English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
battle station U پایگاه جنگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
deployment operating base U پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
Other Matches
escry U فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
battle drill U مشق جنگی تمرین جنگی
warship U کشتی جنگی ناو جنگی
warships U کشتی جنگی ناو جنگی
roll back U کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
query U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
querying U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queries U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queried U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
aggregate U تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
aggregates U تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
station list U فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
privacy U قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
languages U زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
language U زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
sql U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structuring U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
dense index U اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
queried U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
live fire U تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
QBE U زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
fighting U جنگی
martial U جنگی
warlike U جنگی
serviced U جنگی
martin U جنگی
bristly U جنگی
service U جنگی
dogfights U سگ جنگی
tactically U جنگی
tactical U جنگی
battle line U خط جنگی
dogfight U سگ جنگی
scrapper U جنگی
gamecock U خروس جنگی
game cock U خروس جنگی
live round U تیر جنگی
battleships U کشتی جنگی
man of war U مرد جنگی
game fowl U خروس جنگی
hard head U شاخ جنگی
killed in action U کشته جنگی
light line U خط چراغ جنگی
live ammunition U مهمات جنگی
cocker U خروس جنگی
actions U عملیات جنگی
action U عملیات جنگی
live round U گلوله جنگی
man of war U ناو جنگی
martel de fer U چکش جنگی
lived U مهمات جنگی
lived U فشنگ جنگی
live U تیراندازی جنگی
live U مهمات جنگی
live U فشنگ جنگی
poleaxe U تبرزین جنگی
passes U معبر جنگی
passed U معبر جنگی
pass U معبر جنگی
chargers U اسب جنگی
charger U اسب جنگی
formation U ارایش جنگی
reparations for war damages U غرامات جنگی
lived U تیراندازی جنگی
missing U گمشده جنگی
interned U پناهنده جنگی
munitions of war U مهمات جنگی
tactics U تدابیر جنگی
cars U ارابه جنگی
car U ارابه جنگی
nom de guerre U کنیه جنگی
tactic U تدابیر جنگی
war horses U اسب جنگی
war horse U اسب جنگی
bantams U خروس جنگی
bantam U خروس جنگی
paludament U ردای جنگی
parlementaire U فرستاده جنگی
poleax U تبرزین جنگی
combat exercise U مانور جنگی
battle plane U هواپیمای جنگی
battle map U نقشه جنگی
battle lights U چراغهای جنگی
battle dress U جلیقه جنگی
battle casualty U تلفات جنگی
armed naval vessel U ناو جنگی
destrer U اسب جنگی
accredited correspondent U خبرنگار جنگی
destrier U اسب جنگی
dim light U چراغ جنگی
battleplane U هواپیمای جنگی
dry run U عملیات جنگی
warplane U هواپیمای جنگی
battle problems U مسائل جنگی
combat firing U تیراندازی جنگی
combat ration U جیره جنگی
combat tire U لاستیک جنگی
campaign medal U مدال جنگی
campaign badge U نشان جنگی
combatant vessel U کشتی جنگی
combatant vessel U ناو جنگی
booty of war U غنیمت جنگی
contraband of war U قاچاق جنگی
battle sight U درجه جنگی
battle reserve U احتیاط جنگی
battle reserve U ذخیره جنگی
navy U کشتی جنگی
navies U کشتی جنگی
prisoner of war U زندانی جنگی
warheads U کلاهک جنگی
warhead U کلاهک جنگی
field type U از نوع جنگی
field wire U سیم جنگی
fighting cock U خروس جنگی
fighting load U بار جنگی
fighting load U بارمهمات جنگی
fighting ram U غوچ جنگی
chariots U ارابه جنگی
chariot U ارابه جنگی
compartments U دهلیز جنگی
prisoner of war U اسیر جنگی
dry run U تمرین جنگی
enginery U اسباب جنگی
military U جنگی ارتش
battleship U کشتی جنگی
stratagems U حیله جنگی
stratagem U حیله جنگی
warpath U مسیر جنگی
prisoners of war U اسیر جنگی
prisoners of war U زندانی جنگی
compartment U دهلیز جنگی
booty U غنیمت جنگی
war indemnity U تاوان جنگی
tactical march U انتقال جنگی
war indemnity U غرامت جنگی
war refugee U آواره جنگی
sloop of war U کرجی جنگی
sloop U قایق جنگی
service mine U مین جنگی
service ammunition U مهمات جنگی
war gas U گاز جنگی
war crimes U جنایات جنگی
war crime U جنایات جنگی
tactical march U حرکت جنگی
jetties U استحکامات جنگی
strategic situation U وضع جنگی
war reserves U ذخایر جنگی
war plan U نقشه جنگی
war plan U طرح جنگی
tactical aircraft U هواپیمای جنگی
spoils of war U غنائم جنگی
war material U وسایل جنگی
tactical intelligence U اطلاعات جنگی
spoiler U خریدارغنائم جنگی
war material U تجهیزات جنگی
war ship U کشتی جنگی
jetty U استحکامات جنگی
campaign U عملیات جنگی
tactical missile U موشک جنگی
warlike preparations U تدارکات جنگی
trophy of war U غنایم جنگی
war strenght U استعداد جنگی
campaigned U عملیات جنگی
war vessel U کشتی جنگی
war cry U فریاد جنگی
campaigning U عملیات جنگی
warfare economy U اقتصاد جنگی
war state U دولت جنگی
campaigns U عملیات جنگی
aboard U در پایگاه
campound U پایگاه
stationed U پایگاه
stations U پایگاه
lodgment or lodge U پایگاه
status U پایگاه
station U پایگاه
post U پایگاه
sites U پایگاه
sited U پایگاه
site U پایگاه
posted U پایگاه
platform U پایگاه
platforms U پایگاه
posts U پایگاه
post- U پایگاه
battle bill U لوحه جنگی ناو
ransoms U غرامت جنگی جزیه
warheads U کلاهک موشک سر جنگی
strategics U اشنایی به حیلههای جنگی
cartels U مبادله اسیران جنگی
jacob's ladder U نردبان جنگی ناو
game fowl U نژاد خروس جنگی
warhead U کلاهک موشک سر جنگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com