Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reflection response
U
پاسخ قرینه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reply
[answer]
U
پاسخ نامه ای
[پاسخ به پیام پست الکترونیکی ]
[پاسخ زبانی دفاعیه]
presumption hominis
U
قرینه ضعیفه که به فرض وجود ان طرف مجبور به ابراز ادله معارض نیست چون این قرینه به تنهایی ولو با نبودن دلیل معارض قدرت اثباتی ندارد
reciprocal border
U
حاشیه قرینه
[گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
answered
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
voice answer back
U
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
lop sided
U
بی قرینه
pendant to each other
U
قرینه هم
indication
U
قرینه
dissymmetrical
U
بی قرینه
asummetric
U
بی قرینه
proportion
U
قرینه
asymmetrical
U
بی قرینه
symmetrically
U
با قرینه
proprotionable
U
با قرینه
conpanion
U
قرینه
symmetry
U
قرینه
circumstantial evidence
U
قرینه
proportions
U
قرینه
parallel
U
همگام قرینه
presumption juris et de jure
U
قرینه قویه
homolographic
U
دارای قرینه
parallelling
U
همگام قرینه
double
U
تصویر قرینه
parallelled
U
همگام قرینه
presumption juris tantum
U
قرینه کافیه
paralleling
U
همگام قرینه
paralleled
U
همگام قرینه
parallels
U
همگام قرینه
indirect evidence
U
قرینه و اماره
skew polygon
U
چندضلعی بی قرینه
symmetry
U
قرینه تناسب
asymmetric
U
نامتقارن بی قرینه
symmetrical exchange
U
تعویض قرینه
mirror images
U
تصویر قرینه
presumption
U
فن قوی قرینه
mirror image
U
تصویر قرینه
presumptions
U
فن قوی قرینه
originate
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
halogeton
U
علف قلیاب قرینه
symmetry
U
قرینه سازی همسنجی
symmetrize
U
باهم قرینه کردن
context switching
U
راه گزینی قرینه
context sensitive help
U
کمک حساس به قرینه
proportionably
U
بطور متناسب یا با قرینه
keratome
U
چاقوی قرینه شکافی
lopsided
U
متمایل بیک طرف بی قرینه
match
U
قرینه سازی در طرح یا بافت
homocercal
U
دارای دم قرینه متقارن الذنب
drop repeat
U
واگیره
[تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
it is inexpedient to reply
U
پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
keeping house
U
در خانه ماندن تاجرورشکسته و عدم حضورش در محل کسب خود که قرینه ورشکستگی او محسوب میشود
Family prayer rug
U
فرش محرابی صف گونه
[اینگونه بافت ها دارای چندین محراب قرینه بوده و بیشتر بصورت گلیم بافته می شود.]
divan cover
U
[قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
propor tionably
U
بطور متناسب یا با قرینه چنانکه بتوان متناسب نمود
Jangle Arjuk
U
طرح جنگلی ارجوک
[این گل در طرح فرش های افغانی بصورت قرینه بافی بکار می رود.]
quatrefoil
U
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
response
U
پاسخ
replication
U
پاسخ
rebutter
U
پاسخ رد
responses
U
پاسخ
statement
U
پاسخ
counterplea
U
پاسخ رد
response
[commentary]
U
پاسخ
representation
[statement]
U
پاسخ
responded
U
پاسخ
answered
U
پاسخ
reaction
[answer, commentary]
U
پاسخ
item of written comment
U
پاسخ
respond
U
پاسخ
responds
U
پاسخ
replying
U
پاسخ
answering
U
پاسخ
replied
U
پاسخ
responsions
U
پاسخ
replies
U
پاسخ
answerback
U
در پاسخ
answer
U
پاسخ
in answer to
U
در پاسخ به
answers
U
پاسخ
in reply to
U
در پاسخ
negative reply
U
پاسخ رد
reply
U
پاسخ
no
U
: پاسخ نه
response rate
U
سرعت پاسخ
movement response
U
پاسخ حرکت
original response
U
پاسخ ابتکاری
respond
U
پاسخ دادن
response threshold
U
استانه پاسخ
response time
U
زمان پاسخ
response strength
U
نیرومندی پاسخ
moro response
U
پاسخ مورو
operandum
U
ابزار پاسخ
calculation
U
پاسخ تقریبی
response set
U
امایه پاسخ
responded
U
پاسخ دادن
anticipatory response
U
پاسخ انتظاری
position response
U
پاسخ مکانی
impluse response
U
پاسخ ایمپولز
image response
U
پاسخ تصویر
color response
U
پاسخ رنگ
conditioned response
U
پاسخ شرطی
consummatory response
U
پاسخ پایانی
content response
U
پاسخ محتوایی
preparatory response
U
پاسخ مقدماتی
correct response
U
پاسخ درست
right answer
U
پاسخ درست
frequency respone
U
پاسخ فرکانس
delayed response
U
پاسخ درنگیده
discriminatory response
U
پاسخ افتراقی
emitted response
U
پاسخ صدوری
answerback
U
پاسخ برگشتی
irresponsive
U
پاسخ ندهنده
popular response
U
پاسخ رایج
an a answer
U
پاسخ مثبت
manipulandum
U
ابزار پاسخ
response latency
U
نهفتگی پاسخ
responds
U
پاسخ دادن
response intensity
U
شدت پاسخ
response generalization
U
تعمیم پاسخ
response equivalence
U
هم ارزی پاسخ
response duration
U
مدت پاسخ
response differentiation
U
تفکیک پاسخ
response amplitude
U
دامنه پاسخ
replier
U
پاسخ دهنده
anatomy response
U
پاسخ کالبدی
answer mode
U
حالت پاسخ
distal response
U
پاسخ دوربرد
responsorial
U
پاسخ دهنده
rejoinder
U
پاسخ دفاعی
rejoinders
U
پاسخ دفاعی
early answer
U
پاسخ زود
to make a response
U
پاسخ دادن
to definitive answer
U
پاسخ قطعی
answers
U
پاسخ به یک سوال
plea
U
پاسخ دعوی
pleas
U
پاسخ دعوی
vab
U
پاسخ سمعی
answerable
U
پاسخ دار
whole response
U
پاسخ کلی
w response
U
پاسخ کلی
solution
U
پاسخ یک مشکل
solutions
U
پاسخ یک مشکل
voice answer back
U
پاسخ سمعی
come up with
<idiom>
U
یافتن پاسخ
vaccum response
U
پاسخ غیابی
answer
U
: پاسخ دادن
rejoin
U
در پاسخ گفتن
rejoin
U
پاسخ دادن
rejoins
U
در پاسخ گفتن
answering
U
: پاسخ دادن
answered
U
پاسخ به یک سوال
answered
U
: جواب پاسخ
answered
U
: پاسخ دادن
oracle
U
پاسخ مبهم
oracles
U
پاسخ مبهم
answer
U
پاسخ به یک سوال
answer
U
: جواب پاسخ
running rate
U
اهنگ پاسخ
rejoins
U
پاسخ دادن
answering
U
: جواب پاسخ
answers
U
: پاسخ دادن
rejoining
U
در پاسخ گفتن
rejoining
U
پاسخ دادن
rejoined
U
پاسخ دادن
answering
U
پاسخ به یک سوال
rejoined
U
در پاسخ گفتن
answers
U
: جواب پاسخ
to fail to provide an answer
U
درماندن در دادن پاسخ
open ended question
U
پرسش باز پاسخ
affirmative
U
پاسخ "بله " بود
no reply necessary
[NRN]
U
نیازی به پاسخ نیست.
psychogalvanic response
U
پاسخ گالوانیکی- روانی
electrodermal response
U
پاسخ برقی پوست
phoning
U
پاسخ به تماس در تلفن
phones
U
پاسخ به تماس در تلفن
high frequency responce
U
پاسخ فرکانس بالا
he returned a negative
U
پاسخ منفی داد
i pause for a reply
U
منتظر پاسخ هستم
interrogator responsor
U
دستگاه پرسش- پاسخ
pilomotor response
U
پاسخ سیخ شدن مو
modulation frequency response
U
پاسخ فرکانس مدولاسیون
answer
[to something]
U
پاسخ
[به چیزی]
[راه حل]
inquiry system
U
سیستم پرسش- پاسخ
phone
U
پاسخ به تماس در تلفن
phoned
U
پاسخ به تماس در تلفن
galvanic skin response
U
پاسخ برقی پوست
conditioned escape response
U
پاسخ گریز شرطی
s r model
U
الگوی محرک- پاسخ
rejoin
U
پاسخ دفاعی دادن
stimulus response theory
U
نظریه محرک- پاسخ
surrebutter
U
اخرین پاسخ خواهان
the answer is in the negative
U
پاسخ ان منفی است
to answer in the a
U
پاسخ مثبت دادن
ucr
U
پاسخ غیر شرطی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com