English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
year-end U پایان سال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fruition U پایان
period U نقطه پایان جمله
period U پایان
periods U نقطه پایان جمله
periods U پایان
over U پایان یافتن
over- U پایان یافتن
attack U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacked U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacks U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
command U کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
commanded U کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
commands U کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
crash U پایان عملیات کامپیوتر
crashed U پایان عملیات کامپیوتر
crashes U پایان عملیات کامپیوتر
crashing U پایان عملیات کامپیوتر
crashingly U پایان عملیات کامپیوتر
hand U میلههای تسخیرشده حریف در پایان
handing U میلههای تسخیرشده حریف در پایان
wire U خط اغاز یا پایان مسابقه
wires U خط اغاز یا پایان مسابقه
chute U دالان پایان دوصحرانوردی
chutes U دالان پایان دوصحرانوردی
night watchman U توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchman U توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchmen U توپزن پایان مسابقه کریکت
eternities U بی پایان
eternity U بی پایان
finality U پایان
overnight U مسابقهای که ثبت نام 27ساعت پیش از مسابقه پایان می یابد
fold U بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
folded U بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
folds U بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
terminal U واقع در نوک پایان
terminals U واقع در نوک پایان
conclusion U پایان
conclusion U پایان یک چیز
conclusions U پایان
conclusions U پایان یک چیز
limit U پایان
continuous U قطعهای پایان ناپذیر از نوار ضبط
continuous U بدون پایان یابدون قط عی
buzzer U زنگ پایان
buzzers U زنگ پایان
interminably U بطور پایان ناپذیر
interminable U پایان ناپذیر
dissertation U پایان نامه
dissertations U پایان نامه
terminating U پایان دار
terminating U پایان بخش
die U ماندن در پایگاه در پایان بازی بیس بال دو سرعت جنگ تا پیروزی
inexhaustible U پایان نا پذیر تهی نشدنی
theses U پایان نامه
thesis U پایان نامه
unceasing U پایان ناپذیر
hole U سوراخ در پایان هر بخش گلف
holed U سوراخ در پایان هر بخش گلف
holes U سوراخ در پایان هر بخش گلف
holing U سوراخ در پایان هر بخش گلف
knuckle U قوزک پا یا پس زانوی چهار پایان
knuckles U قوزک پا یا پس زانوی چهار پایان
bell U زنگ در پایان هر روند بوکس
bells U زنگ در پایان هر روند بوکس
cessation U پایان
denouement U پایان نمایش نتیجه عمل
denouements U پایان نمایش نتیجه عمل
dTnouements U پایان نمایش نتیجه عمل
upbeat U ضربه غیر موکدمخصوصا در پایان قطعه خوش بین
atrocious U با شرارت بی پایان
finis U پایان
endless U بی پایان
endless U بدون پایان
interminate U بی پایان
never ending U بی پایان
never-ending U بی پایان
unending U بی پایان
inconclusive U بی پایان
unfinished U بی پایان
incessant U پی در پی بی پایان
ending U پایان
endings U پایان
terminate U پایان دادن پایان یافتن
terminated U پایان دادن پایان یافتن
terminates U پایان دادن پایان یافتن
finish U پایان
finish U پایان مسابقه
finishes U پایان
finishes U پایان مسابقه
point U پایان
close U پایان
closer U پایان
closes U پایان
closest U پایان
eternal U بی پایان دائمی
past U پایان یافته
declare U پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declares U پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declaring U پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
sequel U نتیجه پایان
Other Matches
eol U پایان خط پرچمی که بیان کننده پایان یک خط داده میباشد
out <adv.> U پایان
abyss U بی پایان
abysses U بی پایان
abysm U بی پایان
bourne U پایان
illmitable U بی پایان
illimitable U بی پایان
decapoda U ده پایان
initiator terminator U پایان ده
end all U پایان
end line U خط پایان
finish line U خط پایان
unbound U بی پایان
hexapod U شش پایان
windup U پایان
to sit out U تا پایان
termination U پایان
end U پایان
ended U پایان
ends U پایان
finallist U پایان رس
aeon U بی پایان
foreverness U بی پایان
forever U بی پایان
infinite time U بی پایان
eternality U بی پایان
eternity U بی پایان
perpetuity U بی پایان
sempiternity U بی پایان
issue [outcome] U پایان
immortality U بی پایان
placing judge U داور خط پایان
Finifugal <adj.> U تنفر از پایان
interminableness U پایان ناپذیری
jikan U پایان وقت
on side U پایان بازی
last a U دم اخر پایان
normal termination U پایان عادی
omniscience U دانش بی پایان
myriapoda U هزار پایان
ominscience U دانش بی پایان
to bring to an end U به پایان رساندن
inexhaustibility U پایان نا پذیری
fineless U بی پایان کردن
gastropod U شکم پایان
get done with U به پایان رساندن
to get oven U به پایان رساندن
to go through with U به پایان رساندن
get over U به پایان رساندن
get through U به پایان رساندن
finitude U پایان پذیری
godspeed U پایان انجام
harvest home U پایان درو
rhizopod U ریشه پایان
sustainable energy U انرژی بی پایان
eoj U پایان کارob
sign off U پایان دادن به
subjunction U افزایش در پایان
do away with <idiom> U به پایان رساندن
follow through <idiom> U به پایان رساندن
Over and out! U پایان خبر !
run out (of something) <idiom> U به پایان رساندن
time out <idiom> U پایان وقت
turn out <idiom> U نتیجه ،پایان
Over and out! U پایان اعلان !
It's over. U به پایان رسید.
year-end سال پایان
surcease U پایان استراحت
teleologist U پایان شناس
teleology U پایان شناسی
terminable U پایان یافتنی
termination date U تاریخ پایان
to turn out U به پایان رسیدن
terminuse ad quem U نقطه پایان
to come to a end U به پایان رسیدن
to see out U به پایان رساندن
to see through U به پایان رساندن
wind up U پایان یافتن
wind up U پایان دادن
sequels U نتیجه پایان
termination U پایان یابی
termination U پایان دهی
end U پایان یک دور
ended U پایان یک دور
ends U پایان یک دور
irredeemable U پایان ناپذیر
tape U نوار خط پایان
taped U نوار خط پایان
tapes U نوار خط پایان
abend U پایان غیرعادی
eob U پایان یک بلوک
end mark U علامت بی پایان
eof U پایان فایل
come off U پایان مسابقه
endnote U پایان مدرک
endless loop U حلقه بی پایان
end of block U پایان یک بلوک
exit interview U مصاحبه پایان خدمت
to sing out U با اوازبه پایان رساندن
grallatorial U وابسته به دراز پایان
to be over something U به پایان رسیدن چیزی
come to nothing <idiom> U باشکست به پایان رسیدن
terminating symbol U نماد پایان بخش
make short work of something <idiom> [به سرعت به پایان رساندن]
d. certificate U ورقه پایان خدمت
on end <idiom> U بنظر به پایان رسیده
get through U به پایان رساندن گذراندن
year-end U وابسته به پایان سال
zazen U پایان استراحت نشسته
raw deal <idiom> U آخر خط ،پایان هستی
and there an end. U و پایان وجود دارد.
teleologic U وابسته به پایان شناسی
dash off <idiom> U سریعا به پایان رساندن
postlude U قطعه موسیقی پایان
post fix U در پایان واژه چسباندن
point fund U پاداش پایان فصل
postseason U بعد از پایان فصل
lift a blockade U محاصره را پایان دادن
full point U نقطه پایان جمله
finish yarn U نوار پایان مسابقه
finish tape U نوار پایان مسابقه
final whistle U سوت پایان [ورزش]
sit out U تا پایان چیزی نشستن
i am through with my work U کارم به پایان رسید
drainless U پایان ناپذیر تمام نشدنی
dissertate U پایان نامه تحصیلی نوشتن
polish off <idiom> U به طور کامل به پایان رساندن
over the hill <idiom> U به پایان رسیدن بهار جوانی
wind up <idiom> U به پایان رساندن ،تسویه کردن
end up <idiom> U پایان ،بلاخره کاری کردن
the story is at an end U استان به پایان رسیده است
conclusion [closure] of the debate U پایان [و نتیجه گیری] بحث
The referee blew for full-time. U داور سوت پایان بازی را زد.
certificate of service U برگ پایان خدمت سربازی
surcease U پایان یافتن بپایان رساندن
subjoin U در پایان افزودن اضافه کردن
accommodation date U تاریخ آغاز و پایان خوابگاه
rhizopod U وابسته به تیره ریشه پایان
play offs U مسابقههای حذفی پایان فصل
inoperculate U یکی ازشکم پایان هوازی
on the morrow of the war U چون جنگ پایان یافت
thetic U وابسته به یا شامل پایان نامه
stemma U دودمان چشم بند پایان
arachnid U جانوری از راستهء بند پایان
termless U بی پایان غیر قابل توصیف
to carry something to a successful issue U چیزی را با موفقیت به پایان رساندن
open syllable U هجائی که به حرف e پایان پذیرد
thetical U وابسته به یا شامل پایان نامه
to draw to a close U به پایان یا خاتمه نزدیک شدن
The project was terminated as of July 1. U پروژه از اول ژولیه به پایان رسید.
convocation U جشن پایان تحصیل جمعی دانشجویان
We don't do half-ass job [American E] [derogatory] U کاری را تا آخر و کامل به پایان رساندن
We don't do things halfway. U کاری را تا آخر و کامل به پایان رساندن
We don't do things by halves. U کاری را تا آخر و کامل به پایان رساندن
to work it <idiom> U چیزی را انجام دادن و به پایان رساندن
pan out <idiom> U پایان کار به صورت خیلی خوب
gnathite U یکی از زوائد دهانی بند پایان
constructive credit U اعطای پایان نامه افتخاری به کسی
unilinear U دارای تغییرات مسلسل از اغاز تا پایان
committee boat U قایق داوران در اغاز و پایان مسیر
his days U عمرش نزدیک است به پایان برسد
clubhouse turn U انحنای پیست اسبدوانی پس ازخط پایان
to serve one s a U دوره شاگردی خودرابه پایان رساندم
We don't do things by half-measures. U کاری را تا آخر و کامل به پایان رساندن
all out U پایان بازی توپزنان یک تیم کریکت
hang out the laundry U ازاد کردن چتر عقب پس ازعبور از خط پایان
guide bars U خط وط مخصوص دربا کد که شروع و پایان کد را نشان می دهند
winning post U تیری که پایان مسافت دور را نشان میدهد
The subsidy will be phased out next year. U یارانه دولتی در سال آینده به پایان می رسد.
The ceremony concluded with the recital of an apropos poem. U مراسم با تلاوت شعر شایسته به پایان رسید.
to take up one'sindentures U سند شاگردی خودرا در پایان خدمت پس گرفتن
O level U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
I look forward to hearing from you soon. [letter closing line] U مشتاقم به زودی از شما آگاه شوم. [پایان نامه]
O levels U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
guns U اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
checkered flag U پرچم شطرنجی سفید و سیاه پایان مسابقه اتومبیلرانی
shutdown strip U منطقه بعد از خط پایان که رانندگان از سرعت خود می کاهند
carry one's bat U تا پایان بازی ادامه دادن کارتوپزن بدون سوختن
gun U اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
outruns U منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outrun U منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outrunning U منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
par in U پایان دادن بازی گلف با کسب امتیاز استاندارد در بخشهای باقیمانده
neozoic U وابسته بعهد زمین شناسی که از پایان دوره مسوزوئیک تا امروزه است
overscan U از دست دادن متن در پایان خط وقتی که کامپیوتر ومانیتور بدرستی با هم سازگار نیستند
fairways U قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
fairway U قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
winner's circle U محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
target captain U عضو تیم چهارنفره تیراندازی با تیر و کمان که ضمنا"دستور اغاز و پایان را میدهد
glossarist U کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
white flag U پرچم سفید برای اعلام حضوراتومبیل امدادی یا داوردرمسیر یا در پایان خط بعلامت باقی ماندن یک دور ازمسابقه
delimiter U 1-حرف یا نشانهای که به زبان یابرنامه شروع و پایان داده یا کورد یا اطلاع بیان میکند. 2-مرز بین دستور و آرگومان
front de liberation national U جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
The longest day must have an end. <proverb> U هر روز بلندى را پایانى است( پایان شب سیه سپید است).
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
trilobite U بند پایان خرچنگی دارای بدن سه بند
exhaustable resources U منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
water year U سال ابی که برابر است با اول مهر هر سال تا پایان شهریور سال بعد
anglo-saxon architecture U [معماری انگلیسی در پایان قرن ششم میلادی. از مشخصه های ساختمان های آن استفاده از تیرک های چوبی بود.]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com