت فرش
finish
U
پرداخت کار
scours
U
پرداخت کردن
scoured
U
پرداخت کردن
scour
U
پرداخت کردن
tumbles
U
پرداخت کردن
tumbled
U
پرداخت کردن
tumble
U
پرداخت کردن
part payment
U
پرداخت اقساطی
dishonours
U
خودداری از پرداخت
financed
U
پرداخت هزینه
indemnification
U
پرداخت غرامت
annual payment
U
پرداخت سالیانه
payee
U
پرداخت شونده
average payment
U
پرداخت متوسط
back freigt
U
پرداخت کرایه
bilk
U
گذاشتن از پرداخت
paid
U
پرداخت شده
lump sum payment
U
پرداخت یکجا
payees
U
پرداخت شونده
unpolished
U
پرداخت نشده
advice note
U
دستورپیش پرداخت
advance payment
U
پیش پرداخت
installment payment
U
پرداخت قسطی
payment by installments
U
پرداخت قسطی
interim financing
U
پرداخت موقت
imprest
U
پیش پرداخت
down payment
U
پیش پرداخت
finisher
U
پرداخت کننده
unpaid
U
پرداخت نشده
to finish off
U
پرداخت کردن
casual payment
U
پیش پرداخت
demand for payment
U
تقاضای پرداخت
deferred payment
U
پرداخت اتی
deferred payment
U
پرداخت معوق
diamond polishing
U
پرداخت الماسی
monthly payment
U
پرداخت ماهانه
by payment
U
از طریق پرداخت
never-never
U
پرداخت قسطی
final payment
U
پرداخت نهایی
lump sum payment
U
پرداخت نقدی
money back
U
تضمین پرداخت
subscriptions
U
تعهد پرداخت
subscription
U
تعهد پرداخت
d. note
U
درخواست پرداخت
finance
U
پرداخت هزینه
planish
U
پرداخت کردن
spot cash
U
پرداخت نقدی
payroll
U
سیاهه پرداخت
polish
U
پرداخت کردن
cash dispensers
U
پرداخت مینماید
prest
U
پیش پرداخت
cash dispenser
U
پرداخت مینماید
deposit
U
پیش پرداخت
liquidation
U
پرداخت بدهی
repayments
U
پرداخت مجدد
repayment
U
پرداخت مجدد
non-payment
U
عدم پرداخت
satin
U
جلا پرداخت
planishing tool
U
ابزار پرداخت
pays
U
پرداخت کردن
pays
U
وابسته به پرداخت
paying
U
پرداخت کردن
paying
U
وابسته به پرداخت
polishes
U
پرداخت کردن
pay
U
پرداخت کردن
pay
U
وابسته به پرداخت
pre paid
U
پیش پرداخت
pre payment
U
پیش پرداخت
prepayment
U
پیش پرداخت
advances
U
پیش پرداخت
advance
پیش پرداخت
prompt payment
U
پرداخت فوری
advance
U
پیش پرداخت
finishing
U
پرداخت کاری
punctual payment
U
پرداخت در سر وعده
settlement terms
U
شرایط پرداخت
reimbursable
U
قابل پرداخت
remittable
U
قابل پرداخت
remittal
U
گذشت پرداخت
remitter
U
پرداخت کننده
smoothing plane
U
رنده پرداخت
payable
U
قابل پرداخت
paymasters
U
مامور پرداخت
paymaster
U
مامور پرداخت
money orders
U
دستور پرداخت
money order
U
دستور پرداخت
down payments
U
پیش پرداخت
progress payments
U
پرداخت تدریجی
advancing
U
پیش پرداخت
deposits
U
پیش پرداخت
settlement
U
تسویه پرداخت
disburse
U
پرداخت کردن
buffer
U
پرداخت کردن
payment in kind
U
پرداخت غیرنقدی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com