English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
skill level U پایه مهارت فنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
advanced level U پایه مهارت عالی در سطح عالی
proficiency rating U طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
skill level U پایه مهارت
Other Matches
qualification card U کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
hatch beam U پایه دریچه پایه دهلیز
base width U عرض پایه پهنای پایه
decimals U تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
decimal U تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
base piece U پایه پایه استقرار
socle U پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
ham-fisted U بی مهارت
ham handed U بی مهارت
techniques U فن مهارت
workmanship U مهارت
techniques U مهارت
inexpert U بی مهارت
ham fisted U بی مهارت
technique U مهارت
technique U فن مهارت
credential U مهارت
qualification U مهارت
gripe U مهارت
execute U مهارت
proficiency pay U حق مهارت
expertise U مهارت
competence U مهارت
proficiency U مهارت
incompetent U بی مهارت
light handedness U مهارت
facility U مهارت
sophistication U مهارت
executing U مهارت
executes U مهارت
executed U مهارت
masterkiness U مهارت
unskillful U بی مهارت
ingenuity U مهارت
handiness U مهارت
maladroit U بی مهارت
knack U مهارت
unskilled U بی مهارت
know-how U مهارت
skill U مهارت
expertise U مهارت
skill U مهارت
grooves U مهارت
skilless U بی مهارت
artifices U مهارت
adeptness U مهارت
adroitness U مهارت
skill less U بی مهارت
dextrously U به مهارت
inapt U بی مهارت
groove U مهارت
artifice U مهارت
deftness U مهارت
jessie U آدم بی مهارت
tact U کاردانی مهارت
qualification U مهارت فنی
softie/softy U آدم بی مهارت
skillful Šetc U با مهارت ماهرانه
wimp U آدم بی مهارت
craft U مهارت نیرنگ
qualification U کسب مهارت
crafts U مهارت نیرنگ
wuss(y) U آدم بی مهارت
weenie [Am E] U آدم بی مهارت
pussy [Am E] U آدم بی مهارت
cissy U آدم بی مهارت
wet U آدم بی مهارت
weed U آدم بی مهارت
pantywaist [Am En] U آدم بی مهارت
milquetoast U آدم بی مهارت
mollycoddle U آدم بی مهارت
namby-pamby U آدم بی مهارت
weakling U آدم بی مهارت
human skill U مهارت انسانی
sissy U آدم بی مهارت
jessy U آدم بی مهارت
dauber U نقاش بی مهارت
unskil U ناشی بی مهارت
versatility U روانی مهارت
fine skill U مهارت فریف
tactless U بی مهارت بی سلیقه
tactlessly U بی مهارت بی سلیقه
motor skill U مهارت حرکتی
skill U مهارت فنی
qualification U مهارت فنی
fundamental skill U مهارت بنیادی
salesmanship U مهارت در فروشندگی
credential U مهارت فنی
natatorial skill U مهارت در شنا
competence U مهارت فنی
expertness U خبرویت مهارت
seamanship U مهارت در دریانوردی
sport skill U مهارت ورزشی
up one's alley <idiom> U مهارت درچیزی
manipulation U انجام با مهارت
qualifies U کسب مهارت
skill learning U مهارت اموزی
qualify U کسب مهارت
manual skill U مهارت دستی
combat proficiency U مهارت رزمی
proficiency U مهارت تخصص
conveyancing U مدیریت از روی مهارت
seaman ship U مهارت در راندن قایق
wonderwork U کار عجیب مهارت
fine art U هر مهارت هنری وفریف
masters U کسب مهارت کردن
master U کسب مهارت کردن
showboating U نمایش دادن مهارت
mastered U کسب مهارت کردن
surfmanship U مهارت در موج سواری
technomotorial skill U مهارت تکنیکی- حرکتی
diplomatically U از روی مهارت و بصیرت
qualification record U پرونده مهارت فنی
expert badge U نشان مهارت در تیراندازی
facileness U مهارت عدم ثبات
sword play U مهارت در بکارگیری شمشیر
spiller U خوش شانسی نه مهارت
qualification badge U نشان مهارت در تیراندازی
sport skill pattern U الگوی مهارت ورزشی
stickhandling U مهارت در استفاده از چوب
skill U مهارت عملی داشتن
ropemanship U مهارت دربندبازی یا بالارفتن از طناب
overwrought U تهیه شده ازروی مهارت
techniques U اصول مهارت روش فنی
rates U میزان مهارت شدت تغییرات
technique U اصول مهارت روش فنی
rate U میزان مهارت شدت تغییرات
veteran skill U مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
quaint U از روی مهارت عجیب و جالب
overmaster U مهارت کامل پیدا کردن در
dan U درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
to play a poor game U ناشی بودن مهارت نداشتن
syllogist U کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
technique U روش با مهارت برای انجام کاری
gymkhanas U مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
gymkhana U مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
techniques U روش با مهارت برای انجام کاری
to be out of one's depth U از توانایی و یا مهارت [کسی] خارج بودن
up one's street [British English] , down one's alley [American English] U مناسب ذوق وسلیقه [مهارت درچیزی ]
metrist U کسی که در متر کردن مهارت دارد
cats U استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
cat U استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
seeds U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
seed U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
seaman's eye U دقت پیش بینی ملوانی مهارت دریایی
test examiner U مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
mallet goal U نمره دادن از صفر تا 01 به بازیگر به نسبت مهارت او
slugger U بوکسوری که بیشتر به قدرت خود اتکا دارد تا مهارت
solocross U مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
don't give up the day job <idiom> U [در مورد کاری خبره نبودن و ناتوانی انجام آن با مهارت]
triple threat U بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
he muddled through U بدون هیچ زرنگی یا مهارت بمقصود خود رسید
to be unable to hold a candle to somebody <idiom> U در برابر کسی پائین رتبه بودن [در توانایی یا مهارت و غیره]
trial U مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trials U مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
self- U که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
back berm U سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
ship handling U مهارت در کار کردن با ناو مانور دادن ناو
andiron U سه پایه
abutment U پایه
foot rest U پایه
head stock U پایه
basal age U سن پایه
probed U پایه
probes U پایه
fundament U پایه
groundsel U پایه
bottom U پایه
sills U پایه
bottoms U پایه
seat U پایه
seated U پایه
seats U پایه
sill U پایه
fundamental U پایه
headstock U پایه
radix U پایه
compeer U هم پایه
grade U پایه
cantilever bridge U پایه پل
cantilever U پایه
bridge pier U پایه پل
bipod U دو پایه
sheer legs U سه پایه
coordinate U هم پایه
corner stone U پایه
cutwater U پایه پل
datum U پایه
base 0 U پایه 01
datum line U خط پایه
dead load U پایه پل
grades U پایه
base line U خط پایه
probe U پایه
outrigger U پایه
pousto U پایه
levels U پایه
footpath U پایه
levels U هم پایه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com