English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gamy U پراز شکار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fraught with U پراز
waxy U پراز موم
insidious U پراز توط ئه
erroneous U پراز غلط
to be fraught [with] U پراز ... بودن
stressful U پراز پریشانی
venose U پراز رگ و ورید
spinous U پراز خار
maggoty U پراز کرم حشره
the streets are very muddy U خیابانها پراز گل است
rubbishing U پراز اشغال یا کثا فت
stomachy U پراز باد غرور
stubby U پراز کنده درخت
commas over the page U صفحه را پراز نشان کاماکرد
The ball is full of air. U توپ پراز باد است
snagged U پراز ته شاخه دارای برامدگیهای ناصاف
clip joint <idiom> U شغل سطح پایینی که پراز کلاهبرداری باشد
fuliginous U وابسته به بخارات مضر بدن پراز دوده
water bed U تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
inflating U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflate U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflates U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
bran pie U فرف بزرگ پراز سبوس که اسباب بازیهایی درمیان ان پنهان می کنند
game U شکار
hunts U شکار
hunted U شکار
ravin U شکار
venery U شکار
chase U شکار
quarries U شکار
prey U شکار
gameless U بی شکار
quarry U شکار
chasing U شکار
gamey U پر از شکار
hunting U شکار
predatin U شکار
chevy U شکار
chases U شکار
chace U شکار
hanks U شکار
chased U شکار
hank U شکار
hunt U شکار
quarrying U شکار
king hunt U شاه شکار
predation U شکار کردن
blood sports U کشتن شکار
shanking U شکار کوسه
poniter U نوعی سگ شکار ی
shooting U شکار باتفنگ
hunter U اسب شکار
quarrying U شکار موردنظر
quarry U لاشه شکار
quarrying U لاشه شکار
hank U طعمه شکار
hanks U طعمه شکار
quarries U لاشه شکار
predatory habit U خوی شکار
quarries U شکار موردنظر
quarry U شکار موردنظر
game law U قانون شکار
hunters U اسب شکار
blood sport U کشتن شکار
shootings U شکار باتفنگ
victims U دستخوش شکار
fair game U شکار قانونی
whaling U شکار نهنگ
area drive U شکار دواندن
hunted U شکار کردن
fowling U شکار پرنده
hunting ground U شکار گاه
hunting district U شکار گاه
falconry U شکار با شاهین
fair game U شکار مجاز
ducking U شکار مرغابی
hunt U شکار کردن
hunts U شکار کردن
huntsman U شکار باز
game U سرگرمی شکار
to go a hunting U شکار رفتن
huntsmen U شکار باز
victim U دستخوش شکار
shotgunner U شکار با تفنگ
game keep U پاسبان شکار
gunning U شکار با تفنگ
chevy U فریاد هنگام شکار
cub hunting U شکار بچه روباه
big game U شکار حیوانات بزرگ
deer stalking U شکار اهو و گوزن
hog dress U بریدن گلوی شکار
foxhunt U شکار روباه باتازی
predators U تغذیه کننده از شکار
bow hunting U شکار با تیر و کمان
prowled U درپی شکار گشتن
predator U تغذیه کننده از شکار
shining U پیداکردن شکار در شب بانورافکن
bag U شکار کردن با تیر
checked U و شدن بوی شکار
pointer U سگ شکاری یابنده شکار
pointers U سگ شکاری یابنده شکار
checks U و شدن بوی شکار
game U شکار گرفته شده
predatory U تغذیه کننده از شکار
predatorial U تغذیه کننده از شکار
outfitter U فروشنده لوازم شکار
check U و شدن بوی شکار
poaches U دزدکی شکار کردن
bags U شکار کردن با تیر
shoot U هدف گرفتن شکار
shoots U هدف گرفتن شکار
prowling U درپی شکار گشتن
prowls U درپی شکار گشتن
poach U دزدکی شکار کردن
prowl U درپی شکار گشتن
poached U دزدکی شکار کردن
outfitters U فروشنده لوازم شکار
stool U گروه فریبنده شکار
finds U یافتن بوی شکار
rabbit U شکار خرگوش کردن
rabbits U شکار خرگوش کردن
snipe U پاشله شکار کردن
sniped U پاشله شکار کردن
snipes U پاشله شکار کردن
sniping U پاشله شکار کردن
hunting U شکار دشمن یا زیردریایی
find U یافتن بوی شکار
raptatory U لازم برای شکار
raptatorial U لازم برای شکار
ravens U شکار طعمه شکاری
raven U شکار طعمه شکاری
predaceous U شکاری تغذیه کننده از شکار
master of U سرپرست گروه شکار روباه
foxhunt U باتازی شکار روباه کردن
decoy shooting U شکار به کمک مرغ دام
privilegium U حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
to rid to hounds U با تازی شکار روباه کردن
to p on any one's preserves U در جای قورق شکار کردن
jaeger U علاقمند به شکار مرد شکارچی
still hunting U شکار باروش در کمین نشستن
wood craft U جنگل شناسی از لحاظ شکار
tufter U کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
predacious U شکاری تغذیه کننده از شکار
to ride to hounds U با تازی شکار روباه کردن
close season U فصلصید ماهیو شکار در بریتانیا
open season U فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
closed season U فصل منع ماهیگیری یا شکار
falconer U کسیکه با شاهین شکار میکند
course U تعقیب کردن شکار از طرف سگ
coursed U تعقیب کردن شکار از طرف سگ
courses U تعقیب کردن شکار از طرف سگ
hunt U اداره کردن تازیها در شکار
retriever U سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
hunted U اداره کردن تازیها در شکار
hunts U اداره کردن تازیها در شکار
safari U سفر برای شکار بزرگ
safaris U سفر برای شکار بزرگ
falconers U کسیکه با شاهین شکار میکند
coverings U بوته زار پناهگاه شکار
foxhound U تازی مخصوص شکار روباه
foxhounds U تازی مخصوص شکار روباه
turtle U لاک پشت شکار کردن
turtles U لاک پشت شکار کردن
retrievers U سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
covers U بوته زار پناهگاه شکار
cover U بوته زار پناهگاه شکار
challenge [of a dog] U پارس سگی [پس از دریافت بوی شکار]
covert U بوته زار انبوه مخفیگاه شکار
weigh in U وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
poach U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poached U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
cases U محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
to give the tone U هنگام یافتن رد شکار پارس کشیدن
case U محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
poach U برخلاف مقررات شکار صید کردن
poached U برخلاف مقررات شکار صید کردن
poaches U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poaches U برخلاف مقررات شکار صید کردن
weigh-in U وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
weigh-ins U وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
wildfowl U مرغ شکار بخصوص مرغهای ابی
hunting bow U کمان بلند و سنگین برای شکار
gaze hound U تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
buck fever U هیجان شکارچی تازه کار درمقابل شکار
setters U سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
masks U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
mask U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
sports U تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
sported U تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
setter U سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
fox-hunting U شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
shoots U زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
stag hunting U شکار اهو با حالت سواره وکمک تازیها
shoot U زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
falconry U تربیت و شکار با قوش وشاهین و باز و عقاب
still hunting U روش شکار با تعقیب اهسته بدون کمک سگ
sport U تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
fox hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
wing shooting U شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
bolt U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com