English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3660 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pes U پای جانور هر عضو یا چیزی شبیه پا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
zoomorphic U شبیه جانور جانورسان
bestial U شبیه حیوان جانور خوی
wombats U جانور کیسه داری شبیه خرس
wombat U جانور کیسه داری شبیه خرس
gooseneck U هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
genet U جانور پستاندارکوچک گوشت خواری شبیه گربه زباد یا گربه معمولی
swamper U جانور یا چیزی که در مرداب فرو رود
waterish U هر چیزی شبیه اب
creams U هر چیزی شبیه سرشیر
pencil U هر چیزی شبیه مداد
pencilling U هر چیزی شبیه مداد
staff of life U نان یا چیزی شبیه ان
pencils U هر چیزی شبیه مداد
creaming U هر چیزی شبیه سرشیر
cream U هر چیزی شبیه سرشیر
creamed U هر چیزی شبیه سرشیر
asterism U هر چیزی شبیه ستاره
k U هر چیزی شبیه K کیلو
stalked U پایه چیزی شبیه ساقه
stalking U پایه چیزی شبیه ساقه
stalks U پایه چیزی شبیه ساقه
skewers U هر چیزی شبیه سیخ کباب
windmills U هر چیزی شبیه اسیاب بادی
windmill U هر چیزی شبیه اسیاب بادی
skewering U هر چیزی شبیه سیخ کباب
skewered U هر چیزی شبیه سیخ کباب
lobular U شبیه قطعه کوچکی از چیزی
skewer U هر چیزی شبیه سیخ کباب
pap U هر چیزی شبیه نوک پستان
stalk U پایه چیزی شبیه ساقه
epizoic U زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
rowel U حلقه دهانه اسب هر چیزی شبیه مهمیز وسیخک
stalking horse U اسب یا چیزی شبیه به ان که شکارچی در پشت ان پنهان است
to feel like something U احساس که شبیه به چیزی باشد کردن [مثال پارچه]
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
t U بیستمین حرف الفبای انگلیسی هر چیزی شبیه حرف T
pinnulated U شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulate U شبیه برگچه شبیه بالچه
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
apod U جانور بی پا
animalize U جانور
nightwalker U جانور شب پر
it U ان جانور
malacostracan U جانور
ruffianly U جانور خو
structure of an animal U جانور
he U جانور نر
beast U جانور
creatures U جانور
animal U جانور
creature U جانور
beasts U جانور
it pron U ان جانور
johnny U جانور نر
animals U جانور
to watch something U مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
saxicoline U جانور سنگ زی
shell fish U جانور صدف
mammifer U جانور پستاندار
strayed U جانور ولگرد
saxicolous U جانور سنگ زی
zoologist U جانور شناس
zoology U جانور شناسی
perissodactyl U جانور فرد سم
pelagian U جانور دریایی
stray U جانور بی صاحب
craw U معده جانور
straying U جانور بی صاحب
strays U جانور بی صاحب
stinkard U جانور بدبو
pollard U جانور بی شاخ
brutalization U جانور خویی
monocule U جانور یک چشم
animalculum U جانور ریزه
beastliness U جانور خویی
hybrid U جانور دورگه
scavengers U جانور لاشخور
nekton U جانور شناور
animalist U نقاش جانور
zoomorphic <adj.> U جانور گونه
proud <adj.> U جانور حشری
mammiferous U جانور پستاندار
ungulate U جانور سم دار
milker U جانور شیرده
fauna U جانور نامه
rodents U جانور جونده
rodent U جانور جونده
saprozoon U جانور پوده زی
scavenger U جانور لاشخور
game U جانور شکاری
zoophagous U جانور خوار
zoophilous U علاقمند به جانور
zoophilic U علاقمند به جانور
amebas U جانور تک سلولی
brutes U جانور حیوان
amoebae U جانور تک سلولی
brutalities U جانور خویی
amoebas U جانور تک سلولی
pudge U جانور چاق
tardigrade U جانور کندرو
polystome U جانور بسیار
amebae U جانور تک سلولی
polystomatous U جانور بسیار
zootomy U جانور شکافی
in heat [American E] <adj.> U حشری [جانور زن]
scrag U جانور نحیف
zootheism U جانور پرستی
brute U جانور حیوان
brutal U جانور خوی
amoeba U جانور تک سلولی
plantigrade U جانور دوپا
edentate U جانور بی دندان
on heat [British E] <adj.> U حشری [جانور زن]
poikilotherm U جانور خونسرد
poikilothermism U خونسردی جانور
polypod U جانور بسیارپا
brutality U جانور خویی
hilding U جانور یا اسب بی ارزش
rat catcher U موش گیر [جانور]
heat U طلب شدن جانور
mollusc U جانور نرم تن حلزون
footpad U پای جانور پهنه پا
nervure U رگه بندی جانور
scavenger U جانور کثافت خور
nematocyst U نیش جانور مرجانی
holozoic U جانور خوراک گیر
ratter U موش گیر [جانور]
heats U طلب شدن جانور
bestialize U جانور خوی نمودن
malacoderm U جانور نرم پوست
endotherm U جانور خون گرم
female U زنانه جانور ماده
tropicopolitan U گیاه یا جانور گرمسیری
zoophyte U جانور گیاه سان
pachyderms U جانور پوست کلفت
pachyderm U جانور پوست کلفت
mollusk U جانور نرم تن حلزون
zoography U جانور شناسی تطبیقی
ratcatcher U موش گیر [جانور]
white face U جانور پیشانی سفید
viviparous U جانور زنده زا ولود
dentition U وضع تعداددندانهای جانور
molluscs U جانور نرم تن حلزون
paleozoology U دیرین جانور شناسی
aquatic U جانور یا گیاه ابزی
migrants U سیار جانور مهاجر
migrant U سیار جانور مهاجر
orca U جانور بزرگ دریایی
orc U جانور بزرگ دریایی
tentacles U موی حساس جانور
tentacle U موی حساس جانور
sacs U عضوکیسه مانند جانور
pleophagous U چند جانور خوار
lairs U محل استراحت جانور
lair U محل استراحت جانور
quadruped U چهارپا [جانور شناسی]
phytozoon U جانور گیاه نما
rutting <adj.> U حشری [جانور مرد]
dolphin دولفین [جانور شناسی]
phyllopod U جانور برگ پای
sac U عضوکیسه مانند جانور
in rut <adj.> U حشری [جانور شناسی]
slugs U چارپاره جانور کندرو
shedder U جانور پوست انداز
animalcule U جانور ذره بینی
animalculum U جانور ذره بینی
arthropod U جانور مفصل دار
jumbos U جانور غول اسا
jumbo U جانور غول اسا
anteater U جانور پستاندارمورچه خوار
anteaters U جانور پستاندارمورچه خوار
slugged U چارپاره جانور کندرو
beast of ravin U جانور درنده یاشکاری
slug U چارپاره جانور کندرو
marsupials U جانور کیسه دار
amphibiotic U وابسته به جانور دوزیستی
scavengers U جانور کثافت خور
marsupial U جانور کیسه دار
amoebic U وابسته به جانور تک سلولی
Caspian White Fish U ماهی سفید [جانور شناسی]
Rutilus kutum U ماهی سفید [جانور شناسی]
unicorn U جانور افسانهای دارای یک شاخ
unicorns U جانور افسانهای دارای یک شاخ
purebred U جانور یا گیاه خوش نژاد
hatchling U جانور تازه متولد نوزاد
ruminant U جانور پستاندار نشخوار کننده
endozoic U دارای زندگی دردرون جانور
isopod U جانور سخت پوست بر>=< پای
Caspian kutum U ماهی سفید [جانور شناسی]
isopodan U جانور سخت پوست بر>=< پای
gast U وحشت جانور بدون اولاد
kutum [Rutilus frisii] U ماهی سفید [جانور شناسی]
Black Sea roach [Rutilus frisii] U ماهی سفید [جانور شناسی]
scalawag U جانور نحیف وکم ارزش
insectivore U جانور یا گیاه حشره خوار
fisher U جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
vivisector U تشریح کننده جانور زنده
lyncean U مانند جانور سیاه گوش
vermin U جانور افت حشرات موذی
cyclostomate U وابسته به جانور دهان گرد
Recent search history Forum search
1incentive
1چیزی که عوض داره گله نداره
1confinement factor
1She ferreted in her handbag and found nothing.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1دست بردن در چیزی - dast bordan dar chizi
1The only thing standing between you and your goal is the bullshit story you keep telling
2مفعول
1tumoroid
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com