Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
spike
[in a curve/development etc.]
U
پالس بسیار بلند و ناگهانی
[در نمودار تکاملی و غیره]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spike
U
پالس ولتاژ بسیار کوتاه مدت
pdm
U
Duration Pulse مدولاسیون زمانی پالس که در ان تداوم یک پالس تغییر میکندodulation
low-rise
U
نه بسیار بلند
supereminent
U
بسیار بلند
over striding
U
گام بسیار بلند
crashed
U
ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crashes
U
ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crashing
U
ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crashingly
U
ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crash
U
ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
sky scraper
U
بادبان سه گوش بسیار بلند
gigantesque
U
غول یاشخص بسیار بلند
full-throated
U
صدا یا فریاد بسیار بلند
ppm
U
Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
monofilament
U
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
countertenor
U
خوانندهای که صدای بسیار بلند وغیر عادی دارد
countertenors
U
خوانندهای که صدای بسیار بلند وغیر عادی دارد
ambivalence
U
توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
nose dive
U
شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
flurry
U
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurries
U
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
vlsi
U
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity
U
حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super-
U
کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
surges
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurted
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurt
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurts
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
pulsed
U
پالس
impluse train
U
پالس
pulse
U
پالس
pulse period
U
تناوب پالس
impluse frequency
U
فرکانس پالس
input pulse
U
پالس ورودی
flyback pulse
U
پالس برگشت
voltage pulse
U
پالس ولتاژ
pulse converter
U
مبدل پالس
light pluse
U
پالس نور
high power pulse
U
پالس قوی
ignition pulse
U
پالس احتراق
pulse width
U
پهنای پالس
pulse modulation
U
مدولاسیون پالس
heat pulse
U
پالس حرارتی
pulse transmitter
U
فرستنده پالس
pulse counter
U
پالس شمار
clackvalve
U
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
modal dispersion
U
شکلی از پراکندگی پالس ها
light pluse generator
U
مولد پالس نور
ideal rectangular pulse
U
پالس مربعی ایده ال
high power pulse generator
U
مولد پالس پرقدرت
pulse amplifier
U
تقویت کننده پالس
tout
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
ultra high frequency
U
بسامد بسیار بسیار زیاد
u.h.f.
U
بسامد بسیار بسیار زیاد
dirndl
U
نوعی دامن بلند با کمر بلند
I want to get off at St. Paul's.
من می خواهم ایستگاه سانت پالس پیاده شوم.
decay time
U
زمان کاهش یک پالس الکترونیک به 1/0 قله موج
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
stepped motor
U
دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
quartz clock
U
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
replenishing phase
U
بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
material dispersion
U
پراکنده شدن پالس نورانی درداخل یک فیبر نوری در نتیجه طول موجهای مختلف ساطع شده از یک منبع
state-of-the-art
U
بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
shaggy ugs
U
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
instantaneous
U
ناگهانی
abrupt
U
ناگهانی
strikes
U
تک ناگهانی
strike
U
تک ناگهانی
snaps
U
ناگهانی
snapping
U
ناگهانی
snapped
U
ناگهانی
precipitate
U
ناگهانی
precipitated
U
ناگهانی
precipitates
U
ناگهانی
snap
U
ناگهانی
sudden
U
ناگهانی
all at once
<idiom>
U
ناگهانی
precipitating
U
ناگهانی
on the spur of the moment
<idiom>
U
ناگهانی
spontaneity
U
ناگهانی
surprise attack
U
تک ناگهانی
spurts
U
افزایش ناگهانی
sudden-death
U
مرگ ناگهانی
spurted
U
افزایش ناگهانی
spurted
U
خروج ناگهانی
spurt
U
افزایش ناگهانی
killings
U
توفیق ناگهانی
spurt
U
خروج ناگهانی
lunge
U
حمله ناگهانی
power surge
U
برق ناگهانی
opportunity target
U
هدف ناگهانی
sudden death
U
مرگ ناگهانی
spurts
U
خروج ناگهانی
snaps
U
شتابزدگی ناگهانی
accident
U
مصیبت ناگهانی
accidents
U
مصیبت ناگهانی
bump
U
تکان ناگهانی
suddenly
U
بطور ناگهانی
lunging
U
حمله ناگهانی
lunges
U
حمله ناگهانی
spurting
U
خروج ناگهانی
lunged
U
حمله ناگهانی
explosive
U
یورش ناگهانی
peripeteia
U
تغییر ناگهانی
abruption
U
قطع ناگهانی
accidental war
U
جنگ ناگهانی
an abrupt departure
U
حرکت ناگهانی
spurting
U
افزایش ناگهانی
sorties
U
حمله ناگهانی
xenogenesis
U
خلق ناگهانی
killing
U
توفیق ناگهانی
target of opportunity
U
هدف ناگهانی
switcheroo
U
تغییر ناگهانی
supervention
U
اتفاق ناگهانی
all of a sudden
<idiom>
U
به طور ناگهانی
flicks
U
تکان ناگهانی
flicking
U
تکان ناگهانی
sudden stoppage
U
توقف ناگهانی
flicked
U
تکان ناگهانی
flick
U
تکان ناگهانی
shocks
U
هراس ناگهانی
shocked
U
هراس ناگهانی
screams
U
ناگهانی گفتن
scream
U
ناگهانی گفتن
clap
U
صدای ناگهانی
brainwave
U
الهام ناگهانی
brainwaves
U
الهام ناگهانی
snap
U
شتابزدگی ناگهانی
snapped
U
شتابزدگی ناگهانی
snapping
U
شتابزدگی ناگهانی
nosedive
U
افت ناگهانی
nosedived
U
افت ناگهانی
nosedives
U
افت ناگهانی
nosediving
U
افت ناگهانی
claps
U
صدای ناگهانی
clapping
U
صدای ناگهانی
clapped
U
صدای ناگهانی
shock
U
هراس ناگهانی
catastrophes
U
بلای ناگهانی
catastrophe
U
بلای ناگهانی
flaws
U
اشوب ناگهانی
saltus
U
انتقال ناگهانی
saltation
U
جنبش ناگهانی
twitching
U
انقباض ناگهانی
twitching
U
تکان ناگهانی
twitches
U
انقباض ناگهانی
twitches
U
تکان ناگهانی
twitched
U
انقباض ناگهانی
twitched
U
تکان ناگهانی
twitch
U
انقباض ناگهانی
twitch
U
تکان ناگهانی
screamed
U
ناگهانی گفتن
flaw
U
اشوب ناگهانی
boom
U
ترقی ناگهانی
boomed
U
ترقی ناگهانی
hit-and-run
<idiom>
U
تاثیر ناگهانی
shoot up
<idiom>
U
ناگهانی بلندکردن
walk out
<idiom>
U
ناگهانی رفتن
in one's tracks
<idiom>
U
ناگهانی ،بیدرنگ
detonation
U
انفجار ناگهانی
raids
U
حمله ناگهانی
raiding
U
حمله ناگهانی
raided
U
حمله ناگهانی
raid
U
حمله ناگهانی
detonations
U
انفجار ناگهانی
booms
U
ترقی ناگهانی
booming
U
ترقی ناگهانی
sortie
U
حمله ناگهانی
crashingly
U
ورشکستگی ناگهانی
he acted from impluse
U
نیروی ناگهانی یا
blow out
U
خروج ناگهانی
break down
U
سقوط ناگهانی
flare up
U
اشتعال ناگهانی
randomly
U
مسیر ناگهانی
burst force
U
نیروی ناگهانی
canvasses
U
حمله ناگهانی
flare up
U
غضب ناگهانی
to bolt
U
ناگهانی جهیدن
random
U
مسیر ناگهانی
frights
U
ترس ناگهانی
fright
U
ترس ناگهانی
crashing
U
ورشکستگی ناگهانی
gust
U
باد ناگهانی
crashed
U
ورشکستگی ناگهانی
gusts
U
باد ناگهانی
irruption
U
ایجاد ناگهانی
canvassing
U
حمله ناگهانی
canvass
U
حمله ناگهانی
crashes
U
ورشکستگی ناگهانی
crash
U
ورشکستگی ناگهانی
canvassed
U
حمله ناگهانی
intuitions
U
کشف دریافت ناگهانی
crash
U
متوقف شدن ناگهانی
yanked
U
ضربه ناگهانی وشدید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com