English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
debt service U پرداخت اصل و فرع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
deposit U پیش پرداخت
deposits U پیش پرداخت
overdraft U دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
overdrafts U دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
outlay U پرداخت
file U ساییدن پرداخت کردن
filed U ساییدن پرداخت کردن
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom U وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms U وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
exchange U دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanged U دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges U دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanging U دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
card U ماشین پرداخت پارچه
cards U ماشین پرداخت پارچه
give U دادن پرداخت کردن
gives U دادن پرداخت کردن
giving U دادن پرداخت کردن
launch U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launched U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launches U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launching U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
reserve U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserves U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserving U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
tax evasion U فرار از پرداخت مالیات
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
finishing U پرداخت
finishing U پرداخت کاری
bleaching U پرداخت
advance U پیش پرداخت
advance U ترقی کردن پیش پرداخت
advance پیش پرداخت
advances U پیش پرداخت
advances U ترقی کردن پیش پرداخت
advancing U پیش پرداخت
advancing U ترقی کردن پیش پرداخت
down payment U پیش پرداخت
down payments U پیش پرداخت
money order U دستور پرداخت
money orders U دستور پرداخت
paymaster U مامور پرداخت
paymasters U مامور پرداخت
payable U قابل پرداخت
satin U جلا پرداخت
non-payment U عدم پرداخت
rendering U پرداخت
renderings U پرداخت
repayment U پرداخت مجدد
repayments U پرداخت مجدد
liquidation U پرداخت بدهی
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
frozen U سرمازده غیر قابل پرداخت تاانقضامدت
cash dispenser U پرداخت کننده پول
cash dispenser U پرداخت مینماید
cash dispensers U پرداخت کننده پول
cash dispensers U پرداخت مینماید
polish U پرداخت
polish U پرداخت کردن
polishes U پرداخت
polishes U پرداخت کردن
electronic U سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
premium U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
premiums U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
payroll U سیاهه پرداخت
payroll U لیست حقوق صورت پرداخت
hire purchase U کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
feather bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather-bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
strike pay U حقوق ایام اعتصاب که ازطرف سندیکاهای کارگری به اعتصاب کنندگان پرداخت میشود
default U عدم پرداخت بدهی
default U عدم پرداخت قصور کردن
defaulted U عدم پرداخت بدهی
defaulted U عدم پرداخت قصور کردن
defaulting U عدم پرداخت بدهی
defaulting U عدم پرداخت قصور کردن
defaults U عدم پرداخت بدهی
defaults U عدم پرداخت قصور کردن
discharge U پرداخت
discharges U پرداخت
spot U کشف کردن اماده پرداخت
spots U کشف کردن اماده پرداخت
pay U پول دادن پرداخت
pay U وابسته به پرداخت
pay U پرداخت کردن
pay U پرداخت
paying U پول دادن پرداخت
paying U وابسته به پرداخت
paying U پرداخت کردن
paying U پرداخت
pays U پول دادن پرداخت
pays U وابسته به پرداخت
pays U پرداخت کردن
Other Matches
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
dividend warrant U چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
trim U پرداخت
finish U پرداخت
pt U پرداخت
expenditure U پرداخت
finishes U پرداخت
pays U پرداخت
payment U پرداخت
refunds U پس پرداخت
refunding U پس پرداخت
refunded U پس پرداخت
refund U پس پرداخت
discharging U پرداخت
payments U پرداخت
disbursement U پرداخت
settlements U پرداخت
settlement U پرداخت
defrayal U پرداخت
finishing touches U پرداخت
making good U پرداخت
glosser U پرداخت گر
furbisher U پرداخت گر
lustreer U پرداخت
glaze U پرداخت
refinishing U پرداخت
burnisher U پرداخت گر
glazes U پرداخت
remitment U پرداخت
renditions U پرداخت تحویل
rendition U پرداخت تحویل
financed U پرداخت هزینه
finish U پرداخت کار
remittances U پرداخت تادیه
outstandingly U پرداخت نشده
dishonored U خودداری از پرداخت
burnishes U پرداخت کردن
tumble U پرداخت کردن
payor U پرداخت کننده
settlement terms U شرایط پرداخت
finance U پرداخت هزینه
finances U پرداخت هزینه
financing U پرداخت هزینه
remittance U پرداخت تادیه
burnishing U پرداخت کاری
period of grace U مهلت پرداخت
scour U پرداخت کردن
dishonour U خودداری از پرداخت
tumbles U پرداخت کردن
tumbled U پرداخت کردن
punctual payment U پرداخت در سر وعده
prompt payment U پرداخت فوری
progress payments U پرداخت تدریجی
dishonouring U خودداری از پرداخت
prest U پیش پرداخت
dishonours U خودداری از پرداخت
pre payment U پیش پرداخت
prepayment U پیش پرداخت
reimbursable U قابل پرداخت
scoured U پرداخت کردن
dishonors U خودداری از پرداخت
planish U پرداخت کردن
remitter U پرداخت کننده
dishonoured U خودداری از پرداخت
outstanding U پرداخت نشده
lustre U صیقل پرداخت
planishing tool U ابزار پرداخت
remittal U گذشت پرداخت
dishonoring U خودداری از پرداخت
finishes U پرداخت کار
pre paid U پیش پرداخت
scours U پرداخت کردن
remittable U قابل پرداخت
deferred payment U پرداخت معوق
interim financing U پرداخت موقت
lump sum payment U پرداخت نقدی
lump sum payment U پرداخت یکجا
finisher U پرداخت کننده
by payment U از طریق پرداخت
money back U تضمین پرداخت
monthly payment U پرداخت ماهانه
non payment U عدم پرداخت
bilk U گذاشتن از پرداخت
back freigt U پرداخت کرایه
average payment U پرداخت متوسط
on account payment U پیش پرداخت
overpayment U پرداخت اضافی
payment by installments U پرداخت قسطی
casual payment U پیش پرداخت
deferred payment U پرداخت اتی
demand for payment U تقاضای پرداخت
diamond polishing U پرداخت الماسی
date of payment U موعد پرداخت
date of maturity U موعد پرداخت
d. note U درخواست پرداخت
earnest money U پیش پرداخت
final payment U پرداخت نهایی
imprest U پیش پرداخت
indemnification U پرداخت غرامت
installment payment U پرداخت قسطی
annual payment U پرداخت سالیانه
part payment U پرداخت اقساطی
pay off U پرداخت کردن
payment by instalments U پرداخت به اقساط
payment in advance U پیش پرداخت
payment in due cource U پرداخت به موقع
payment in full U پرداخت تمام
payment in full U پرداخت کامل
payment in kind U پرداخت غیرنقدی
payment in kind U پرداخت جنسی
subscriptions U تعهد پرداخت
subscription U تعهد پرداخت
payment stopped U توقف پرداخت
payment terms U شرایط پرداخت
unpaid U پرداخت نشده
advice note U دستورپیش پرداخت
advance payment U پیش پرداخت
payable at sight U پرداخت دیداری
payer U پرداخت کننده
payees U پرداخت شونده
payee U پرداخت شونده
paid U پرداخت شده
payable on demand U پرداخت عندالمطالبه
settlements U تصفیه پرداخت
disbursing U پرداخت کردن
settlements U تسویه پرداخت
settlement U تصفیه پرداخت
settlement U تسویه پرداخت
shear U پرداخت فرش
liability U دیون پرداخت
liabilities U دیون پرداخت
a bradent U وسیله پرداخت
unpolished U پرداخت نشده
buffer U پرداخت کردن
never-never U پرداخت قسطی
instalments U پرداخت قسطی
installments U پرداخت قسطی
instalment U پرداخت قسطی
to finish off U پرداخت کردن
the d. of a debt U پرداخت بدهی
burnish U پرداخت کردن
smoothing plane U رنده پرداخت
disbursing U پرداخت خرج
disburses U پرداخت خرج
disbursed U پرداخت کردن
disbursed U پرداخت خرج
disburse U پرداخت کردن
disburse U پرداخت خرج
spot cash U پرداخت نقدی
terms of payment U شرایط پرداخت
disburses U پرداخت کردن
reimbursement U پرداخت جبرانی
furbishing U پرداخت کردن
reimbursements U باز پرداخت
reimbursements U پرداخت جبرانی
furbished U پرداخت کردن
furbish U پرداخت کردن
reimbursement U باز پرداخت
bonus U پرداخت اضافی
furbishes U پرداخت کردن
bonuses U پرداخت اضافی
notice of non payment U گواهی عدم پرداخت
money list U لیست پرداخت حقوق
notice of dishonour U گواهی عدم پرداخت
deferred dobit U تعویق در پرداخت هزینه
pay roll U لیست پرداخت حقوق
obligations incurred U تعهدات پرداخت شده
money in advance U پیش پرداخت مساعده
deferred payment U پرداخت مدت دار
die burnishing U جلادهی یا پرداخت حدیدهای
insolvence U عجز از پرداخت دیون
mail order of payment U دستور پرداخت کتبی
documents against payment U اسناد در مقابل پرداخت
glaze finish U پرداخت برق یا لعاب
deposit slip U اعلامیه پرداخت سپرده
die burnish U پرداخت کردن حدیدهای
deferred payment U پرداخت بصورت یوزانس
monetization U پرداخت نقدی بدهی
he took to books U پرداخت به کتاب خواندن
disbursing officer U افسر پرداخت پول
smoothing brush U قلم موی پرداخت
polishing lathe U ماشین تراش پرداخت
planishing stand U مقام پرداخت کاری
payroll system U سیستم پرداخت حقوق
payroll program U برنامه پرداخت حقوق
payment under reserve U پرداخت تحت تضمین
payment under a guarantee U پرداخت تحت ضمانتنامه
pre paid U از قبل پرداخت شده
taxpaying capacity U فرفیت پرداخت مالیات
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com