English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
surface mission U پدافندزمینی با توپخانه پدافندهوایی در نقش زمینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mobile employment U استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
counterflak U اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
air defense artillery fire unit U سکوی توپخانه پدافندهوایی
air defense artillery fire unit U یکان اتش توپخانه پدافندهوایی
engagement control U کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
army airdefense command post U پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
static employment U کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
army artillery U توپخانه نیروی زمینی
pack artillery U توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
ground liaison U گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock U فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
air defense emergency U وضعیت اضطراری پدافندهوایی
air defense sector U منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
flad suppression U اتش خنثی کننده ضد پدافندهوایی
fire capabilities U چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
air defense weapon control case U روش استفاده از کلاهک اتمی در جنگ افزارهای پدافندهوایی
army commander U فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
zmarker beacon U نوعی برج کنترل هوایی مستقر در میدان تیر پدافندهوایی
effectiveness clock U دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
missile monitor U نوعی سیستم توزیع اتش الکترونیکی متحرک پدافندهوایی که در سطح گروه وگردان و اتشبار مورد استفاده میباشد
ground signals U سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
yams U سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yam U سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
spotting board U طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
ordnance U توپخانه
artillery U توپخانه
ordnace U توپخانه
gunnery U توپخانه
artillery ammunition U مهمات توپخانه
gunnery U توپخانه دریایی
artillery annex U پیوست توپخانه
artillerist U متخصص توپخانه
light artillery U توپخانه سبک
medium artillery U توپخانه متوسط
gunnery U علم توپخانه
armored artillery U توپخانه زرهی
flak U توپخانه ضد هوایی
armored artillery U توپخانه زرهدار
towed artillery U توپخانه کششی
self propelled U توپخانه خودکششی
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
antitank artillery U توپخانه ضد تانک
army artillery U توپخانه ارتش
artillery battalion U گردان توپخانه
artillery mount U سکوی توپخانه
artillery piece U قبضه توپخانه
hostile artillery U توپخانه دشمن
heavy artillery U توپخانه سنگین
gunner's party U گروه توپخانه
battering train U توپخانه محاصره
cannonry U توپ و توپخانه
coastal artillery U توپخانه ساحلی
corps artillery U توپخانه سپاه
division artillery U توپخانه لشگری
division artillery U توپخانه لشگر
field atrillery U توپخانه صحرایی
fieldartillery U توپخانه صحرایی
artillery mount U قنداق توپخانه
turret U برج توپخانه
turrets U برج توپخانه
artillery branch U رسته توپخانه
field artillery U توپخانه صحرائی
artillery brigade U تیپ توپخانه
artillery corps U قسمت توپخانه
gunners U جمعی توپخانه
gunner U جمعی توپخانه
artillery corps U رسته توپخانه
artillery U توپخانه صحرایی
artillery group U گروه توپخانه
artillery U رسته توپخانه
active status U خط مشی فعال توپخانه
artillery carriage U قنداق سلاح توپخانه
artillery fire plan U طرح اتش توپخانه
artillery preparation U اتش تهیه توپخانه
flak U توپخانه پدافند هوایی
artillery liaison officer U افسر رابط توپخانه
no fire line U خط منع اتش توپخانه
fire plan U طرح اتش توپخانه
aerial field artillery U توپخانه محمول هوایی
air defense artillery U توپخانه پدافند هوایی
artillery chart U طرح تیر توپخانه
corps artillery U توپخانه همراه سپاه
spotter U دیدبان توپخانه دریایی
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
rolling barrage U سد اتش غلطان توپخانه
gunnery ship U ناو اموزشی توپخانه
all available U تمام توپخانه موجود
artillery preparation U تیر تهیه توپخانه
firing chart U طرح تیر توپخانه
gunnery U قوانین تیر توپخانه
batteries U حمله با توپخانه ضرب و جرح
battery U حمله با توپخانه ضرب و جرح
jato unit U موتورموشکی یدکی گلولههای توپخانه
all available U کلیه توپخانه حاضر به تیر
air and naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
air and naval gunfire U اتش توپخانه دریایی و هوایی
ask ask U توپخانه یا اتش توپخانهء ضد هوایی
fire control U دستگاه کنترل اتش توپخانه
contingent zone of fire U منطقه اتش احتمالی توپخانه
stargauge U وسیله کالیبرسنجی در توپخانه دریایی
plotting room U مرکز هدایت اتش توپخانه ناو
weapons tight U جنگ افزار اتش محدود فرمان اتش محدود در پدافندهوایی
Our heavy guns pounded ( away at ) the enemy positions . U توپخانه سنگین ما مواضع دشمن رادرهم کوبید
air defense artillery controller U مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
towed U توپخانه کششی حمل شونده به وسیله یدک کش
air spot U تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
survey information center U مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
gun salute U سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
bombardment U گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
spotting line U خط دیدبانی توپخانه دریایی یازمینی خط تنظیم تیر ودیدبانی اتش
bombardments U گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
fire unit U یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
earth-bound U زمینی
predial or prae U زمینی
tellurian U زمینی
terrestrial U زمینی
terrene U زمینی
terraneous U زمینی
landed a U زمینی
sub astral U زمینی
tumbling U زمینی
subaerial U رو زمینی
earthly U زمینی
sublunar U زمینی
sublunary U زمینی
territorial U زمینی
agrarian U زمینی
subterraneous U زیر زمینی
ground wave U موج زمینی
gully U دالان زمینی
ground observer U دیدبان زمینی
ground track U مسیر زمینی
gulleys U دالان زمینی
ground surveillance U تجسس زمینی
earth nut U بادام زمینی
landmines U مین زمینی
ground waves U امواج زمینی
hypogeous U زیر زمینی
hypogeal U زیر زمینی
army U نیرو زمینی
armies U نیرو زمینی
bonus pass U پاس زمینی
groundling U گیاه زمینی
monkey nut U بادام زمینی
landmine U مین زمینی
ground surveillance U مراقبت زمینی
antenna ground U انتن زمینی
floor lamps [American] U آباژورهای زمینی
ground forces U نیروهای زمینی
ground forces U نیروی زمینی
floor lamp U اباژور زمینی
ground force U نیروی زمینی
ground fire U تیر زمینی
ground control U کنترل زمینی
ground circuit U مدار زمینی
standard lamps [British] U آباژورهای زمینی
suberranean U زیر زمینی
ground liaison U رابط زمینی
ground speed U سرعت زمینی
ground return U برگشت زمینی
ground return U بازتاب زمینی
ground position U موقعیت زمینی
ground position U ایستگاه زمینی
gullies U دالان زمینی
ground observation U دیدبانی زمینی
standard lamp [British] U آباژور زمینی
ground nut U بادام زمینی
graze burst U ترکش زمینی
tater U سیب زمینی
potatoes U سیب زمینی
land tail U بنه زمینی
floor lamp [American] U آباژور زمینی
land mine U مین زمینی
land forces U نیروی زمینی
army attache U وابسته زمینی
murphy U سیب زمینی
overland mail U پست زمینی
terraqueous U زمینی ودریایی
praties U سیب زمینی
terrestrial U وضعیت زمینی
army forces U نیروهای زمینی
army general staff U ستادنیروی زمینی
terrain corridor U دالان زمینی
terrain return U اکوی زمینی
tellurian matter U ماده زمینی
mail gram U پست زمینی
land combat U نبرد زمینی
perigee U حضیض زمینی
earth antenna U انتن زمینی
groundnuts U بادام زمینی
ground antenna U انتن زمینی
terrestrial refraction U شکست زمینی
terrestrial radiation U تابشهای زمینی
groundnut U بادام زمینی
potato U سیب زمینی
hypogean U زیر زمینی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com