Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
creep strength depending on time
U
پایداری خزشی تابع زمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
creep strength
U
پایداری خزشی
persistency
U
پایداری گاز جنگی پایداری اصرار
self defense
U
پایداری داخلی پایداری ملی
nests
U
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nest
U
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
timeout
U
1-تابع خروج روی ترمینال -On line وقتی هیچ دادهای وارد نشود.2-مدت زمان یک عمل
crawl carry
U
انتقال خزشی
creeper track
U
زنجیر خزشی
creep strength
U
مقاومت خزشی
creeping
U
نوعی حرکت خزشی
tracking resistance
U
استحکام جریان خزشی
cob web theorem
U
ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
creep strength at elevated temperatures
U
مقاومت خزشی در دمای بالا
subroutine
U
بخشی از برنامه که تابع مورد نظر را انجام میدهد و در هر زمان از داخل برنامه اصلی قابل فراخوانی است
macroinstruction
U
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
equivalence
U
1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
stubs
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
libraries
U
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubbing
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
library
U
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
consistency
U
پایداری
commorant
U
پایداری
permanence
U
پایداری
permanency
U
پایداری
resists
U
پایداری
consistence
U
پایداری
resisted
U
پایداری
resisting
U
پایداری
constancy
U
پایداری
endurance
U
پایداری 0
resistance
U
پایداری
stability
U
پایداری
persistence
U
پایداری
consistent
U
پایداری
permanencies
U
پایداری
resist
U
پایداری
hold one's own
U
پایداری
hold one's ground
U
پایداری
stickability
U
پایداری
stableness
U
پایداری
perenniality
U
پایداری
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
stability
U
پایایی پایداری
static stability
U
پایداری استاتیک
resistance adjustment
میزان پایداری
staidness
U
ارامش پایداری
retentivity
U
پایداری مغناطیسی
fixity
U
قرار پایداری
staying power
U
نیروی پایداری
thermodynamic stability
U
پایداری ترمودینامیکی
stability of slope
U
پایداری ترانشه
speed stability
U
پایداری سرعت
spiral stability
U
پایداری چرخشی
stability of an emulsion
U
پایداری امولسیون
stabilizing
U
پایداری کردن
stability constant
U
ثابت پایداری
stability calculation
U
حساب پایداری
kinetic stability
U
پایداری جنبشی
negative stability
U
پایداری منفی
kinetic stability
U
پایداری سینتیکی
inherent stability
U
پایداری ماندگار
soil consistence
U
پایداری خاک
directional stability
U
پایداری جهشی
directional stability
U
پایداری سمتی
elastic stability
U
پایداری ارتجاعی
frequency stability
U
پایداری فرکانس
consistency of concrete
U
پایداری بتن
light stable
U
پایداری نور
plastic consistency
U
پایداری خمیری
lateral stability
U
پایداری عرضی
people forces
U
نیروی پایداری
optical stability
U
پایداری نوری
neutral stability
U
پایداری خنثی
neutral stability
U
پایداری بی تفاوت
longitudinal stability
U
پایداری طولی
fuel endurance
U
قدرت پایداری سوخت
statics
U
دانش پایداری نیروها
crystal field stabilization energy
U
انرژی پایداری میدان بلور
ligand field stabilization energy
U
انرژی پایداری میدان لیگاند
half residence time
U
نیمه عمر پایداری عناصرریزش اتمی یا رادیواکتیو
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
presented
U
زمان حاضر زمان حال
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
present
U
زمان حاضر زمان حال
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
presents
U
زمان حاضر زمان حال
vent
U
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
l.f.s.e
U
energy stabilization ligandfield انرژی پایداری میدان لیگاند
vents
U
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vented
U
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
venting
U
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
warping
U
پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
re entry
U
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re-entry
U
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time
U
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution
U
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
wheel satellite
U
ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
chrome dyes
U
کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
splits
U
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
early time
U
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
cryptoperiod
U
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
short cycle annealing
U
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
resisting
U
پایداری کردن ایستادگی کردن
resists
U
پایداری کردن ایستادگی کردن
resists
U
مقاومت کردن پایداری کردن
resisted
U
مقاومت کردن پایداری کردن
resisted
U
پایداری کردن ایستادگی کردن
resist
U
مقاومت کردن پایداری کردن
resist
U
پایداری کردن ایستادگی کردن
resisting
U
مقاومت کردن پایداری کردن
internal defense
U
پدافند داخلی پایداری داخلی
tenser
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tense
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
functioned
U
تابع
follwer
U
تابع
functions
U
تابع
passive
U
تابع
ancillary
U
تابع
function
U
تابع
passives
U
تابع
subalterns
U
تابع
dependants
U
تابع
dependant
U
تابع
dependent
U
تابع
apanage
U
تابع
subaltern
U
تابع
subordinating
U
تابع
function code
U
کد تابع
subject
U
تابع
subjecting
U
تابع
subjects
U
تابع
submission
U
تابع
amenable
U
تابع
citizen
U
تابع
subordinative
U
تابع
tributary
U
تابع
tributaries
U
تابع
function generator
U
تابع زا
sequela
U
تابع
sequent
U
تابع
servitor
U
تابع
subjected
U
تابع
accessory
U
تابع
adjectives
U
تابع
adjective
U
تابع
citizens
U
تابع
subsidiaries
U
تابع
subordinate
U
تابع
incidents
U
تابع
incident
U
تابع
subordinates
U
تابع
suffragan
U
تابع
subsidiary
U
تابع
subordinated
U
تابع
subservient
U
تابع
standard function
U
تابع استاندارد
subordinated
U
تابع قراردادن
point function
U
تابع نقطهای
phi gamma function
U
تابع فی- گاما
aggregate production function
U
تابع تولید کل
generating function
U
تابع زاینده
function
U
طرزکار تابع
aggregate demand function
U
تابع تقاضای کل
subordinates
U
تابع قراردادن
function generator
U
مولد تابع
function invocation
U
احضار تابع
built in function
U
تابع توکار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com