Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
castaway
U
پرتاب شده از کشتی به دورافتاده
castaways
U
پرتاب شده از کشتی به دورافتاده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lyle gun
U
تفنگ مخصوص پرتاب طناب از کشتی
faraway
U
دورافتاده
away
U
دورافتاده
far off
U
دورافتاده
stragglers
U
دورافتاده از یکان
straggly
U
پرت دورافتاده
backwaters
U
جای دورافتاده
backwater
U
جای دورافتاده
far flung
U
پرت و دورافتاده
straggler
U
دورافتاده از یکان
far-flung
U
پرت و دورافتاده
backwoodsman
U
اهل جای دورافتاده
delivery groups
U
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
one plus one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one and one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
free drop
U
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
pentathlons
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlon
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
outhouse
U
منزل یا حیاط پهلویی یا دورافتاده
outhouses
U
منزل یا حیاط پهلویی یا دورافتاده
throwing
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics
U
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throws
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
backwoods
U
اراضی جنگلی دوراز شهر جنگلهای دورافتاده
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
command ejection
U
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
provisional ball
U
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
maroon
U
شاه بلوط اروپایی رنگ خرمایی مایل بقرمز درجزیره دورافتاده یاجاهای مشابهی رها شدن یا گیر افتادن
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
remotest
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remote
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
deathlon
U
مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
delivery error
U
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prows
U
کشتی عرشه کشتی
prow
U
کشتی عرشه کشتی
automatic toss
U
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
weapon delivery
U
پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
keelage
U
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
tossed
U
پرتاب
hurled
U
پرتاب
detrusion
U
پرتاب
tossing
U
پرتاب
tosses
U
پرتاب
toss
U
پرتاب
jet
U
پرتاب
launch
U
پرتاب
shoved
U
پرتاب
launched
U
پرتاب
launches
U
پرتاب
shoves
U
پرتاب
launching
U
پرتاب
shoving
U
پرتاب
shied
U
پرتاب
shove
U
پرتاب
jaculation
U
پرتاب
jets
U
پرتاب
jetted
U
پرتاب
jetting
U
پرتاب
put
U
پرتاب
puts
U
پرتاب
hurl
U
پرتاب
hurls
U
پرتاب
putting
U
پرتاب
pitches
U
پرتاب
shies
U
پرتاب
pitch
U
پرتاب
throws
U
پرتاب
shying
U
پرتاب
throw
U
پرتاب
throwing
U
پرتاب
shyest
U
پرتاب
shy
U
پرتاب
shyer
U
پرتاب
light ship
U
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
torpedo launch
U
پرتاب اژدر
projections
U
پرتاب طرح
flings
U
افکندن پرتاب
flinging
U
افکندن پرتاب
projection
U
پرتاب طرح
throw in
U
پرتاب اوت
fling
U
افکندن پرتاب
tilted
U
شتاب پرتاب
chuck
U
پرتاب نادرست
chucked
U
پرتاب توپ
chucked
U
پرتاب نادرست
chucks
U
پرتاب نادرست
pounce
U
پرتاب استامپ
pounced
U
پرتاب استامپ
slung
U
پرتاب شده
pounces
U
پرتاب استامپ
pouncing
U
پرتاب استامپ
jettisons
U
پرتاب کردن
unsling
U
پرتاب کردن
upthrow
U
پرتاب ببالا
fire
U
پرتاب راکت
fired
U
پرتاب راکت
fires
U
پرتاب راکت
shove
U
پرتاب شدن
propellant
U
خرج پرتاب
propellants
U
خرج پرتاب
shoved
U
پرتاب شدن
shoves
U
پرتاب شدن
throwing apparatus
U
لوازم پرتاب
tilt
U
شتاب پرتاب
thrusts
U
پرتاب کردن
jettisoning
U
پرتاب کردن
pelts
U
پرتاب کردن
thrust
U
پرتاب کردن
jettisoned
U
پرتاب کردن
chuck
U
پرتاب توپ
jettison
U
پرتاب کردن
thrusting
U
پرتاب کردن
pelt
U
پرتاب کردن
weight throw
U
پرتاب وزنه
tilts
U
شتاب پرتاب
pelted
U
پرتاب کردن
shoving
U
پرتاب شدن
free throw
U
پرتاب ازاد
jaculate
U
پرتاب کردن
shot put
U
پرتاب وزنه
threw
U
پرتاب کرد
throw-in
U
پرتاب اوت
throw-ins
U
پرتاب اوت
charity shot
U
پرتاب ازاد
shoots
U
پرتاب کردن
sharity stripe
U
خط پرتاب ازاد
charity line
U
خط پرتاب ازاد
caster
U
پرتاب کننده
skeet
U
پرتاب کردن
small ball
U
پرتاب بی حالت
javelin throw
U
پرتاب نیزه
bowshot
U
تیر پرتاب
throwing the javelin
U
پرتاب نیزه
shoot
U
پرتاب کردن
launcher
U
پرتاب کننده
discus throw
U
پرتاب دیسک
foul line
U
خط پرتاب ازاد
forward cast
U
پرتاب نخ ماهیگیری
propelling charge
U
خرج پرتاب
referee throw
U
پرتاب داور
foin
U
پرتاب کردن
propellant charge
U
خرج پرتاب
projects
U
پرتاب کردن
projected
U
پرتاب کردن
project
U
پرتاب کردن
pitches
U
پرتاب کردن
rocketry
U
فن پرتاب موشک
hammer throw
U
پرتاب چکش
pitch
U
پرتاب کردن
throwing the hammer
U
پرتاب چکش
hot hand
U
پرتاب موفق
discus throwing
U
پرتاب دیسک
over-
U
6 یا 8 پرتاب توپ
over
U
6 یا 8 پرتاب توپ
conversion
U
پرتاب ازاد
deliveries
U
پرتاب توپ
airball
U
پرتاب خطا
launching angle
U
زاویه پرتاب
delivery
U
پرتاب گلوله
chucks
U
پرتاب توپ
delivery
U
پرتاب توپ
air extraction
U
پرتاب بار
launching site
U
محل پرتاب
aerial delivery
U
پرتاب هوایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com