English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
viola U ویولن بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
viola da braccio U ویولن بزرگ پنج یاشش سیمه
Other Matches
violinists U ویولن زن ویولن نواز
violist U ویولن زن ویولن نواز
violinist U ویولن زن ویولن نواز
violin U ویولن
violins U ویولن
fiddle U ویولن
bass viol U ویولن سل
violoncello U ویولن سل
fiddled U ویولن
fiddles U ویولن
to play on the violin U ویولن زدن
cellists U نوازنده ویولن سل
cellist U نوازنده ویولن سل
violoncellist U نوازنده ویولن سل
sounding boards U کمان ویولن وتار
sounding board U کمان ویولن وتار
viol U ویولن 5 یا 6 سیمهء قدیمی
soundboard U کمان ویولن وتار
fiddle U ویولن زدن زرزر کردن
fiddled U ویولن زدن زرزر کردن
fiddles U ویولن زدن زرزر کردن
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
The violin is out of tune . U ویولن کوک نیست ( کوک ندارد )
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
spankings U بزرگ
biggest U بزرگ
bigger U بزرگ
spanking U بزرگ
smallest U بزرگ نه
smaller U بزرگ نه
small U بزرگ نه
hugeous U بزرگ
immane U بزرگ
vast U بزرگ
majuscular U بزرگ
extra U بزرگ
extra- U بزرگ
extras U بزرگ
doyenne U زن بزرگ
massive U بزرگ
gates U در بزرگ
gate U در بزرگ
doyennes U زن بزرگ
megapod U بزرگ پا
voluminous U بزرگ
nonus U بزرگ
majuscule U بزرگ
massively U بزرگ
bulky U بزرگ
large sized a U بزرگ
of a large size U بزرگ
extensive U بزرگ
dignified U بزرگ
grave U بزرگ
graves U بزرگ
adult U بزرگ
adults U بزرگ
gravest U بزرگ
long ton U تن بزرگ
mightier U بزرگ
mightiest U بزرگ
bulkiest U بزرگ
big U بزرگ
paternal grandmother U نه نه بزرگ
propylon U در بزرگ
swith U بزرگ
headman U بزرگ
headmen U بزرگ
macrocephalic U بزرگ سر
vasty U بزرگ
eminent U بزرگ
king size U بزرگ
macro U بزرگ
large sized U بزرگ
bulkier U بزرگ
stour U بزرگ
mighty U بزرگ
majored U بزرگ
enormous U بزرگ
high U بزرگ
considerably large U بس بزرگ
gross U بزرگ
bandog U سگ بزرگ
canis major U سگ بزرگ
large U بزرگ
majestic U بزرگ
grosser U بزرگ
largest U بزرگ
larger U بزرگ
highest U بزرگ
major U بزرگ
majoring U بزرگ
decuman U بزرگ
walloping U بزرگ
wallopings U بزرگ
egregious U بزرگ
swingeing U بزرگ
highs U بزرگ
greatest U بزرگ
full bottomed U بزرگ
great U بزرگ
jumbos U بزرگ
jumbo U بزرگ
grossing U بزرگ
great- U بزرگ
grosses U بزرگ
grossest U بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
grossed U بزرگ
billowed U موج بزرگ اب
grandmothers U مادر بزرگ
dilate U بزرگ کردن
maximize U بزرگ کردن
dilates U بزرگ کردن
billow U موج بزرگ اب
big league U لیگ بزرگ
billowing U موج بزرگ اب
archduchess U دوشس بزرگ
gamp U چتر بزرگ
macrocyte U هاگدان بزرگ
magnifies U بزرگ کردن
macrocephaly U بزرگ سری
magnify U بزرگ کردن
archduke U دوک بزرگ
bulldog U نوعی سگ بزرگ
grandmother U مادر بزرگ
billows U موج بزرگ اب
magnifying U بزرگ کردن
dilating U بزرگ کردن
swelled U بزرگ شدن
swells U بزرگ شدن
bass fiddle U ویلن سل بزرگ
distend U بزرگ کردن
bass drum U طبل بزرگ
archenemy U دشمن بزرگ
grand father U پدر بزرگ
archpriest U کشیش بزرگ
full breasted U بزرگ پستان
distending U بزرگ کردن
swell U بزرگ شدن
distends U بزرگ کردن
maximised U بزرگ کردن
flaxseed U تخم بزرگ
maximises U بزرگ کردن
maximising U بزرگ کردن
big bang U انفجار بزرگ
maximized U بزرگ کردن
maximizes U بزرگ کردن
maximizing U بزرگ کردن
avous U پدر بزرگ
magnified U بزرگ کردن
case knife U چاقوی بزرگ
abbots U راهب بزرگ
galactic U بی نهایت بزرگ
mandola U ماندولین بزرگ
colosseum U سالن بزرگ
major planets U سیارات بزرگ
major epilepsy U صرع بزرگ
major cycle U چرخه بزرگ
caldron U کتری بزرگ
conger U مارماهی بزرگ
macrography U بزرگ نگاری
abbot U راهب بزرگ
mandore U ماندولین بزرگ
master mind U فکر بزرگ
charles's wain U خرس بزرگ
bulk U قسمت بزرگ
the wain U خرس بزرگ
bulk U در حجم بزرگ
megalopolis U بزرگ شهر
capital letter U حرف بزرگ
cleek U قلاب بزرگ
megalocephalia U بزرگ سری
main U بزرگ تمام
bronchocele U بزرگ شدگی
d. store U مغازه بزرگ
major cycle U بزرگ چرخه
enlarged U بزرگ کردن
enlarges U بزرگ کردن
enlarging U بزرگ کردن
enlarge U بزرگ کردن
dalmatian U نوعی سگ بزرگ
longbow U کمان بزرگ
amplified U بزرگ شدن
main frame U کامپیوتر بزرگ
amplifies U بزرگ شدن
daito U شمشیر بزرگ
magnifier U بزرگ ساز
amplify U بزرگ شدن
magnifier U بزرگ کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com