English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
government transfer payments U پرداختهای انتقالی دولت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transfer payments U پرداختهای انتقالی
net tax revenue U مالیات منهای پرداختهای انتقالی
stage payments U پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد
identic notes U منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
retorsion U عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
open market operation U عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
unfriendly act هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dependent state U دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
arrears U پرداختهای معوق
annuity U پرداختهای سالانه
coupon payments U پرداختهای کوپنی
federal state U دولت متحده یا دولت اتحادی
progress payments U پرداختهای پیشرفت کار
cash plans U طرح پرداختهای نقدی
progress payments U پرداختهای موقت یا علی الحساب
factor payments U پرداختهای عوامل تولید مانند
bank for international settlements U بانک پرداختهای بین المللی
international balance of payments U تراز پرداختهای بین المللی
balance of international payment U موازنه پرداختهای بین المللی
deferred payment credit U اعتبار برای پرداختهای معوق
balance of international payments U تراز پرداختهای بین المللی
real will U مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
pay as you go principle U اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
ceded U انتقالی
transition U انتقالی
transitional U انتقالی
transitions U انتقالی
transitionary U انتقالی
transitive U انتقالی
transitory U انتقالی
transferential U انتقالی
translation U حرکت انتقالی
transmission system U دستگاه انتقالی
transmission system U سیستم انتقالی
translative U ترجمهای انتقالی
translational motion U حرکت انتقالی
translational lift U برای انتقالی
translation bearing U یاتاقان انتقالی
transitory society U جامعه انتقالی
transitory income U درامد انتقالی
translations U حرکت انتقالی
revolution U حرکت انتقالی
revolutions U حرکت انتقالی
translational energy U انرژی انتقالی
ceded public domains U خالصجات انتقالی
transitory consumption U مصرف انتقالی
transit bearing U سمت انتقالی
transfer reaction U واکنش انتقالی
transational symmerty U تقارن انتقالی
transfer income U درامد انتقالی
transfer functions U توابع انتقالی
transference resistance U مقاومت انتقالی
transfer earnings U درامدهای انتقالی
transitional motion U حرکت انتقالی
deferred charges U هزینههای انتقالی
running fix U نقطه انتقالی
deferred income U درامدهای انتقالی
exchange control U نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
transfer mold U قالب گیری انتقالی
transfer U سند انتقال انتقالی
transfer molding U ریخته گری انتقالی
transition ranges U میدان تیر انتقالی
transfers U سند انتقال انتقالی
transferring U سند انتقال انتقالی
alienable U قابل فروش انتقالی
transmission dynamometer U توان سنج انتقالی
transfer molding U قالب ریزی انتقالی
epochal psychosis U روان پریشی سنین انتقالی
Hypnagogia U تجربه حالت انتقالی از بیداری تا خواب
vortex flow U جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
transit bearing U گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
mammon U دولت
respublica U دولت
powers U دولت
powering U دولت
powered U دولت
power U دولت
stating U دولت
states U دولت
stated U دولت
state- U دولت
governments U دولت
government U دولت
state U دولت
forfeit to the state U ضبط دولت
quirinal U دولت ایتالیا
puppet government U دولت پوشالی
public servant U مستخدم دولت
state government U دولت مرکزی
government budget U بودجه دولت
state budget U بودجه دولت
government expenditures U هزینههای دولت
stated U دولت استان
cabinet U هیات دولت
Warsaw U دولت لهستان
war state U دولت جنگی
enemy state U دولت دشمن
vassal atate U دولت پوشالی
state U دولت استان
state property U دارائی دولت
mafia U دولت ستیزی
state- U دولت استان
government stock U سهام دولت
stateless U بی دولت بی وطن
the policy of the government U رویه دولت
mandatary U دولت قیم
military government U دولت نظامی
totaliarian state U دولت توتالیتر
the policy of the government U سیاست دولت
money bag U دارایی دولت
national state U دولت ملی
lese majestyodhkj &odhkj fvqn U پادشاه یا دولت
the body politic U ملت و دولت
Ottawa U دولت کانادا
government treasury U خزانه دولت
states U دولت استان
public debt U بدهی دولت
head of the state U رئیس دولت
stating U دولت استان
independent state U دولت مستقل
territory of state U قلمرو دولت
pillars of the state U ارکان دولت
cabinets U هیات دولت
Downing Street U دولت انگلیس
nation-state U دولت ملی
Whitehall U دولت انگلیس
buffer state U دولت حایل
loyalists U دولت دوست
nation-states U دولت ملی
Kremlin U دولت شوروی
government department U وزارتخانه دولت
ambassador U ماموررسمی یک دولت
ambassadors U ماموررسمی یک دولت
nation state U دولت ملی
loyalist U دولت دوست
office-holders U کارمند دولت
chief of state U رئیس دولت
mafias U دولت ستیزی
official U کارمند دولت
officer U کارمند دولت
public officer [American E] U کارمند دولت
office-holder U کارمند دولت
civil servant [British E] U کارمند دولت
govt U government دولت
secret service money U اعتبار سری دولت
cabinet U کابینه هیئت دولت
mandatory powers U اختیارات دولت قیم
subsidy U کمک بلاعوض دولت
civil servant U مستخدم یا کارمند دولت
non serverign acts U اعمال تصدی دولت
stratocracy U حکومت یا دولت نظامی
secret services U دستگاه محرمانه دولت
secret service U دستگاه محرمانه دولت
cabinets U کابینه هیئت دولت
protected state U دولت تحت الحمایه
plateform U اعلامیه سیاست دولت
peculation U دستبرد در مال دولت
civil servants U مستخدم یا کارمند دولت
land grant U زمین اعطایی دولت
office-holder U صاحب منصب دولت
colonial government U دولت یا حکومت مستعمراتی
family allowances U کمک دولت به خانوارها
federal authorities U قدرت دولت متحده
office-holders U صاحب منصب دولت
He rose against the regime. U بر ضد دولت قیام کرد
federal council U مجلس دولت متحده
most favoured nation U دولت کامله الوداد
interpellate U استیضاح کردن دولت
vassal atate U دولت دست نشانده
bounties U کمک اقتصادی دولت
welfare state U دولت بهبود بخش
federalist U طرفدار دولت فدرال
dependent state U دولت غیر مستقل
federalism U اصل دولت ائتلافی
mafia U سازمان سری دولت ستیز
war state U دولت نظامی declaration preventivetotal
export incentive U تشویق دولت در جهت صادرات
mafias U سازمان سری دولت ستیز
subject to the british rule U تحت تسلط دولت انگلیس
confedration of states U دولت جدیدی تشکیل نمیشود
the sublime porte U باب عالی دولت عثمانی
subsidies U مکهای مالی دولت , سوبسید
federal constitution U قانون اساسی دولت متحده
commissioner U مامور عالی رتبه دولت
commissioners U مامور عالی رتبه دولت
confiscation U مصادره و ضبط توسط دولت
To accord recognition to a new government. U دولت جدیدی را برسمیت شناختن
hand-out <idiom> U پاداش ،معمولا از طرف دولت
porte U باب عالی دولت عثمانی
purges U تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
bank holiday U ایامی که به دستور دولت بانکها بستهاند
state midicine U سیستم پزشکی تحت نظارت دولت
purge U تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purged U تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
White Paper U گزارش هیئت دولت نامه سفید
government U فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
residents U نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
monetization U پرداخت بدهی دولت از طریق انتشارپول
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com