English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
chap and lie U پرتاب گوی و ضربه به گوی دیگر و توقف ان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stoccado U پرتاب با ضربه شمشیر
stoccata U پرتاب با ضربه شمشیر
half volley U پرتاب نزدیک به توپزن که بیدرنگ پس از بلند شدن ضربه می خورد
t stop U روش توقف با گذاشتن پای ازاد بطور عمودی پشت اسکیت دیگر
carom U ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
cannon U ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
cannons U ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
diagonal U گامبرداری بطریق ضربه پا و فشارباپای دیگر
barnstorming U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorm U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
threesome U مسابقه گلف بین یک نفر و دونفر دیگر که به نوبت ضربه می زنند
crosscourt shot U ضربه کوتاه به دیوار مقابل که به طرف دیگر زمین اسکواش بیافتد
threesomes U مسابقه گلف بین یک نفر و دونفر دیگر که به نوبت ضربه می زنند
three cushion billiards U بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
carom shot U طرز ضربه زدن به گوی بامماس گذاشتن به گوی دیگر
bow U ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bowed U ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bowing U ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bows U ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
delivery groups U مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
free drop U پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
one plus one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one and one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
pentathlons U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlon U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
ballistics U مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throw U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throws U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
command ejection U پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
crosses U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest U ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff U ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
stand fast U فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
deathlon U مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
placekick U ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
weapon delivery U پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
automatic toss U روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
pauses U توقف
interruptions U توقف
cessation U توقف
interrupt U توقف
parks U توقف
parked U توقف
park U توقف
paused U توقف
pause U توقف
interruption U توقف
stop U توقف
stopping U توقف
stopped U توقف
stand U توقف
syncope U توقف
stops U توقف
pausing U توقف
interrupting U توقف
suspension U توقف
insolvency U توقف
suspension of payment U توقف
halted U توقف
tarriance U توقف
stop code U کد توقف
interrupts U توقف
suspensions U توقف
halts U توقف
flag stop U توقف
stoppages U توقف
halt U توقف
stoppage U توقف
commorant U توقف
stopple U توقف
bankruptcies U توقف بازرگان
bankruptcy U توقف بازرگان
slackest U توقف درحرکت
cease U ایست توقف
failure U توقف کردن
slacks U توقف درحرکت
thermal critical point U نقطه توقف
to sojourn [formal] [in a place as a visitor] U توقف کردن
failures U توقف کردن
dead halt U توقف مطلق
stay U توقف مکث
until stop [up to the stop] U تا جای توقف
ceased U ایست توقف
ceasing U ایست توقف
ports of call U بندر توقف
port of call U بندر توقف
parks U محل توقف
parked U محل توقف
park U محل توقف
close U ایست توقف
stoppage of the game U توقف بازی
closer U ایست توقف
ceases U ایست توقف
closes U ایست توقف
closest U ایست توقف
no parking U توقف ممنوع
stop bit U بیت توقف
stop mechanism U مکانیزم توقف
suspensive U درحال توقف
sudden stoppage U توقف ناگهانی
continuously U بدون توقف
stopcock U وسیله توقف
stopcocks U وسیله توقف
slack U توقف درحرکت
idle period U زمان توقف
no waiting U توقف ممنوع
nonstop U بدون توقف
stayed U توقف مکث
stayed U توقف کردن
stay U توقف کردن
parking place U جایگاه توقف
down time U زمان توقف
payment stopped U توقف پرداخت
hemostasis U توقف خونریزی
program stop U توقف برنامه
halting place U توقف گاه
stop instruction U دستورالعمل توقف
halt instruction U دستورالعمل توقف
stop sign U علامت توقف
lay-bys U منطقه توقف
come down gracefully U توقف منضبط
break key U کلید توقف
break point U نقطه توقف
carport U توقف گاه
bar stop U توقف میله
lay-by U منطقه توقف
lay by U منطقه توقف
black induction U توقف القا
hovers U درحال توقف پر زدن
machine idle time U زمان توقف ماشین
machine down time U زمان توقف ماشین
no end <idiom> U پی درپی بدون توقف
termination U خاتمه دادن یا توقف
hang up U معوق شدن توقف
measure U توقف رخ دادن چیزی
hang-up U معوق شدن توقف
hang-ups U معوق شدن توقف
blocks U توقف رویدادن چیزی
pull up U توقف کردن [اتومبیل]
hold back U توقف مانع شدن
prevent U توقف رخ دادن چیزی
stops U توقف انجام کار
stopping U ایستادن توقف کردن
prevented U توقف رخ دادن چیزی
preventing U توقف رخ دادن چیزی
prevents U توقف رخ دادن چیزی
stopped U توقف انجام کار
stops U ایستادن توقف کردن
time in U ادامه بازی پس از توقف
stopped U ایستادن توقف کردن
stop U توقف انجام کار
stop U ایستادن توقف کردن
stopping U توقف انجام کار
hover U درحال توقف پر زدن
hovered U درحال توقف پر زدن
stop over U توقف کوتاه مدت
avast U ایست توقف کنید
slow-down <idiom> U به توقف کامل نرسیدن
block U توقف رویدادن چیزی
whoa U امر به توقف دادن
shut down point U نقطه توقف تولید
blocked U توقف رویدادن چیزی
rest U توقف فرمان ازاد
rests U توقف فرمان ازاد
cardiac arrests U توقف ناگهانی قلب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com