English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
EIS U ول شرکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
field U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
field U محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
fielded U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fielded U محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
fields U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fields U محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
bidder U شرکت کننده در مناقصه یامزایده
bidders U شرکت کننده در مناقصه یامزایده
accession U شرکت در مالکیت
desk U میز نوشتن در شرکت معمولاگ همراه با رسام ها
desks U میز نوشتن در شرکت معمولاگ همراه با رسام ها
join U شرکت کردن در پیوستن
joined U شرکت کردن در پیوستن
joins U شرکت کردن در پیوستن
manager U ل کامپیوترها و شبکه در شرکت
manager U یس بخش در شرکت
managers U ل کامپیوترها و شبکه در شرکت
managers U یس بخش در شرکت
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U شرکت
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U شرکت
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses U شرکت
equipment U وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
carrier U فرستنده بار شرکت حمل و نقل
carriers U فرستنده بار شرکت حمل و نقل
share U شرکت داشتن در سهم بردن
shared U شرکت داشتن در سهم بردن
shares U شرکت داشتن در سهم بردن
play U شرکت درمسابقه انفرادی
played U شرکت درمسابقه انفرادی
playing U شرکت درمسابقه انفرادی
plays U شرکت درمسابقه انفرادی
hand U شرکت
handing U شرکت
provider U شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
providers U شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
structure U نقشه نصب کابلها در شرکت یا ساختمان بران شبکه ها کامپیوتری و تلفن
structures U نقشه نصب کابلها در شرکت یا ساختمان بران شبکه ها کامپیوتری و تلفن
structuring U نقشه نصب کابلها در شرکت یا ساختمان بران شبکه ها کامپیوتری و تلفن
campaigner U کسی که در لشکر کشی شرکت میکند
campaigners U کسی که در لشکر کشی شرکت میکند
name U نام یک شرکت بزرگ
names U نام یک شرکت بزرگ
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
lotus U شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
lotuses U شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
incorporation U جا دادن ایجاد شخصیت حقوقی برای شرکت
incorporation U شرکت
contribution U شرکت
contributions U شرکت
firm U شرکت
firmer U شرکت
firmest U شرکت
firms U شرکت
consortia U ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
consortia U ائتلاف چند شرکت
consortium U ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
consortium U ائتلاف چند شرکت
consortiums U ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
consortiums U ائتلاف چند شرکت
in house U درون ساختمان یک شرکت
in-house U درون ساختمان یک شرکت
liquidation U تصفیه شرکت
companies U شرکت
company U شرکت
partnership U شرکت تضامنی
partnership U شرکت
partnerships U شرکت تضامنی
partnerships U شرکت
nap U بهترین شرکت کننده
napped U بهترین شرکت کننده
napping U بهترین شرکت کننده
naps U بهترین شرکت کننده
general U شرکت مربوط به امور اداری اصلی
generals U شرکت مربوط به امور اداری اصلی
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
assist U شرکت جستن
assisted U شرکت جستن
assisting U شرکت جستن
assists U شرکت جستن
merger U یکی شدن دو یاچند شرکت
mergers U یکی شدن دو یاچند شرکت
sleeping partner U شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
sleeping partners U شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
picture U الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
pictured U الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
pictures U الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
picturing U الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
Other Matches
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
business group U شرکت سهامی [شرکت]
body corporate U شرکت شرکت سهامی
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
associations U شرکت
cahoot U شرکت
participation U شرکت
corporation U شرکت
business U شرکت
fellowsh U شرکت
corporations U شرکت
businesses U شرکت
association U شرکت
enterprises U شرکت
enterprise U شرکت
consociation U شرکت
concern U شرکت
concerns U شرکت
stand-in U شرکت کردن
invalidation of company U بطلان شرکت
participated U شرکت کردن
subsidiary company U شرکت فرعی
acting company U شرکت عامل
stock company U شرکت سهامی
participates U شرکت کردن
stand-ins U شرکت کردن
contribute U شرکت کردن
contributed U شرکت کردن
sit out U شرکت نداشتن در
contributes U شرکت کردن
contributing U شرکت کردن
partook U شرکت کردن
shipping company U شرکت کشتیرانی
inveluntary partnership U شرکت قهری
stand in U شرکت کردن
corporativism U شرکت گرایی
participation U شرکت کردن
electric company U شرکت برق
intel corporation U شرکت اینتل
to play at U شرکت کردن در
to sit out U شرکت نداشتن در
economic unit U خانوار شرکت
trading company U شرکت تجارتی
insurance company U شرکت بیمه
house flag U پرچم شرکت
voluntary partnership U شرکت اختیاری
holding company U شرکت مالک
tandy corporation U شرکت Tandy
affiliated company U شرکت وابسته
participate U شرکت کردن
general partnership U شرکت تضامنی
take a hand at U شرکت کردن در
employer's liability insurance company U شرکت بیمه
participants U شرکت کننده
participant U شرکت کننده
complicity U شرکت در جرم
participation U شرکت در جرم
aiding and abetting U شرکت در جرم
articles of assosiation U اساسنامه شرکت
memorandum of association U اساسنامه شرکت
private enterprise U شرکت خصوصی
joint-stock companies U شرکت سهامی
joint-stock company U شرکت سهامی
memorandom of association U اساسنامه شرکت
participable U شرکت کردنی
company secretary U منشی شرکت
microsoft corporation U شرکت مایکروسافت
subsidiaries U شرکت تابعه
pall bearer U شرکت میکند
article of association U اساسنامه شرکت
parcenary U شرکت در ارث
parcenary U شرکت مشاع
society U شرکت کمیته
parent company U شرکت مادر
societies U شرکت کمیته
parent company U شرکت اصلی
ncr corporation U شرکت NCR
subsidiary U شرکت تابعه
corporatism U شرکت گرایی
participable U شرکت بردار
go into U شرکت کردن در
holding company U شرکت مرکزی
shipping agent U شرکت حمل
principals U شرکت اصلی
principal U شرکت اصلی
associativity U شرکت پذیری
joint stock company U شرکت سهامی
giant corporation U شرکت بزرگ
joint stock U شرکت سهامی
associative U شرکت پذیر
proprietary company U شرکت خصوصی
article of a company U اساسنامه شرکت
artieles of association U شرکت ناور
participative U شرکت کننده
participating U شرکت کننده
private company U شرکت خصوصی
private corporation U شرکت خصوصی
associated company U شرکت وابسته
proportional liability partnership U شرکت نسبی
winding up U انحلال شرکت
mutual company U شرکت تعاونی
champerty U شرکت در دعوا
to take part [in] U شرکت داشتن [در]
civil partnership U شرکت مدنی
cooperative company U شرکت تعاونی
cooperative U شرکت تعاونی
share [in] U شرکت [سهم] [در]
certificate of incorporation U شرکت نامه
corporate appraisal U ارزیابی شرکت
a stand-alone company U یک شرکت مستقل
cooperative society U شرکت تعاونی
commercial company U شرکت تجاری
commercial firm U شرکت تجارتی
compulsory partnership U شرکت قهری
company seal U مهر شرکت
company union U اتحادیه شرکت
company law U قوانین شرکت
company network U شبکه شرکت
airline U شرکت هواپیمایی
partake U شرکت کردن
entrepreneurs U موسس شرکت
entrepreneur U موسس شرکت
founders U موسس شرکت
foundering U موسس شرکت
foundered U موسس شرکت
founder U موسس شرکت
businesses U شرکت تجاری
partaken U شرکت کردن
partakes U شرکت کردن
airlines U شرکت هواپیمایی
C.O U مخفف شرکت
branch of a company U شعبه شرکت
contributors U شرکت کننده
contributor U شرکت کننده
doctor to the company U پزشک شرکت
dissolution of partner ship U فسخ شرکت
play ball with someone <idiom> U شرکت منصفانه
sit in on <idiom> U شرکت درجلسه
partaking U شرکت کردن
winding up of a company U انحلال شرکت
business U شرکت تجاری
entry U شرکت کننده
unity U وحدت شرکت
dissolution of a company U انحلال شرکت
datapro U یک شرکت تحقیقاتی
corporations U شرکت سهامی
corporation U شرکت سهامی
corporately U بصورت شرکت
equity U حق صاحبان شرکت
equities U حق صاحبان شرکت
unlimited liability company U شرکت تضامنی
marathoner U شرکت کننده ماراتون
earnest money U ضمانتنامه شرکت در مناقصه
growth company U شرکت در حال گسترش
corporate tax U مالیات بر شرکت سهامی
consumers cooperative company U شرکت تعاونی مصرف
giant corporation U شرکت غول پیکر
holding company U شرکت صاحب سهم
hewlett packard co. U شرکت هیولت پاکارد
computer serrices company U شرکت خدمات کامپیوتری
corporate planning U برنامه ریزی شرکت
fire company U شرکت اتش نشانی
finance company U شرکت تامین مالی
general meeting U مجمع عمومی شرکت
extend the life of the company U امتداد مدت شرکت
head office of company U مرکز اصلی شرکت
corporate profit U سود شرکت سهامی
president of the board [ American E] U مدیر عامل [شرکت]
chairman of the board [of directors/managers] U مدیر عامل [شرکت]
major corporation U شرکت سهامی بزرگ
associative rule U شرکت پذیری [ریاضی]
associative property U شرکت پذیری [ریاضی]
associative law U شرکت پذیری [ریاضی]
take part in <idiom> U درچیزی شرکت داشتن
To sit for an examination. U درامتحان شرکت کردن
chief executive officer [CEO] [American E] U مدیر عامل [شرکت]
PETAG U شرکت فرش ایران
management group U ائتلاف چند شرکت
realisation [British E] [of something] U تصفیه شرکت [اقتصاد]
realization [American E] [of something] U تصفیه شرکت [اقتصاد]
liquidation [of something] U تصفیه شرکت [اقتصاد]
non-resident corporation [American E] U شرکت غیر ساکن
non-resident company [British E] U شرکت غیر ساکن
spin-offs U شرکت بخشهسازی شده
spin-off U شرکت بخشهسازی شده
reduction of capital U تقلیل سرمایه شرکت
quasi public company U شرکت نیمه دولتی
public joint stock company U شرکت سهامی عام
producers cooperative company U شرکت تعاونی تولید
private joint stock company U شرکت سهامی خاص
participant observer U مشاهده گر شرکت کننده
outwork U سفارش به خارج از شرکت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com