English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 141 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
video terminal U پایانه تصویری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blow-up U تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow up U تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-ups U تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
termial U پایانه
terminals U پایانه
terminal U پایانه
terminus U پایانه
terminuses U پایانه
user terminal U پایانه کاربر
terminal unit U واحد پایانه
smart terminal U پایانه هوشیار
reset terminal U پایانه بازنشانی
connection terminal U پایانه اتصال
negative terminal U پایانه منفی
nerve ending U پایانه عصبی
display terminal U پایانه نمایشگر
terminals U پایانه پایانی
central terminal U پایانه مرکزی
data termianl U پایانه دادهای
local terminal U پایانه محلی
terminal U پایانه پایانی
full screen terminal U پایانه تمام صفحه
free nerve ending U پایانه ازاد عصب
remote terminal U پایانه دور دست
remote terminal U پایانه راه دور
terminal emulation U نمایه سازی پایانه
stack U آدرس ابتدا پایانه پشته
stacked U آدرس ابتدا پایانه پشته
stacks U آدرس ابتدا پایانه پشته
dumb terminal U پایانه صامت ترمینال غیر هوشمند
to tap U با پایانه در وسط مداراتصال دادن [الکترونیک یا مهندسی برق]
vdt U Terminal Display Video ترمینال نمایش ویدئویی پایانه نمایشگر
pictorial U تصویری
figurative U تصویری
pictograph U خط تصویری
video U تصویری
videoed U تصویری
videoing U تصویری
videos U تصویری
projective U تصویری
picture writing U خط تصویری
hieroglyph U حروف تصویری
video ram U RA بصری یا تصویری
visual page U صفحه تصویری
image sinusoidally U تابیدگی تصویری
video terminal U ترمینال تصویری
video monitor U مانیتور تصویری
visual scanner U پیماینده تصویری
picture processing U پردازش تصویری
projection formula U فرمول تصویری
non figurative U غیر تصویری
pictograph U نمودار تصویری
pictorial tests U ازمونهای تصویری
picture graph U نمودار تصویری
an abstract term U تعبیر تصویری
videotext U متن تصویری
hieroglyphs U حروف تصویری
facsimile U پست تصویری
ikons U نماد تصویری
facsimiles U پست تصویری
icon U نماد تصویری
icons U نماد تصویری
self-portrait U تصویری که نقاش از خودبکشد
fax U نمابرد پست تصویری
video display unit U واحد نمایش تصویری
video display terminal U ترمینال نمایش تصویری
video digitizer U دیجیتالی کننده تصویری
video amplifier U تقویت کننده تصویری
self portrait U تصویری که نقاش از خودبکشد
object oriented U تصویری که از بردارهای تعریف
pixel U نقطه عنصر تصویری
faxes U نمابرد پست تصویری
pictograph U نشان یا علائم تصویری
self-portraits U تصویری که نقاش از خودبکشد
faxing U نمابرد پست تصویری
block diagram U نمایش تصویری سیستمها
video game machine U ماشین بازی تصویری
pictorial U وسایل تصویری یا تصویرنهایی
faxed U نمابرد پست تصویری
reproduction [of a recording] [audio, video] U پخش [ضبط صوتی یا تصویری]
picture frustration test U ازمون ناکامی سنج تصویری
blip U تصویری بر روی صفحه رادار
blips U تصویری بر روی صفحه رادار
symbol U نشانه یا تصویری که معرف چیزی است
blur U تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
prestel U سرویس متن تجاری تصویری در انگلستان
blurring U تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
blurs U تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
halftones U عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
blurred U تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
halftone U عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
phototypesetter U حروف چینی نوری حروفچین تصویری تصویرپرداز
camera lucida U دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
Videotex U تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
Doom U [نمایش تصویری از آخرین قضاوت عیسی مسیح در کلیسا]
gouache U عکس و تصویری که با رنگ کاری فوق بدست اید
d. of macabre U تصویری که دسته مردن راازپست و بلند نشان میدهد
d. of death U تصویری که دسته مردم راازپست وبلند نشان میدهد
wraparound U حرکت نشانه گر در صفحه تصویری کامپیوتر از انتهای یک خط یا شروع خط بعد
blast through alphanumerics U حروفی که در یک ترمینال تصویری در حالت گرافیکی قابل نمایش اند
desktop U الگو یا تصویری که در پشت صفحه ویندوز نمایش دده میشود
bit mapped screen U pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
eighty column screen U صفحه تصویری که میتواند هشت حرف را به صورت افق نمایش دهد
telesoftware U نرم افزاری که سرویس را از داده تصویری یا متن راه دور می گیرد
bitmap U تصویری که پیکسل ها با عوض کردن مقدار بیت ذخیره شده تغییر میکند
yoke U قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
acrade game U نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
DV I U سیستمی که نحوه فشرده سازی و نمایش سیگنالهای صوتی و تصویری روی کامپیوتر را نشان میدهد
holographic image [ذخیره داده به صورت تصویری که بعدا توسط بانکی از خانه های نوری و لیزر خوانده میشود.]
composite video U واحد نمایش ویدیویی که یک سیگنال تصویری مرکب را می پذیرد و چندین رنگ یا سایه خاکستری ایجاد میکند
stair stepping U روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
texture mapping U 1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید.
pan U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan- U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
ion deposition U فناوری چاپ که از نوک چاپی استفاده میکند که نشانه هایی می کشد تا تصویری ایجاد شود که toner را جذب کند
pans U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
storage U TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد
check plot U یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
monitors U واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitor U واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitored U واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
wetzel U عنصر تصویری که به تصویرروی ترمینال نمایش اضافه شده و دقت نمایش را بهبودمی بخشد
digitize U تصویری که برای تولید سیگنال آنالوگی که بعد به دیجیتال تبدیل میشود و روی کامپیوتر ذخیره شود یا نمایش داده شود
figural rug [pictorial] U فرش تصویری [در این نوع بافت چهره انسان و یا مناظر قسمت اصلی فرش را تشکیل داده و معمولا در ابعاد کوچک بافته می شود.]
refreshes U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
ikon U نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
composite video U سیگنال تصویری که سیگنال تک رنگ و رنگی را در یک سیگنال ترکیب میکند
communications stallite corporation U یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
video disk U دیسک بصری دیسک تصویری
blacked U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacker U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blackest U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacks U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
off screen image U تصویری که در ابتدا در حافظه رسم میشود و پس به حافظه صفحه نمایش منتقل میشود تا باعث عمل نمایش سریع شود
projection print U روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
pictorial rug U قالیچه های تصویری [قالیچه های پرتره] [در اینگونه فرش ها نگاره های معمول فرش ها استفاده نمی شود و در آن از تصاویر انسان، حیوان، طبیعت، بناها و حوادث تاریخی بهره می گیرند. به آن نقش غلط نیز می گویند.]
fibre distributed data interface II U استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال داده مگابایت در ثانیه است . ولی میتواند بخشی از پهنای باند را به کانال آنالوگ کیلو بیت در ثانیه برای داده صوتی یا تصویری اختصاص دهد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com