Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
popular response
U
پاسخ رایج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reply
[answer]
U
پاسخ نامه ای
[پاسخ به پیام پست الکترونیکی ]
[پاسخ زبانی دفاعیه]
answering
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
voice answer back
U
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
originate
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
current
U
رایج
trendier
U
رایج
trendy
U
رایج
commonest
U
رایج
common
U
رایج
commoners
U
رایج
currents
U
رایج
trendiest
U
رایج
brisk
U
رایج
popular
U
رایج
non performing loan
U
وام غیر رایج
brisker
U
رایج
briskest
U
رایج
circulating
U
رایج
prevalent
U
رایج
currency
U
پول رایج
passes
U
رایج شدن
tradition
U
عقیده رایج
rulings
U
رایج متصدی
ruling
U
رایج متصدی
going
U
رایج عازم
legal tender
U
پول رایج
passed
U
رایج شدن
shibboleths
U
بیان رایج
cashed
U
پول رایج
cashes
U
پول رایج
cashing
U
پول رایج
shibboleth
U
بیان رایج
tendering
U
پول رایج
tenderest
U
پول رایج
tendered
U
پول رایج
tender
U
پول رایج
cash
U
پول رایج
currencies
U
پول رایج
pass
U
رایج شدن
rousing
U
نمایان رایج
remonetize
U
دوباره رایج کردن
circulations
U
رواج پول رایج
circulation
U
رواج پول رایج
fiat money
U
پول رایج اعتباری
paper standard
U
پول رایج مملکت
greenroom
U
شایعات رایج بین هنرپیشگان
bimetallic
U
دارای دو نوع پول رایج
invasion currency
U
پول رایج ارتش اشغالگر
currency
U
پول قانونی و رایج هر کشور
british english
U
زبان انگلیسی رایج درانگلستان
occupation currency
U
پول رایج نیروی اشغالگر
currencies
U
پول قانونی و رایج هر کشور
greenrooms
U
شایعات رایج بین هنرپیشگان
khowar
U
زبان رایج درشمال غربی پاکستان
it is inexpedient to reply
U
پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
Yiddish
U
زبان عبری رایج میان کلیمیان روسیه ولهستان والمان وغیره
balto slavic
U
شاخهء زبان هند و اروپایی رایج در سواحل بالتیک و بین اقوام اسلاو
accadian
U
که قبل از زبان اشوری رایج بوده و درکتیبههای میخی دیده شده است
demonetization
U
سکه خارج از گردش جایگزین کردن مسکوکات جدیدبه جای سکههای رایج
currency
U
داشتن اخرین اطلاعات پول رایج پول نقد
currencies
U
داشتن اخرین اطلاعات پول رایج پول نقد
currency depreciation race
U
تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
responses
U
پاسخ
answerback
U
در پاسخ
counterplea
U
پاسخ رد
replied
U
پاسخ
replication
U
پاسخ
no
U
: پاسخ نه
reply
U
پاسخ
replies
U
پاسخ
in reply to
U
در پاسخ
responded
U
پاسخ
responsions
U
پاسخ
response
U
پاسخ
respond
U
پاسخ
replying
U
پاسخ
responds
U
پاسخ
rebutter
U
پاسخ رد
answering
U
پاسخ
answered
U
پاسخ
representation
[statement]
U
پاسخ
answers
U
پاسخ
reaction
[answer, commentary]
U
پاسخ
item of written comment
U
پاسخ
response
[commentary]
U
پاسخ
in answer to
U
در پاسخ به
negative reply
U
پاسخ رد
answer
U
پاسخ
statement
U
پاسخ
original response
U
پاسخ ابتکاری
responded
U
پاسخ دادن
respond
U
پاسخ دادن
answering
U
پاسخ به یک سوال
answers
U
: پاسخ دادن
calculation
U
پاسخ تقریبی
early answer
U
پاسخ زود
distal response
U
پاسخ دوربرد
moro response
U
پاسخ مورو
movement response
U
پاسخ حرکت
answers
U
پاسخ به یک سوال
manipulandum
U
ابزار پاسخ
answers
U
: جواب پاسخ
responds
U
پاسخ دادن
answer mode
U
حالت پاسخ
answerback
U
پاسخ برگشتی
anticipatory response
U
پاسخ انتظاری
answer
U
: جواب پاسخ
answer
U
: پاسخ دادن
discriminatory response
U
پاسخ افتراقی
color response
U
پاسخ رنگ
delayed response
U
پاسخ درنگیده
conditioned response
U
پاسخ شرطی
consummatory response
U
پاسخ پایانی
content response
U
پاسخ محتوایی
correct response
U
پاسخ درست
anatomy response
U
پاسخ کالبدی
an a answer
U
پاسخ مثبت
emitted response
U
پاسخ صدوری
answering
U
: جواب پاسخ
answering
U
: پاسخ دادن
irresponsive
U
پاسخ ندهنده
answered
U
پاسخ به یک سوال
impluse response
U
پاسخ ایمپولز
image response
U
پاسخ تصویر
operandum
U
ابزار پاسخ
frequency respone
U
پاسخ فرکانس
answered
U
: جواب پاسخ
answered
U
: پاسخ دادن
answer
U
پاسخ به یک سوال
right answer
U
پاسخ درست
response latency
U
نهفتگی پاسخ
response time
U
زمان پاسخ
response threshold
U
استانه پاسخ
response strength
U
نیرومندی پاسخ
response set
U
امایه پاسخ
whole response
U
پاسخ کلی
come up with
<idiom>
U
یافتن پاسخ
response rate
U
سرعت پاسخ
response intensity
U
شدت پاسخ
response generalization
U
تعمیم پاسخ
rejoin
U
در پاسخ گفتن
rejoin
U
پاسخ دادن
w response
U
پاسخ کلی
rejoinders
U
پاسخ دفاعی
to definitive answer
U
پاسخ قطعی
to make a response
U
پاسخ دادن
solution
U
پاسخ یک مشکل
solutions
U
پاسخ یک مشکل
vab
U
پاسخ سمعی
vaccum response
U
پاسخ غیابی
running rate
U
اهنگ پاسخ
answerable
U
پاسخ دار
plea
U
پاسخ دعوی
voice answer back
U
پاسخ سمعی
rejoinder
U
پاسخ دفاعی
responsorial
U
پاسخ دهنده
response equivalence
U
هم ارزی پاسخ
rejoined
U
در پاسخ گفتن
rejoined
U
پاسخ دادن
preparatory response
U
پاسخ مقدماتی
response amplitude
U
دامنه پاسخ
oracles
U
پاسخ مبهم
oracle
U
پاسخ مبهم
replier
U
پاسخ دهنده
reflection response
U
پاسخ قرینه
rejoins
U
پاسخ دادن
rejoining
U
در پاسخ گفتن
response differentiation
U
تفکیک پاسخ
pleas
U
پاسخ دعوی
position response
U
پاسخ مکانی
rejoins
U
در پاسخ گفتن
response duration
U
مدت پاسخ
rejoining
U
پاسخ دادن
imagism
U
مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
psychogalvanic response
U
پاسخ گالوانیکی- روانی
s r psychology
U
روانشناسی محرک- پاسخ
pure color response
U
پاسخ خالص رنگ
answer
[to something]
U
پاسخ
[به چیزی]
[راه حل]
unconditioned response
U
پاسخ غیر شرطی
high frequency responce
U
پاسخ فرکانس بالا
pilomotor response
U
پاسخ سیخ شدن مو
the answer is in the negative
U
پاسخ ان منفی است
ucr
U
پاسخ غیر شرطی
surrebutter
U
اخرین پاسخ خواهان
stimulus response theory
U
نظریه محرک- پاسخ
shading response
U
پاسخ سایه روشن
stimulus response model
U
الگوی محرک- پاسخ
s r model
U
الگوی محرک- پاسخ
to fail to provide an answer
U
درماندن در دادن پاسخ
white space response
U
پاسخ به بخش سفید
interrogator responsor
U
دستگاه پرسش- پاسخ
to answer in the a
U
پاسخ مثبت دادن
i pause for a reply
U
منتظر پاسخ هستم
he returned a negative
U
پاسخ منفی داد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com