English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sticking voltage U ولتاژ وقفه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
line voltage U ولتاژ خطی ولتاژ زنجیرشده ولتاژ خط
transmissions U که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
transmission U که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
unipolar U که پاس ولتاژ مثبت و ولتاژ صفر با اعداد دودویی نشان داده می شوند
interrupt U خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupting U خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupts U خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
transparently U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparent U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
voltage regulator U تنظیم کننده ولتاژ نافم ولتاژ
non return to zero U سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
surged U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
voltage balance U موازنه ولتاژ تعادل ولتاژ
electrically U قطعه حافظه فقط خواندنی که مختوای آن با اعمال ولتاژ خاص به سوزن نوشتن فایل برنامه ریزی است و توسط نور یا ولتاژ مخصوص قابل پاک شدن است
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
positive U سیسم منط قی که در آن یک منط قی با سطح ولتاژ مثبت و صفر منط قی با سطح ولتاژ صفر یا منفی نشان داده میشود
blocks U وقفه
jib U وقفه
jibbed U وقفه
discontinuance U وقفه
stationed U وقفه
station U وقفه
jibbing U وقفه
desuetude U وقفه
abeyance or adeyancy U وقفه
block U وقفه
chasms U وقفه
chasm U وقفه
interrupts U وقفه
at a stretch U بی وقفه
blocked U وقفه
arrest U وقفه
arrested U وقفه
hoid up U وقفه
arrests U وقفه
hold back U وقفه
break U وقفه
down time U وقفه
stick U وقفه
breaks U وقفه
deadlock U وقفه
standstill U وقفه
jibs U وقفه
blocking U وقفه
stations U وقفه
uninterrupted U بی وقفه
pausing U وقفه
gap U وقفه
gaps U وقفه
unabated <adj.> U بی وقفه
suspension U وقفه
suspensions U وقفه
paralysis U وقفه
dead lock U وقفه
interruptions U وقفه
pauses U وقفه
pause U وقفه
interval U وقفه
stound U وقفه
interrupting U وقفه
abeyance U وقفه
paused U وقفه
cease U وقفه
ceased U وقفه
ceases U وقفه
standstil U وقفه
ceasing U وقفه
interrupt U وقفه
hiatus U وقفه
interruption U وقفه
time out U وقفه فاصله
blocking period U دوره وقفه
betweentimes U درمدت وقفه
flashbacks U وقفه زمانی
automatic interrupt U وقفه خودکار
unceasing U بدون وقفه
affect block U وقفه عاطفه
flashback U وقفه زمانی
interrupt handler U گرداننده وقفه
interval U ایست وقفه
caesura U وقفه ایست
continous cycle U دوره بی وقفه
massed learning U یادگیری بی وقفه
work stoppage U وقفه در کار
interrupt vector U بردار وقفه
wind rocked out U وقفه تنفسی
uninterrupted duty U کار بی وقفه
machine interupption U وقفه ماشین
full stop U وقفه کامل
full stops U وقفه کامل
massed practice U تمرین بی وقفه
nerve block U وقفه عصبی
system interrupt U وقفه سیستم
interrupt driven U وقفه گرا
priority interrupt U وقفه اولویت
vectored interrupt U وقفه برداری
program interrupt U وقفه برنامه
run on U بدون وقفه
external interrupt U وقفه خارجی
interrupting U ناتوان کردن وقفه
interrupting U حرکت دادن وقفه
scanned interrupt U وقفه پویش شده
short time rating U کار کردن با وقفه
disarm U ثیرات وقفه شدن
disarms U ثیرات وقفه شدن
interrupt U ناتوان کردن وقفه
ups U تامین برق بی وقفه
interrupt U حرکت دادن وقفه
interrupts U ناتوان کردن وقفه
parabiosis U وقفه رسانش عصبی
machine check interrupt U وقفه مقابله ماشین
disarmed U ثیرات وقفه شدن
machine check interrupt U وقفه بررسی ماشین
insolvency U وقفه در پرداخت دیون
clock interrupt U وقفه زمان سنجی
interrupt serrice routine U روال سرویس وقفه
fall into abeyance U درحال وقفه افتادن
interrupts U حرکت دادن وقفه
arm U خط وط وقفه فعال شده .
interrupting U خط وقفه که فعال شده است
uniterruptable power supply U سیستم تامین برق بی وقفه
continous U متصل متوالی بدون وقفه
uninterruptable power supply U منبع تغذیه وقفه ناپذیر
interrupt U خط وقفه که فعال شده است
interrupt U ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
tenuis U علامت مکث و وقفه در یونانی
interrupt U انجام عملی پس از تشخیص وقفه
interrupting U ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
continous type furnace U کوره نوع بدون وقفه
interrupts U خط وقفه که فعال شده است
interrupts U انجام عملی پس از تشخیص وقفه
shut up U باعث وقفه در تکلم شدن
interrupting U انجام عملی پس از تشخیص وقفه
interrupts U ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
NMI U وقفه غیرقابل چشم پوشی
caesura U وقفه یاسکوت شعردرانتهای کلمه یا وتد
interrupts U حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
suspended animation U وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
interrupting U حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupt U حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
station break U وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
burst U انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
attention U سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
handler U یک فایل یا تسهیلات وقفه را بعهده دارد دستگذار
bursts U انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
handlers U یک فایل یا تسهیلات وقفه را بعهده دارد دستگذار
interrupting U تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
interrupts U ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
interrupts U تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
interrupting U ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
attentions U کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
interrupt U ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
attentions U سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
attention U کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
interrupt U تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
electric tension U ولتاژ
total voltage U ولتاژ کل
line voltage U ولتاژ خط
alternating voltage U ولتاژ C.A
potential U ولتاژ
voltage U ولتاژ
voltages U ولتاژ
interrupts U سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود
disabling U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disables U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disable U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
maskable U سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود
interrupting U سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود
interrupt U سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود
daisy chain U خط ی که تمام خروجیهای وقفه وسایل را به CPU متصل میکند
Dont let the grass grow under your feet. U نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )
line voltage variation U نوسان ولتاژ
peak voltage U ولتاژ اوج
peak voltage U ولتاژ حداکثر
mains voltage U ولتاژ شبکه
main voltage U ولتاژ اصلی
potential drop U افت ولتاژ
line voltage U ولتاژ شبکه
electronic U باس ولتاژ کم
load voltage U ولتاژ بار
load tension U ولتاژ بار
voltages U ولتاژ تانسیون
peak to peak voltage U ولتاژ مضاعف
normal voltage U ولتاژ عادی
service voltage U ولتاژ کار
potential regulator U رگولاتور ولتاژ
nominal voltage U ولتاژ اسمی
no load voltage U ولتاژ بی باری
voltage U ولتاژ تانسیون
output voltage U ولتاژ خروجی
medium voltage U ولتاژ متوسط
overpotential U اضافه ولتاژ
overvoltage U ولتاژ اضافی
overvoltage U اضافه ولتاژ
operating voltage U ولتاژ کار
phase to neutral voltage U ولتاژ فازی
impluse U ضربه ولتاژ
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com