English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tuck U پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
tucking U پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
tucks U پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to beg [of a dog holding up front paws] U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
to sit up and beg U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
toe walley U پرش از لبه عقبی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی همان پا بکمک فشار نوک اسکیت
to press back U با فشار عقب بردن
bilge U بالا بردن فشار داخل خن
toe loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
tap loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
biped U حیوان دوپا
bipeds U حیوان دوپا
plantigrade U جانور دوپا
jumps U پرش به هوا با هر دوپا
jump U پرش به هوا با هر دوپا
jumped U پرش به هوا با هر دوپا
wyvern U اژدهای افسانهای بالدار دوپا
peasde U روی دوپا ایستادن اسب
front end U سر جلویی
headmost U جلویی
advanced U جلویی مقدم
entrance door U در جلویی [ساختمان]
entry door U در جلویی [ساختمان]
foretop U بام جلویی
front door [of house] U در جلویی [ساختمان]
forestay U بکسل جلویی
advance section U قسمت جلویی
entrance U در جلویی [ساختمان]
front view U نمای جلویی
forward station U پاسگاه جلویی
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
lapped U رسیدن به حریف جلویی
telencephalon U قسمت جلویی مغزجنین
lap U رسیدن به حریف جلویی
luff U لبه جلویی بادبان
hinders U عقبی
hindering U عقبی
hindered U عقبی
hilted U عقبی
rearward U عقبی
backpart U عقبی
trailng U عقبی
retral U عقبی
the hereafter U عقبی
hinder U عقبی
posticous U عقبی
f. like U عقبی
posterior U عقبی
the postern door U در عقبی
the next world U عقبی
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
forward edge of battle area U لبه جلویی منطقه نبرد
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
roundhouse U اطاق عقبی
back panel U صفحه عقبی
postern U درب عقبی
hilted U قسمت عقبی
backs U عقبی گذشته
back U عقبی گذشته
noses U دماغه جلویی تخته موج سواری
The car in front is obstructintg us. U اتوموبیل جلویی به ما راه نمی دهد
nose U دماغه جلویی تخته موج سواری
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
the future U دنیای دیگر عقبی
sanshifter U واژه توهین امیز برای نفردونده جلویی
burdended U فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
scratch spin U چرخش روی قسمت جلویی تیغه اسکیت
one toe spin U چرخش با اسکیت قرقره دارروی قرقرههای جلویی
heels U قسمت عقبی بدنه قایق
heel U قسمت عقبی سر چوب گلف
tails U قسمت عقبی تخته موج
tailed U قسمت عقبی تخته موج
tail U قسمت عقبی تخته موج
heels U قسمت عقبی سر چوب گلف
tailblock U قسمت عقبی تخته موج
heel U قسمت عقبی بدنه قایق
hind U عقبی پشت پای گاو
bird's nest U قسمت عقبی قرقره ماهیگیری
beam ends U انتهای قسمت عقبی کشتی
beam-ends U انتهای قسمت عقبی کشتی
mizzenmast U دگل عقبی کشتی دو دگله
fireback U دیواره عقبی کوره یابخاری
tack U تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacked U تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacking U تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacks U تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
popping crease U خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
fore and aft U واقع درطول کشتی جلوی و عقبی
false edge U قسمت سوم عقبی تیغه سابر
toe pick U تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
toe rake U تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
leach U لبه عقبی بادبان جلو و عقب قایق
leech U لبه عقبی بادبان جلو و عقب قایق
leeches U لبه عقبی بادبان جلو و عقب قایق
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
round house U بازداشت گاه اطاق عقبی درعرشه بالای کشتی
quarter U یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
scalper U پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
split jump U پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
imbibes U تحلیل بردن فرو بردن
imbibed U تحلیل بردن فرو بردن
imbibe U تحلیل بردن فرو بردن
to push out U پیش بردن جلو بردن
imbibing U تحلیل بردن فرو بردن
toe point U پوشش لاستیکی سفت روی لبه جلویی اسکیت قرقره دار برای کمک به پرش
covers U مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
coverings U مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover U مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
masochism U لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
flips U پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flipped U پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flip U پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
toe weight U وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
nose ribs U تیغه هایی در امتداد وتر که در تمام طول بال و تا تیرک جلویی امتداد میابند
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber U مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer U ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level U سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pitot pressure U فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
speedy cut U اسیب به عقب پای جلویی اسب بالاتر از سم با ضربه پای عقب
low voltage distribution system U شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
euler U پرش از لبه عقبی اسکیت و یک چرخش در هوا و فرود روی لبه داخلی اسکیت دیگر
wire head U قسمت مقصد سیم کشی ایستگاه جلویی سیم کشی
backstairs U از راه پله کان عقبی پله کان پشت
back pressure U پی فشار
isobar U هم فشار
exertions U فشار
pressor U فشار زا
exertion U فشار
isobar U تک فشار
isobars U هم فشار
pressured U فشار
isobars U تک فشار
pressure U فشار
impact U فشار
brunt U فشار
growing pains U فشار
sense of pressure U حس فشار
bunt U فشار با سر
tension U فشار
tensions U فشار
pressure sense U حس فشار
push U فشار
pushed U فشار
impacts U فشار
pushes U فشار
barometric pressure U فشار جو
pressure curve U خم فشار
pressing U فشار
compression U فشار
total pressure U فشار کل
isobare U هم فشار
atmospheric pressure U فشار جو
back iron U بن فشار
weight U فشار
isopiestic U هم فشار
thrusts U فشار
low pressure U فشار کم
line of thrust U خط فشار
thrusting U فشار
water pressure U فشار اب
thrust U فشار
pressure vessel U فشار
pressuring U فشار
pressures U فشار
zip U فشار
strains U فشار
stress U فشار
constraint U فشار
stresses U فشار
presses U فشار
stressing U فشار
hydraulic pressure U فشار اب
zipped U فشار
zipping U فشار
zips U فشار
fantod U فشار
violence U فشار
strain U فشار
distraint U فشار
ice push U فشار یخ
stroke U فشار با پا
stroking U فشار با پا
press U فشار
atmospheres U فشار جو
atmosphere U فشار جو
strokes U فشار با پا
stroked U فشار با پا
lap U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lapped U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
central head U فشار مرکزی
lateral pressure U فشار جانبی
pinch U فشار دادن
pinches U فشار دادن
high pressure U فشار زیاد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com