English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (28 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
woof U پارچه کتانی دارای پود کردن
woofs U پارچه کتانی دارای پود کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
canvas U پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
canvases U پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
linen U پارچه کتانی
drabbet U نوعی پارچه کتانی
lockram U نوعی پارچه کتانی
reline U پارچه کتانی تازه دوختن
forfars U یکجور پارچه کتانی ضخیمforelady
gingham U نوعی پارچه پنبهای یا کتانی
cambric U نوعی پارچه کتانی فریف قمیص
canvas پارچه کتانی جهت لفاف فرش
linenfold U [پارچه های کتانی برای آذین قاب]
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
denim پارچه کتانی راه راه و زبر
denims U پارچه کتانی راه راه و زبر
univalve U دارای صدف یک پارچه
dolmen U ساختمانی که دارای چندستون یک پارچه سنگی است
salt bag U کیسه نمک [بافتی پارچه ای یا زیر و رو و یا بصورت قالیچه کوچک دارای پرز که جهت نگهدای از نکمک یا غلات بافته شده.]
biased fabric U پارچه جندلایهای که بصورت اریب با تار و پود پارچه بریده شده است
bleacher U کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
gig mill U ماشین خوابدارکردن پارچه کارخانهای که پارچه رادران خوابدارم
tartan U یکجور پارچه پشمی شطرنجی پارچه پیچازی
sarcenet U پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
sarsenet U پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
flaxy U کتانی
toadflax U گل کتانی
flaxen U کتانی
inkle U قیطان کتانی
flaxen U کتانی رنگ
peanut U رنگ کتانی
mutch U کلاه کتانی
inkle U نوار کتانی
peanuts U رنگ کتانی
list slippers U کفش کتانی
lingerie U ملبوس کتانی
tennis shoe U تنیس کفش کتانی
surplices U ردای کتانی سفید وگشادکشیشان
cotton duke U بافت ساده پنبهای یا کتانی
surplice U ردای کتانی سفید وگشادکشیشان
To smooth out a cloth by ironing it . U پارچه را با اطوصاف کردن
rochet U جبه کتانی گشاد اسقفان وراهبان
yarn dye U نخ پارچه بافی را رنگ کردن
fagot U ریشه کردن حاشیه پارچه
calico printing U عمل باسمه کردن پارچه
faggot U ریشه کردن حاشیه پارچه
faggots U ریشه کردن حاشیه پارچه
sneakers U کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
sneaker U کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
tassel U پارچه برای تمیز کردن تیر
drip dry U خشک کردن پارچه بدون چلاندن ان
drip-dry U خشک کردن پارچه بدون چلاندن ان
tassels U پارچه برای تمیز کردن تیر
slop U هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slopped U هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slopping U هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
to feel like something U احساس که شبیه به چیزی باشد کردن [مثال پارچه]
mopped U چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mop U چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mops U چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopping U چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
to unstitch something [sewing] U کوکی [بخیه ای] را باز کردن [دوختن پارچه] [فناوری بافندگی]
personate U خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
grated U باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grates U باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
curbing U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbs U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curb U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grate U باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
militarize U جنگ طلب کردن دارای روح نظامی کردن
threads U دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
incorporate U جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
thread U دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
incorporates U جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporating U جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
spatula U مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
spatulas U مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
edge U : دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
reman U دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
edges U : دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
fortify U دارای استحکامات کردن تقویت کردن
furnishing U دارای اثاثه کردن مجهز کردن
inflames U دارای اماس کردن ملتهب کردن
furnish U دارای اثاثه کردن مجهز کردن
fortifies U دارای استحکامات کردن تقویت کردن
inflame U دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflaming U دارای اماس کردن ملتهب کردن
fortifying U دارای استحکامات کردن تقویت کردن
catalyze U دارای اثرمجاورتی کردن تسریع کردن
furnishes U دارای اثاثه کردن مجهز کردن
innervate U دارای پی کردن
personify U دارای شخصیت کردن
vitaminize U دارای ویتامین کردن
embrasures U دارای منفذ کردن
tinkle U دارای طنین کردن
potentialize U دارای استعداد کردن
embrasure U دارای منفذ کردن
personifying U دارای شخصیت کردن
tinkled U دارای طنین کردن
hydrogenate U دارای هیدروژن کردن
personifies U دارای شخصیت کردن
hydroxylate U دارای هیدروکسیل کردن
personified U دارای شخصیت کردن
tinkles U دارای طنین کردن
tinkling U دارای طنین کردن
tooth U دارای دندان کردن
rampart U دارای استحکامات کردن
nationalizes U دارای ملیت کردن
ensoul U دارای روح کردن
indexes U :دارای فهرست کردن
indexed U :دارای فهرست کردن
index U :دارای فهرست کردن
populating U دارای جمعیت کردن
insoul U دارای روح کردن
systemize U دارای همست کردن
populates U دارای جمعیت کردن
whipstitch U دارای مرز کردن
nationalised U دارای ملیت کردن
nationalises U دارای ملیت کردن
crenelate U دارای کنگره کردن
nationalizing U دارای ملیت کردن
crenellate U دارای کنگره کردن
castellate U دارای استحکامات کردن
freckle U خال دارای کک مک کردن
nationalize U دارای ملیت کردن
nationalising U دارای ملیت کردن
vallum U دارای استحکامات کردن
populate U دارای جمعیت کردن
zigzag U دارای پیچ و خم کردن
zigzagged U دارای پیچ و خم کردن
varnishing U دارای فاهرخوب کردن
fluoridate U دارای فلورید کردن
bodies U دارای جسم کردن
nitrogenize U دارای نیتروژن کردن
body U دارای جسم کردن
personalize U دارای شخصیت کردن
transistorize U دارای ترانسیتور کردن
gift U دارای استعداد کردن
substantivize U دارای ماهیت کردن
varnishes U دارای فاهرخوب کردن
gifts U دارای استعداد کردن
varnished U دارای فاهرخوب کردن
varnish U دارای فاهرخوب کردن
zigzags U دارای پیچ و خم کردن
zigzagging U دارای پیچ و خم کردن
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
velure U پارچه مخملی ماهوت پاک کن پارچهای باماهوت پاک کن پاک کردن
tongues U گفتن دارای زبانه کردن
panes U دارای جام شیشه کردن
to p a thing for a person U کسی را دارای چیزی کردن
fulcrum U دارای نقطه اتکاء کردن
pane U دارای جام شیشه کردن
to p a thing person with athing U کسی را دارای چیزی کردن
bedevil U دارای روح شیطانی کردن
flyspeck U دارای لکه مگس کردن
criss-crossing U دارای نقش چلیپایی کردن
rehabilitates U دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitated U دارای امتیازات اولیه کردن
bedevils U دارای روح شیطانی کردن
bedevilling U دارای روح شیطانی کردن
bedevilled U دارای روح شیطانی کردن
prong U دارای چنگک یا چنگال کردن
prongs U دارای چنگک یا چنگال کردن
criss-cross U دارای نقش چلیپایی کردن
rehabilitate U دارای امتیازات اولیه کردن
criss-crossed U دارای نقش چلیپایی کردن
reengine U دارای موتور تازه کردن
ravines U دارای دره تنگ کردن
ravine U دارای دره تنگ کردن
criss-crosses U دارای نقش چلیپایی کردن
rehabilitating U دارای امتیازات اولیه کردن
tat U دارای حاشیه توری کردن
wigs U دارای گیس مصنوعی کردن
wig U دارای گیس مصنوعی کردن
hyphenate U بوسیله خط دارای فاصله کردن
granulate U دارای ذرات ریز کردن
sanitate U دارای لوازم بهداشتی کردن
methodize U دارای روش یاقاعدهای کردن
russify U دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
shoeing U دارای کفش کردن نعل زدن به
motivating U تهییج کردن دارای انگیزه شده
masterminded U دارای نبوغ فکری ابداع کردن
shoe U دارای کفش کردن نعل زدن به
bells U دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
substantialize U دارای وجود خارجی کردن یاشدن
retrench U دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
shoes U دارای کفش کردن نعل زدن به
mastermind U دارای نبوغ فکری ابداع کردن
bell U دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
motivates U تهییج کردن دارای انگیزه شده
masterminding U دارای نبوغ فکری ابداع کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com