Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stabilisers
U
پایدار کننده
stabilizer
U
پایدار کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
dowel bar
U
میله پایدار کننده بتن
Other Matches
stables
U
پایدار
changeless
U
پایدار
permanent
U
پایدار
written in water
U
نا پایدار
livelong
U
پایدار
durable
U
پایدار
unflinching
U
پایدار
stable
U
پایدار
perdurable
U
پایدار
abiding
U
پایدار
persistent
U
پایدار
indissoluble
U
پایدار
inexhaustible
U
پایدار
impermanent
U
نا پایدار
resistant
U
پایدار
constant
U
پایدار
never failing
U
پایدار
constants
U
پایدار
stanch
U
پایدار
fixed material
U
مواد پایدار
proof weather
U
هوا پایدار
baldacchino
U
سایبان پایدار
dielectric strength
U
پایدار دی الکتریکی
inconstantly
U
بطور نا پایدار
sustained illumination
U
روشنایی پایدار
baldachino
U
سایبان پایدار
baldachin
U
سایبان پایدار
metastable
U
شبه پایدار
air resistant
U
پایدار در هوا
unfailing
U
کم نیامدنی پایدار
permanent
U
پایدار ماندنی
sustainable energy
U
انرژی پایدار
indissolubly
U
بطور پایدار
stabilizer
U
پایدار ساز
stabilisers
U
پایدار ساز
undying
U
پایدار فناناپذیر
metastable
U
نیم پایدار
coarse mine
U
مین پایدار
baldaquin
U
سایبان پایدار
magnets
U
مغناطیس پایدار
fast
U
پایدار باوفا
stables
U
پایدار پابرجا
stable nucleus
U
هسته پایدار
fasted
U
پایدار باوفا
fastest
U
پایدار باوفا
stable oscillation
U
نوسان پایدار
fasts
U
پایدار باوفا
steady growth
U
رشد پایدار
steady state
U
وضعیت پایدار
p.m.
U
مغناطیس پایدار
stable isotope
U
ایزوتوپ پایدار
magnet
U
مغناطیس پایدار
stable equilibrium
U
تعادل پایدار
stable airfoil
U
ایرفویل پایدار
continous operation
U
عملکرد پایدار
steady state growth
U
رشد پایدار
continuous fire
U
اتش پایدار
permanent magnet
U
مغناطیس پایدار
permanent flow
U
بده پایدار
perdurably
U
بطور پایدار
stable
U
پایدار پابرجا
continuous wave
U
موج پایدار
stable air
U
هوای پایدار
c.w.
U
موج پایدار
undamped oscillation
U
موج پایدار
undamped wave
U
موج پایدار
semistable elementry particle
U
ذره نیم پایدار
future-oriented
<adj.>
U
پایدار
[نسبت به آینده]
sustainable
<adj.>
U
پایدار
[نسبت به آینده]
for good
<idiom>
U
برای همیشه ،پایدار
binary switch
U
سویچی با دو وضعیت پایدار
hard goods
U
اجسام پایدار ومقاوم
metastable phase
U
فاز شبه پایدار
metastable state
U
حالت نیم پایدار
frequency stabilization
U
پایدار نمودن فرکانس
semistable elementry particle
U
ذره شبه پایدار
quasi stable elementry particle
U
ذزه نیم پایدار
self sustaining growth
U
رشد خود پایدار
metastable solution
U
محلول شبه پایدار
quasi stable elementry particle
U
ذره شبه پایدار
metastable state
U
تراز نیم پایدار
sustained fire
U
اتش پایدار یادائمی
metasable equilibrium
U
تعادل شبه پایدار
diergolic
U
خرج مایع پایدار
equilibrium
U
وضع ثابت و پایدار ترازمندی
continuous illumination
U
روشنایی پایدار منطقه رزم
permanent magnet dynamic
U
بلندگوی دینامیک با مغناطیس پایدار
steady state equilibrium
U
تعادل در وضعیت رشد پایدار
unfaling
U
تمام نشدنی کم نیامدنی پایدار با وفا
permanent magnet focusing
U
تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
permanent magnet centering
U
تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
setting time
U
[مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی]
warm-ups
U
روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
warm-up
U
روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
toggle
U
مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
toggles
U
مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
sustained
U
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustains
U
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustain
U
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
energy transition
U
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com