Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
PO
U
پبشاب دان بزبان کودکان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
doggie
U
سگ بزبان کودکان سگ کوچک
capella
U
بزبان
slang
U
بزبان عامیانه
alpha aurigae
U
عیوق بزبان
latine
U
بزبان لاتینی
inexpressibles
U
بزبان شوخی
indispensables
U
بزبان شوخی
utters
U
بزبان اوردن
uttered
U
بزبان اوردن
utter
U
بزبان اوردن
gallice
U
بزبان فرانسه
in legal parlance
U
بزبان یا عباراتی حقوقی
uvular
U
وابسته بزبان کوچک
slang
U
بزبان یا لهجه مخصوص
romanic
U
متکلم بزبان رومی
formulates
U
بیان داشتن بزبان ریاضی
retranslate
U
دوباره بزبان نخستین دراوردن
vulgarization
U
تعمیم چیزی بزبان ساده
formulating
U
بیان داشتن بزبان ریاضی
arabist
U
عالم بزبان و علوم عربی
They were talking in Spanish .
U
بزبان اسپانیولی صحبت می کردند
formulated
U
بیان داشتن بزبان ریاضی
formulate
U
بیان داشتن بزبان ریاضی
I spoke my mind.
U
آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
popularly
U
از لحاظ توده مردم بزبان ساده
latinity
U
شیوه نوشتن یا سخن گفتن بزبان لاتینی
nuncupation
U
افهار مطلبی در پیش گواه بزبان گویی
transliteration
U
نقل عین تلفظ کلمه یا عبارتی از زبانی بزبان دیگر
predigest
U
بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
pedobaptism
U
تعمید کودکان
institutionalized children
U
کودکان پناهگاهی
child's play
U
بازی کودکان
wading pool
U
استخر کودکان
disadvantaged children
U
کودکان محروم
play fellow
U
همبازی کودکان
touch wood
U
یکجوربازی کودکان
pediatrics
U
امراض کودکان
pediatrics
U
پزشکی کودکان
infantile paralysis
U
فلج کودکان
matron
U
سرپرست کودکان
exceptional children
U
کودکان استثنایی
disturbed children
U
کودکان پریشان
biddy basketball
U
بسکتبال کودکان
playground ball
U
توپ پلاستیکی کودکان
school age children
U
کودکان واجب التعلیم
children's apperception test
U
ازمون اندریافت کودکان
pedology
U
مبحث بهداشت کودکان
pemphigus
U
تاول کوفتی کودکان
puerile breathing
U
تنفس خرخری کودکان
piadology
U
شناسایی حالات کودکان
paedophilia
U
میل جنسی به کودکان
infant mortality
U
مرگ و میر کودکان
pediatrician
U
ویژه گر بیماریهای کودکان
playrooms
U
اتاق بازی کودکان
baby farm
U
محل نگهداری کودکان
nursery rhymes
U
اشعار مخصوص کودکان
nursery rhyme
U
اشعار مخصوص کودکان
pud
U
دست در زبان کودکان
undies
U
زیر پوش کودکان
child labor laws
U
قوانین کار کودکان
playroom
U
اتاق بازی کودکان
pediatric
U
مربوط به امراض کودکان
puds
U
دست در زبان کودکان
poliomyelitic
U
مبتلا به بیماری فلج کودکان
child death rate
U
نرخ مرگ و میر کودکان
little pitchers have long ears
U
کودکان غالبا گوششان تیزاست
poliomyelitic
U
وابسته به بیماری فلج کودکان
floor hockey
U
هاکی روی یخ کودکان بدون اسکیت
unicef (= united nations international
U
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
nursery governess
U
بانویی که کودکان را هم پرستاروهم اموزگاراست پرستار اموزگار
Mentally retarded children.
U
کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
hornbook
U
کاغذی که در ان الفباء برای کودکان دبستان می نوشتند
leading string
U
ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents.
U
بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
stockinette
U
پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
scaramouch
U
دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
scaramouche
U
دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
pediatrics or pae
U
شاخهای از علم طب که ازبهداشت و ناخوشیهای کودکان گفتگو میکند
stockinet
U
پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
roller coaster
U
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
minor league
U
دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
Santa Claus
U
شخص موهومی که کودکان گمان میبرند درشب عیدمیلادمسیح میاید
wppsi
U
مقیاس هوشی وکسلر برای کودکان پیش اموزشگاهی ودبستانی
roller-coaster
U
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
roller-coasters
U
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
sand man
U
لولویی که خاک درچشم کودکان پاشیده انهارا خواب الود میکند
oedipal
U
وابسته به احساسات و علائق کودکان 3 تا 6 ساله نسبت بوالدین جنس مخالف خود
go cart
U
چارچوب غلتک داری که کودکان دست بدان گرفته راه رفتن میاموزند
jargonize
U
بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
walking chair
U
چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
night gown
U
جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
transliterate
U
عین کلمه یاعبارتی را اززبانی بزبان دیگر نقل کردن حرف بحرف نقل کردن نویسه گردانی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com