English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
devastator U ویران کننده
harrier U ویران کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
desolater U ویران کننده متروک کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
Other Matches
deserted <adj.> U ویران
galley west U ویران
desolate <adj.> U ویران
dilapidated U ویران
ruined U ویران
bleak <adj.> U ویران
ravager U ویران گر
subversive U ویران
subversives U ویران
desolator U ویران گر
desolater U ویران گر
ruinous U ویران
wastery U ویران
wastry U ویران
in a ruined condition U ویران
barren <adj.> U ویران
blasted [uninhabitable] <adj.> U ویران
ruinate U ویران کردن
do in <idiom> U ویران کردن
rubble U ویران کردن
ravage U ویران کردن
eat away <idiom> U ویران کردن
ravaged U ویران کردن
ravages U ویران کردن
ravaging U ویران کردن
give way <idiom> U ویران شدن
to pull down U ویران کردن
to play havoc among U ویران کردن
to make havoc of U ویران کردن
razed U ویران کردن
raze U ویران کردن
razes U ویران کردن
lay waste U ویران کردن
throws U ویران کردن
throwing U ویران کردن
to fall to decay U ویران شدن
to lay in ruin U ویران کردن
throw U ویران کردن
to lie in ruin U ویران بودن
tear down <idiom> U ویران کردن
wrack U ویران شدن
gaunt U ویران کردن
harries U ویران کردن
harry U ویران کردن
harrying U ویران کردن
demolishes U ویران کردن
demolishing U ویران کردن
devastate U ویران کردن
demolished U ویران کردن
devastates U ویران کردن
harried U ویران کردن
havoc U ویران کردن
demolish U ویران کردن
desolate U ویران کردن
make havoc with U ویران کردن
razing U ویران کردن
to lay waste U ویران یا غارت کردن
to be toast [American E] <idiom> U ویران شدن [کسی]
desolately U بطور ویران یا پریشان
raze or rase U پاک ویران کردن
demolitions U ویران سازی انهدام
demolition U ویران سازی انهدام
fall U افتادن ویران شدن
fordo U کشتن ویران ساختن
ravaging U ویران یا غارت کردن
ravaged U ویران یا غارت کردن
ravages U ویران یا غارت کردن
ravage U ویران یا غارت کردن
unbuild U بکلی ویران کردن
foredo U کشتن ویران ساختن
destroys U ویران کردن نابود ساختن
destroying U ویران کردن نابود ساختن
destroy U ویران کردن نابود ساختن
utterly tuined U یکسر ویران پاک خراب
knockout U ویران کردن ضربت قاطع
knockouts U ویران کردن ضربت قاطع
drop by the wayside <idiom> U قبل از اتمام کار ،ویران شدن
vandalize U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
done for <idiom> U ویران کردن ،به حالت نزار درآمدن
iconoclastic U مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
vandalising U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalized U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizes U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalises U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizing U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalised U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
hunnish U دارای خوی ویران سازی و غارت گری
wreck U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecking U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecks U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
to tumble in ruin U خراب شدن ویران شدن فرو ریختن
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com