English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
parameter U ویژگی بنیادی قابل تعریف پارامتر
parameters U ویژگی بنیادی قابل تعریف پارامتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
defaulting U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaults U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulted U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
default U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
redundancies U نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
redundancy U نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
indefinable U غیر قابل تعریف
indefinably U غیر قابل تعریف
redefinable U انچه مجددا قابل تعریف است
all points addressable mode U حالت گرافیکی که در آن هر پیکسل جداگانه قابل آدرس دهی است و رنگ و خصوصیات آن تعریف شده اند
parameter U پارامتر
z parameter U پارامتر "زد"
parameters U پارامتر
passing parameter U پارامتر عبوری
parameter setting U پارامتر نشانی
pseudoparameter U شبه پارامتر
shielding parameter U پارامتر حفافتی
racah parameter U پارامتر راکاه
refernce parameter U پارامتر مرجع
value parameter U پارامتر مقداری
impact parameter U پارامتر برخورد
wave parameter U پارامتر موج
actual parameter U پارامتر واقعی
variable parameter U پارامتر متغییر
symbolic parameter U پارامتر نمادی
replaceable parameter U پارامتر جایگزینی
positional parameter U پارامتر وضعیتی
frequency parameter U پارامتر فرکانس
input parameter U پارامتر ورودی
linkage parameter U پارامتر پیوندی
lattice parameter U پارامتر شبکه
formmal parameter U پارامتر صوری
drive designator U پارامتر دیسک گردان
deceleration parameter U پارامتر کند شدن
adjustable parameter U پارامتر تنظیم پذیر
impact parameter U پارامتر ضرب شونده
y parameter U پارامتر چهار قطبی ایگرگ
climacteric <adj.> U بنیادی
basics U بنیادی
fundamental U بنیادی
basic U بنیادی
radicals U بنیادی
structurally U بنیادی
radical U بنیادی
basilar U بنیادی
structural U بنیادی
elementary U بنیادی
featuring U ویژگی
features U ویژگی
specification U ویژگی
attributes U ویژگی
attributing U ویژگی
traits U ویژگی
attribute U ویژگی
trait U ویژگی
featured U ویژگی
feature U ویژگی
property U ویژگی
characteristic U ویژگی
exclusivity U ویژگی
characteristically U ویژگی
fundamental units U یکاهای بنیادی
fundamental unit U یکای بنیادی
fundamental skill U مهارت بنیادی
fundamental particles U ذرات بنیادی
basic anxiety U اضطراب بنیادی
base unit U یکای بنیادی
fundamental research U علم بنیادی
basic conflict U تعارض بنیادی
pure research U علم بنیادی
fundumental particle U ذره بنیادی
elementary particles U ذرات بنیادی
stroma U بافت بنیادی
structural unemployment U بیکاری بنیادی
elementary particle U ذره بنیادی
basic research U علم بنیادی
elementray particle U ذره بنیادی
peculiarities U حالت ویژگی
peculiarity U حالت ویژگی
dynamic trait U ویژگی پویشی
feature U ویژگی عملکرد
ergic trait U ویژگی پویشی
personality trait U ویژگی شخصیت
common trait U ویژگی مشترک
peronality of laws U ویژگی قانون
source trait U ویژگی پایه
feature of performance U ویژگی عملکرد
surface trait U ویژگی روساختی
polarities U ویژگی قطبی
faceless U بدون ویژگی
polarity U ویژگی قطبی
membership character U ویژگی عضویت
fundamental interactions U نیروهای بنیادی [فیزیک]
fundamental forces U نیروهای بنیادی [فیزیک]
fundamental motor pattern U الگوی بنیادی حرکت
fundamental motor pattern U انگاره بنیادی حرکت
elementary charge U بار بنیادی [فیزیک]
fundametal U بنیادی تشکیل دهنده
sex linked characteristic U ویژگی وابسته به جنس
parameters U نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
parameter U نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
communication U پارامتر هایی که نحوه کنترل ارسال داده را بیان می کنند
graviton U واحد بنیادی فرضی گرانش
four forces of nature U چهار نیروی بنیادی طبیعت
fundamental forces U اندرکنش های بنیادی [فیزیک]
fundamental interactions U اندرکنش های بنیادی [فیزیک]
dead U [چوبکاری بدون ویژگی خاصی]
outline utility U برنامه یا ویژگی کمکی اختصاری
photon U ذره بنیادی انرژی الکترومگنتیک که از انتقال یک
maintainability U ویژگی مربوط به جداسازی وتعمیر یک خرابی
type ahead U ویژگی ای که باعث از بین رفتن کلمه میشود
stress U یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
stresses U یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
stressing U یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
end of page halt U ویژگی ای که چاپگر را درپایان هر صفحه خروجی متوقف میکند
set U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
word star U یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
rat's nest U یک ویژگی در سیستمهای طراحی مدار چاپی که به استفاده کننده اجازه میدهدتا تمام اتصالات میان مولفه ها را ببیند
bourgeois <adj.> U از ویژگی های این طبقه متوسط، به طور معمول با اشاره به ارزشهای مادی ادراک شده و یا نگرش مرسوم
definiens U تعریف
complimenting U تعریف
complimented U تعریف
compliment U تعریف
compliments U تعریف
explanations U تعریف
quality U تعریف
qualities U تعریف
definitions U تعریف
definition U تعریف
extolment U تعریف
explanation U تعریف
cell definition U تعریف سل
descriptions U تعریف
description U تعریف
circumscription U تعریف
portrayals U تعریف
portrayal U تعریف
comkplimentarily U با تعریف
recount U تعریف کردن
the d. article U حرف تعریف
block definition U تعریف بلوک
to crack up U تعریف کردن
glorifying U تعریف کردن
circular definition U تعریف دوری
complimenting U تعریف کردن از
self aggrandizement U تعریف از خود
say a good word for U تعریف کردن
praising U تعریف کردن
praises U تعریف کردن
praised U تعریف کردن
praise U تعریف کردن
compliments U تعریف کردن از
complimented U تعریف کردن از
compliment U تعریف کردن از
emblazon U تعریف کردن
undefined U تعریف نشده
traducing U تعریف کردن
traduces U تعریف کردن
traduced U تعریف کردن
traduce U تعریف کردن
complimentary U تعریف امیز
glorify U تعریف کردن
anarthrous U بی حرف تعریف
define U تعریف کردن
article U حرف تعریف
data definition U تعریف داده
defining U تعریف کردن
defines U تعریف کردن
unreel U تعریف کردن
defined U تعریف کردن
recounted U تعریف کردن
recounting U تعریف کردن
recounts U تعریف کردن
articles U حرف تعریف
glorifies U تعریف کردن
recitation U تعریف موضوع
recitations U تعریف موضوع
problem definition U تعریف مسئله
extoll U تعریف کننده
field definition U تعریف فیلد
macro difinition U درشت تعریف
macro definition U تعریف ماکرو
nosography U تعریف امراض
macro definition U درشت تعریف
he is well spoken of U از او تعریف می کنند
definable U تعریف پذیر
exponents U تعریف کننده
job definition U تعریف برنامه
honorable U شایان تعریف
contextual definition U تعریف ضمنی
depiction U نگارش تعریف
depictions U نگارش تعریف
operational definition U تعریف عملیاتی
definition of a problem U تعریف یک برنامهThe
exponent U تعریف کننده
extoller U تعریف کننده
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com