Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
transfer ladle
U
پاتیل انتقال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pissed
U
پاتیل
cauldron
U
پاتیل
half seas over
U
پاتیل
barrel
U
پاتیل
barrels
U
پاتیل
caldrons
U
پاتیل
furnace
U
پاتیل
furnaces
U
پاتیل
cauldrons
U
پاتیل
pickled
U
پاتیل
ladle bial
U
پاتیل
pie-eyed
U
پاتیل
caldron
U
پاتیل
ladle shank
U
گیره پاتیل
to be off one's nut
U
پاتیل شدن
ladle skull
U
ته مانده پاتیل
to drink till alls blue
U
پاتیل شدن
tun dish throught
U
پاتیل میانی
hung over
U
پاتیل شده
tilting ladle
U
پاتیل برگردان
crane ladle
U
پاتیل جرثقیل
ladle samble
U
نمونه پاتیل
barrel temperature
U
دمای پاتیل
plastered
U
پاتیل شده
hand lade
U
پاتیل دستی
hot metal ladle
U
پاتیل فلزمذاب
pig iron ladlee
U
پاتیل اهن خام
submarine ladle
U
پاتیل بمبی شکل
bottom pure ladle
U
پاتیل ریخته گری
hot metal ladle
U
پاتیل اهن خام
foundry ladle
U
پاتیل ریخته گری
indeterminate change of station
U
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
top pour ladle
U
کفچه یا پاتیل ریخته گری
bull ladle
U
پاتیل یا کفچه حمل و نقل
electronic funds transfer
U
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
kier
U
یا پاتیل مخصوص جوشاندن پارچه وسفیدکردن ان
transfer
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission
U
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
upload
U
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
signal
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem
U
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signalled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer rate
U
نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer ladle
U
کفچه انتقال چمچمه انتقال
negative acknowledgement
U
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
sadden
U
[مواد افزودنی به پاتیل رنگ جهت تیره کردن رنگ مورد نظر]
crane rail
U
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
crane ladle
U
پاتیل بالابر کفچه بالابر
transportation
U
انتقال
translations
U
انتقال
conveyed
U
انتقال
conveying
U
انتقال
convey
U
انتقال
conveys
U
انتقال
translation
U
انتقال
transfers
U
انتقال
displacement
U
انتقال
transmissions
U
انتقال
transmission
U
انتقال
marque
U
انتقال
conveyances
U
انتقال
conveyance
U
انتقال
assignment
U
انتقال
assignments
U
انتقال
transfer check
U
انتقال
mittimus
U
انتقال
metabasis
U
انتقال
intuition
U
انتقال
transformation
U
انتقال
transferring
U
انتقال
intuitions
U
انتقال
transfer line
U
خط انتقال
conduction
U
انتقال
line shaft
U
انتقال
transfer
U
انتقال
migration
U
انتقال
transmission line
U
خط انتقال
bail arm
U
انتقال
shift
U
انتقال
turn over
U
انتقال
move
U
انتقال
abaloenation
U
انتقال
negotiations
U
انتقال
shifts
U
انتقال
downloading
U
انتقال
transition
U
انتقال
transitions
U
انتقال
transference
U
انتقال
conductance
U
انتقال
shift
U
انتقال
negotiation
U
انتقال
devolution
U
انتقال
shifted
U
انتقال
transter
U
انتقال
ladle crane
U
جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
energy transfer
U
انتقال انرژی
heredity
U
انتقال موروثی
change over
U
انتقال بانکی
shuttle
U
ریل انتقال
doppler shift
U
انتقال دوپلری
power transfer
U
انتقال انرژی
conditional transfer
U
انتقال شرطی
conveying capacity
U
قدرت انتقال
conveyable
U
قابل انتقال
convect
U
انتقال یافتن
electron transition
U
انتقال الکترون
crawl carry
U
انتقال خزشی
conductible
U
قابل انتقال
counter transference
U
انتقال متقابل
data communication
U
انتقال اطلاعات
shifting
U
انتقال دادن
digital transmission
U
انتقال رقمی
assignments
U
انتقال قانونی
demountable
U
قابل انتقال
assignment
U
انتقال قانونی
positive transfer
U
انتقال مثبت
positive transference
U
انتقال مثبت
power transmission
U
انتقال انرژی
power transmission
U
انتقال قدرت
transmitters
U
انتقال دهنده
demand shift
U
انتقال تقاضا
transmitter
U
انتقال دهنده
deed of transfer
U
انتقال نامه
velocity
U
سرعت انتقال
portability
U
قابلیت انتقال
mortmain
U
انتقال ناپذیری
digital transmission
U
انتقال دیجیتالی
negative transfer
U
انتقال منفی
negotiability
U
انتقال پذیری
transferability
U
انتقال پذیری
demographic transition
U
انتقال جمعیتی
negotiable instruments
U
اسنادقابل انتقال
shuttles
U
ریل انتقال
shuttled
U
ریل انتقال
not negotiable
U
غیرقابل انتقال
open cheque
U
چک انتقال پذیر
open cheque
U
چک قابل انتقال
overhead transmission line
U
خط انتقال هوایی
parallel transmission
U
انتقال موازی
data transfer
U
انتقال داده ها
descendible
U
قابل انتقال
progation
U
افزایش انتقال
convection
U
انتقال گرما
negotiator
U
انتقال دهنده
negotiators
U
انتقال دهنده
immobilization
U
عدم انتقال
image transmission
U
انتقال تصویر
alienable
U
قابل انتقال
deed of transfer
U
سند انتقال
alienator
U
انتقال دهنده
alienor
U
انتقال دهنده
internal transmittance
U
ضریب انتقال
image propagation factor
U
ضریب انتقال
assignment of contract
U
انتقال قرارداد
alienated
U
انتقال شده
transfers
U
انتقال دادن
gears
U
انتقال دادن
convection
U
انتقال برق
bail
U
واگذاری انتقال
information transmission
U
انتقال اطلاعات
instrument of assignment
U
سند انتقال
incidence of taxation
U
انتقال مالیات
transferred
U
انتقال یافته
gear
U
انتقال دادن
geared
U
انتقال دادن
integrate transmission line
U
خط انتقال مجتمع
heat transmission
U
انتقال گرما
block transfer
U
انتقال بلوک
file transfer
U
انتقال فایل
capital flow
U
انتقال سرمایه
carry over
U
انتقال دادن
transfer
U
انتقال دادن
alienation
U
انتقال مالکیت
light transmission
U
انتقال نور
evocate
U
انتقال دادن
line generated error
U
خطای انتقال
line transmission error
U
خطای انتقال
intuitively
U
ازراه انتقال
cessionary
U
انتقال گیرنده
block move
U
انتقال بلوک
block transfer
U
انتقال کندهای
asynchronous transmission
U
انتقال غیرهمزمان
heat transfer
U
انتقال گرما
transferring
U
انتقال دادن
energy transmission
U
انتقال انرژی
heat transfer
U
انتقال حرارت
grantor
U
انتقال دهنده
grantee
U
انتقال گیرنده
gold flow
U
انتقال طلا
lineshaft drive
U
محرکه انتقال
trafficked
U
انتقال دریانوردی
transmissive
U
قابل انتقال
transmission tower
U
برج انتقال
transmission system
U
شبکه انتقال
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com