English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
monetization U پرداخت بدهی دولت از طریق انتشارپول
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
open market operation U عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
public debt U بدهی دولت
pay as you go principle U اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
the d. of a debt U پرداخت بدهی
liquidation U پرداخت بدهی
by payment U از طریق پرداخت
liquidation [of something] U پرداخت بدهی [اقتصاد]
realisation [British E] [of something] U پرداخت بدهی [اقتصاد]
monetization U پرداخت نقدی بدهی
due U بدهی موعد پرداخت
realization [American E] [of something] U پرداخت بدهی [اقتصاد]
solvency U توانایی پرداخت بدهی
defaults U عدم پرداخت بدهی
defaulted U عدم پرداخت بدهی
rebates U پرداخت قسمتی از بدهی
defaulting U عدم پرداخت بدهی
default U عدم پرداخت بدهی
rebate U پرداخت قسمتی از بدهی
chargeable U قابل بدهی یا پرداخت
amortization U پرداخت بدهی به اقساط مساوی
insolvency U عدم توانایی در پرداخت بدهی
tax avoidance U اجتناب از پرداخت مالیات کاهش بدهی مالیاتی
PGP U یات پرداخت از طریق اینترنت انجام میشود
an insolvent estate U دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
debt of honour U بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
current liability U اقلامی از بدهی که پرداخت انها از محل دارایی جاری باشد
judgement dept U بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
delegatee U کسیکه پرداخت بدهی شخص دیگر به او واگذار شده است
debt finance U افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
S HTTP U سیستمی که خط امنیتی بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده ایجاد تا به کاربران امکان پرداخت قیمت کالاها از طریق اینترنت بدهد
identic notes U منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
collocation U ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
retorsion U عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
conversions U استفاده بلاجهت و من غیر حق از مال غیر اختلاس کردن تبدیل یک بدهی به بدهی دیگربا نرخ ارز کمتر
conversion U استفاده بلاجهت و من غیر حق از مال غیر اختلاس کردن تبدیل یک بدهی به بدهی دیگربا نرخ ارز کمتر
unfriendly act هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dependent state U دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
federal state U دولت متحده یا دولت اتحادی
real will U مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
exchange control U نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
debits U بدهی
debited U بدهی
debiting U بدهی
liabilities U بدهی
liability to disease U بدهی
liability U بدهی
debts U بدهی
due U بدهی
debt U بدهی
debit U بدهی
indebtedness U بدهی
an active debt U بدهی با ربح
credit notes U سند بدهی
liabilities and assets U بدهی و دارایی
legal liability U بدهی قانونی
arrear U بدهی معوق
acknowladgement of debt U قبول بدهی
back U بدهی پس افتاده
arrear U بدهی پس افتاده
admission of liability U قبول بدهی
due bill U سند بدهی
acknowledgement of debt U اقرار به بدهی
floating debt U بدهی متغیر
absolute liability U بدهی مطلق
backs U بدهی پس افتاده
credit note U سند بدهی
national debt U بدهی ملی
promissory note U برگه بدهی
promissory note U سند بدهی
promissory notes U برگه بدهی
promissory notes U سند بدهی
to be in debt U بدهی داشتن
debts U بدهی داشتن
debiting U حساب بدهی
private debt U بدهی خصوصی
oxygen debt U بدهی اکسیژن
debt U بدهی داشتن
net debt U بدهی خالص
to get into debt U بدهی پیداکردن
liability insurance U بیمه بدهی
debt perpetrator U خطاکار در بدهی
debt burden U بار بدهی
debit note U صورتحساب بدهی
debit card U کارت بدهی
debits U ستون بدهی
debited U ستون بدهی
debits U حساب بدهی
contingent liability U بدهی احتمالی
collective liability U بدهی جمعی
current liability U بدهی جاری
debt perpetrator U مرتکب بدهی
debiting U ستون بدهی
debited U حساب بدهی
capital liability U بدهی درازمدت
contingent liability U بدهی اتفاقی
capital liability U بدهی سرمایه
book debts U بدهی دفتری
debit U حساب بدهی
bank overdraft U بدهی به بانک
debit U ستون بدهی
tao U طریق
in what way <adv.> U به چه طریق
via U از طریق
vi'a prep U از طریق
way U طریق
to what extent <adv.> U به چه طریق
how U از چه طریق
how far <adv.> U به چه طریق
debit U در ستون بدهی گذاشتن
to pay one's way U بدهی بهم نزدن
debited U در ستون بدهی گذاشتن
i paid the debt plus interest U بدهی را با بهره ان دادم
To be in debt up to ones ears. U غرق بدهی بودن
deep in debt U تا گردن زیر بدهی
charge account U حساب بدهی مشتری
consolidated debt U بدهی یک کاسه شده
debits U در ستون بدهی گذاشتن
debiting U در ستون بدهی گذاشتن
up to the eyes in debt U تا گردن زیر بدهی
embarrassed with debts U زیر بار بدهی
dy drawing lots U به طریق قرعه
available by U در دسترس از طریق .....
officially U از طریق اداری
just as well <adv.> U به همان طریق
road U طریق خیابان
roads U طریق خیابان
equally <adv.> U به همان طریق
similite U بهمان طریق
noway U به هیچ طریق
hereditarily U به طریق ارث
in no wise U بهیچ طریق
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
emcumbered with debts U زیر بار قرض یا بدهی
debits U به حساب بدهی کسی گذاشتن
debiting U به حساب بدهی کسی گذاشتن
to pay off a debt [mortgage] U بدهی [رهنی] را قسطی پرداختن
Do you have an extra pen to lend me? U یک قلم زیادی داری به من بدهی ؟
debit U به حساب بدهی کسی گذاشتن
to keep ones he above water O از زیر بدهی بیرون آمدن
debited U به حساب بدهی کسی گذاشتن
to detain one's due U بدهی خودرا نگه داشتن
in or after this manner بدینسان [بدین طریق]
road haulage U حمل از طریق جاده
prescriptive right U حق مالکیت از طریق مرورزمان
by tender U از طریق مزایده یا مناقصه
request mast U از طریق سلسله مراتب
query by example U سئوال از طریق مثال
by acceptance U از طریق قبولی نویسی
keyed in <past-p.> وارده از طریق کلید
volatility separation U جداسازی از طریق فراریت
c U آموزش از طریق کامپیوتر
not even by [not even through] [not even by means of ] U نه حتی به وسیله [به طریق]
in what manner U چطور بچه طریق
illegaly U از طریق غیر قانونی
omittance is no quit tance U بستانکاردلیل پرداخته شدن بدهی نیست
Could you lend me some money ? U می توانی یک قدری به من پول قرض بدهی ؟
pay off U با دادن بدهی از شرطلبکاری خلاص شدن
debt of record U بدهی قانونی record of court محکوم به
to keep ones head above water خود را از بار بدهی رها کردن
You must account for every penny. باید تا دینار آخر حساب پس بدهی
billing U صورتحساب بدهی را تنظیم وارسال کردن
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
administrative shippings U ارسال اماد به طریق اداری
trunk call U مکالمه مشترکین از طریق ترانک
interfaces U وصل کردن از طریق رابط
air movement of patients U ترابری بیماران از طریق هوا
gradationally U به ترتیب درجه به طریق تصاعد
trunk calls U مکالمه مشترکین از طریق ترانک
cdc U جهت دهی خودکارپیام از طریق کد
noises U که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
unearned U از طریق کار به دست نیامده
inch U پیمودن مسیر [به طریق آهسته]
noise U که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
metabolize U دگرگون کردن از طریق متابولیزم
request mast U گزارش از طریق سلسله مراتب
to direct traffic through U ترافیک را از طریق...هدایت کردن
interface U وصل کردن از طریق رابط
trunk connection U اتصال مشترکین از طریق ترانک
door step selling U فروش از طریق مراجعه به خانوارها
administrative storage U انبار کردن به طریق اداری
deficits U کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
debt discount U تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
deficit U کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com