English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
putative father U پدر غیرشرعی کسی که بر حسب شیاع محلی پدر یک طفل نامشروع است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
adultery U بی دینی ازدواج غیرشرعی
renown U شیاع
fame U شیاع
bitblt U در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
blit U در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
local procurement U تدارک محلی فراورده محلی
localism U ایین محلی علاقه محلی
unlawful U نامشروع
fradulent U نامشروع
illegal U نامشروع
illegitimate U نامشروع
illegaly U به طور نامشروع
loots U استفاده نامشروع
looted U استفاده نامشروع
loot U استفاده نامشروع
natural child U بچه نامشروع
illegitimately U بطور نامشروع
illegitimate child U طفل نامشروع
illicit earning U درامد نامشروع
immoral earning U درامد نامشروع
imperial decree U درامد نامشروع
illegitimate U حرامزاده نامشروع
unlawfully U بطور نامشروع
liaison U رابطه نامشروع
liaisons U رابطه نامشروع
local posts U پستهای استراق سمع محلی پستهای دیده ور محلی
intimacy U رابطه نامشروع جنسی
gravy train U منبع در امد نامشروع
gravy trains U منبع در امد نامشروع
illegutimation U نادرستی نامشروع خوانی
illicit U قاچاقی نامشروع غیر مجاز
putative father of an illegitimate child U پدر مفروض فرزندی نامشروع
bribing U رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribe U رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribes U رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribed U رشوه پردازی پرداخت نامشروع
Ill got ill used. <proverb> U چیزى که از راه نامشروع بدست آید خیر ندارد .
turpis causa U عوض نامشروع و غیر قانونی که باعث فساد عقد میشود
vital necessity U پدیدهای که دولتها با توسل به ان بسیاری از اعمال غیر منطقی یا نامشروع یا تجاوزکارانه خود را توجیه می کنند
demagogisme U استفاده نامشروع از احساسات حاد و تعصبات عوام و مردم کوچه و بازار به منظور وصول به اهداف سیاسی
jobs U کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
job U کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
statute of fraud U قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
domestic U محلی
regional U محلی
regionally U محلی
natives U محلی
native U محلی
parochial U محلی
topical U محلی
autochthon U محلی
locals U محلی
local U محلی
autochthonous U محلی
local line U خط محلی
sympatry U هم محلی
vernaculars U محلی
regional <adj.> U محلی
occupation crossing U پل محلی
residential U محلی
local <adj.> U محلی
vernacular U محلی
domestic economy U اقتصاد محلی
civil time U ساعت محلی
brogue U لهجه محلی
brogues U لهجه محلی
localized U محلی - محصوربهیکمحل
sepoy U پاسبان محلی
homebred U بازیگر محلی
regional purchase U خرید محلی
off U از محلی بخارج
local vertical U قائم محلی
localism U اصطلاح محلی
parish council U شورای محلی
homebrew U بازیگر محلی
provincial road U جاده محلی
local time U وقت محلی
provincial U ولایتی محلی
costumes U لباس محلی
costume U لباس محلی
territorial U محلی منطقهای
local time U زمان محلی
ordinances U مقررات محلی
local center U مرکز محلی
patter U لهجه محلی
pattered U لهجه محلی
pattering U لهجه محلی
patters U لهجه محلی
ordinance U مقررات محلی
local loop U حلقه محلی
local national U سکنه محلی
local network U شبکه محلی
local norm U هنجار محلی
local authority U انجمن محلی
local area network U شبکه محلی
legman U خبرنگار محلی
kangoroo court U دادگاه محلی
provincialism U محلی اندیشی
dialect U زبان محلی
dialects U زبان محلی
local circuit U مدار محلی
local currency U پول محلی
local mode U باب محلی
local investigation U تحقیق محلی
local intelligence U هوش محلی
local group U گروه محلی
local government U حاکم محلی
local government U حکومت محلی
local file U فایل محلی
local enquiry U بازجویی محلی
local echo U پژواک محلی
local paper U روزنامه محلی
local variable U متغیر محلی
places U در محلی گذاردن
place U در محلی گذاردن
local road U راه محلی
local security U تامین محلی
local storage U انباره محلی
local store U ذخیره محلی
indigenous industries U صنایع محلی
local terminal U پایانه محلی
local terminal U ترمینال محلی
placing U در محلی گذاردن
local purchase U خرید محلی
local procurement U خرید محلی
emplace U در محلی قرار دادن
local subscriber U مشترک تلفنی محلی
somewhere U یک جایی دریک محلی
vernacularism U استعمال زبان محلی
locked up U در محلی محصور کردن
lock up U در محلی محصور کردن
to go on the parish U اعانه محلی گرفتن
local group of galaxies U کهکشانهای گروه محلی
local hour angle U زاویه ساعتی محلی
local warning U اعلام خطر محلی
local traffic U رفت و امد محلی
local exchange U ردوبدل کننده محلی
square dance U رقص محلی امریکا
somewheres U یک جایی دریک محلی
take it out on <idiom> U بی محلی به خاطر عصبانیت
local area network U شبکه ناحیه محلی
decentralises U حکومت محلی دادن
local authority U مرجع صلاحیتدار محلی
rural district council U انجمن محلی زراعی
getup <idiom> U لباس محلی پوشیدن
To keep away from a place. U از محلی دور شدن
district call box U جعبه خبر محلی
overwrite U نوشته داده در محلی
overwrite U بالای محلی نوشتن
step out U از محلی خارج شدن
recorders U رئیس دادگاه محلی
references U دستیابی به محلی در حافظه
decentralizes U حکومت محلی دادن
decentralize U حکومت محلی دادن
decentralising U حکومت محلی دادن
decentralised U حکومت محلی دادن
traject U از محلی عبور کردن
reference U دستیابی به محلی در حافظه
autonomy U استقلال محلی محدود
grass roots U اجتماع محلی منشاء
local U داخلی اخبار محلی
provincialism U عقایدوافکار محدود محلی
recorder U رئیس دادگاه محلی
decentralizing U حکومت محلی دادن
overruns U سرتاسر محلی رافراگرفتن
overrunning U سرتاسر محلی رافراگرفتن
overrun U سرتاسر محلی رافراگرفتن
provincialism U گویش یا لهجه محلی
locals U داخلی اخبار محلی
localising U محلی کردن موضعی ساختن
distant U آنچه در محلی قرار دارد
localises U محلی کردن موضعی ساختن
localizes U محلی کردن موضعی ساختن
folkish U شبیه افسانه هاوعادات محلی
folklike U شبیه افسانه ها وعادات محلی
costumer U خیاط لباسهای محلی وویژه
site U محلی که پایه چیزی باشد
sited U محلی که پایه چیزی باشد
sites U محلی که پایه چیزی باشد
costumiers U خیاط لباسهای محلی وویژه
independency U اصول استقلال کلیساهای محلی
costumier U خیاط لباسهای محلی وویژه
mains electricity U منبع الکتریسیته محلی مشتریان
localizing U محلی کردن موضعی ساختن
zero slot lan U شبکه محلی بدون شکاف
map U در ریزکامپیوتر به جای محلی از حافظه
localize U محلی کردن موضعی ساختن
patavinity U لهجه ولایتی اصطلاحات محلی
maps U در ریزکامپیوتر به جای محلی از حافظه
local warning U سیستم اعلام خطر محلی
bear garden U محلی که درانجاخرسها رابجنگ می اندازند
out fall U محلی که اب ازیک مجرابه مجرای بزرگترمیریزد
localization U تمرکز درنقطه بخصوصی محلی کردن
to haunt U به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
lan U network Area Local شبکه محلی
To slight ( ignore) someone. To give someone the cold shoulder. To take no notice of someone . U به کسی محل نگذاشتن ( بی محلی کردن )
naps U نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
to walk U به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
stack U محلی که نشانه گر شبکه به آن اشاره میکند
nap U نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com