Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stoccado
U
پرتاب با ضربه شمشیر
stoccata
U
پرتاب با ضربه شمشیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sabre cut
U
زخم شوشکه ضربه شمشیر
double hi
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double touch
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
touch
U
برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
touches
U
برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
half volley
U
پرتاب نزدیک به توپزن که بیدرنگ پس از بلند شدن ضربه می خورد
covered
U
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
doubled
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled up
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
chap and lie
U
پرتاب گوی و ضربه به گوی دیگر و توقف ان
one and one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
free drop
U
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
delivery groups
U
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
one plus one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
pentathlon
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
ballistics
U
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throw
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throws
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
punted
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
U
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
command ejection
U
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
provisional ball
U
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
cross
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff
U
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
swordsman
U
شمشیر زن
blade
U
شمشیر
bilboa
U
شمشیر
spit
U
شمشیر
spits
U
شمشیر
bolo
U
شمشیر
swords
U
شمشیر
sword
U
شمشیر
spurtle
U
شمشیر
bilbo
U
شمشیر
deathlon
U
مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
handle
U
قبضه شمشیر
steeling
U
شمشیر پولادی
steeled
U
شمشیر پولادی
steel
U
شمشیر پولادی
tucker
U
شمشیر ساز
to carry sword
U
شمشیر جستن
scabbards
U
غلاف شمشیر
pommel
U
قبه شمشیر
daito
U
شمشیر بزرگ
steels
U
شمشیر پولادی
With a stork of the sword.
U
با ضرب شمشیر
baldric
U
بند شمشیر
blade
U
تیغه شمشیر
pommels
U
قبه شمشیر
at the point of the sword
U
بدم شمشیر
handles
U
قبضه شمشیر
gladiate
U
شمشیر مانند
foibles
U
تیغه شمشیر
swordfishes
U
شمشیر ماهی.
claymore
U
شمشیر دودمه
swordlike
U
شمشیر مانند
swordfish
U
شمشیر ماهی.
sword knot
U
شرابه شمشیر
sword fish
U
شمشیر ماهی
scabbard
U
غلاف شمشیر
sword dance
U
رقص شمشیر
hilts
U
دسته شمشیر
hilt
U
دسته شمشیر
fencer
U
شمشیر باز
swordsman
U
شمشیر باز
swordsmanship
U
شمشیر بازی
fences
U
شمشیر بازی
rapier
U
شمشیر دودم
fence
U
شمشیر بازی
foible
U
تیغه شمشیر
sabre cut
U
زخم شمشیر
sword cut
U
زخم شمشیر
swordplay
U
فن شمشیر بازی
foilsman
U
شمشیر باز
rapiers
U
شمشیر دودم
sword cutter
U
شمشیر ساز
curtle ax
U
شمشیر کوتاه وسنگین
action on the blade
U
تماس با شمشیر حریف
backsword
U
شمشیر یک لبهء برنده
academic assault
شمشیر بازی نمایشی
sword play
U
مهارت در بکارگیری شمشیر
curtal ax
U
شمشیر کوتاه وسنگین
falchion
U
شمشیر کوتاه و پهن
fence
U
شمشیر بازی کردن
fences
U
شمشیر بازی کردن
point d'arret
U
نوک چنگالی شمشیر
scimitar
U
شمشیر هلالی شکل
toledo
U
شمشیر ابدارمصنوع تولدو
in line
U
شمشیر در وضع حمله
shank
U
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
partisans
U
شمشیر پهن ودسته بلند
partisan
U
شمشیر پهن ودسته بلند
sword dance
U
اجرای رقص در اطراف شمشیر
foin
U
فرو بردن شمشیر یا نیزه
counter parry
U
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
foibles
U
نیمی از شمشیر از وسط تانوک
foible
U
نیمی از شمشیر از وسط تانوک
circular parry
U
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
The pen is mightier than the sword.
<proverb>
U
قلم قدرتمندتر از شمشیر است .
electric foil
U
شمشیر فویل با نوک برقدار
weakest
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weaker
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
partizan
U
شمشیر پهن ودسته بلند
weaknesses
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
engagements
U
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
engagement
U
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
weak
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
delivery error
U
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
guard
U
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
saber
U
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
sabre
U
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
handle
U
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
acinaces
U
شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
guarding
U
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guards
U
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
handles
U
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
change of engagement
U
وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
manipulators
U
گرفتن شمشیر با شست وانگشت ابهام
line of engagement
U
ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
binds
U
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
sabres
U
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
croise
U
عبور تیغه شمشیر به شکل خاص
To behead ( decapitate ) someone .
U
کسی را گردن زدن (با شمشیر وغیره )
bind
U
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
compound parry
U
دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
director
U
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
fortes
U
نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
sabers
U
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
forte
U
نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
directors
U
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
scimitar
U
شمشیر کارد دسته دراز ونوک برگشته
placekick
U
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
tucks
U
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
opposition
U
حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
tucking
U
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
barong
U
یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
ceding parry
U
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
tuck
U
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
pommel
U
قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
pommels
U
قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
counter disengagement
U
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
dubbed
U
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dub
U
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dubs
U
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
automatic toss
U
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
weapon delivery
U
پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
foiled
U
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiling
U
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foils
U
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foil
U
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
curtana
U
شمشیر رحمت :شمشیربی نوکی که درتاج گذاری پادشاهان انگلیس پیشاپ
glided
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
put
U
پرتاب
jetting
U
پرتاب
puts
U
پرتاب
throwing
U
پرتاب
shoving
U
پرتاب
throws
U
پرتاب
jaculation
U
پرتاب
putting
U
پرتاب
detrusion
U
پرتاب
shove
U
پرتاب
jetted
U
پرتاب
shied
U
پرتاب
shoves
U
پرتاب
shies
U
پرتاب
shy
U
پرتاب
jet
U
پرتاب
shyer
U
پرتاب
shyest
U
پرتاب
shoved
U
پرتاب
shying
U
پرتاب
throw
U
پرتاب
jets
U
پرتاب
tossing
U
پرتاب
tosses
U
پرتاب
launched
U
پرتاب
launch
U
پرتاب
hurls
U
پرتاب
pitch
U
پرتاب
hurled
U
پرتاب
hurl
U
پرتاب
launches
U
پرتاب
pitches
U
پرتاب
tossed
U
پرتاب
launching
U
پرتاب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com