English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
electrode bias U ولتاژ استراحت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lounge U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounged U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounges U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
line voltage U ولتاژ خطی ولتاژ زنجیرشده ولتاژ خط
unipolar U که پاس ولتاژ مثبت و ولتاژ صفر با اعداد دودویی نشان داده می شوند
transmissions U که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
transmission U که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
voltage regulator U تنظیم کننده ولتاژ نافم ولتاژ
non return to zero U سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
surges U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
voltage balance U موازنه ولتاژ تعادل ولتاژ
electrically U قطعه حافظه فقط خواندنی که مختوای آن با اعمال ولتاژ خاص به سوزن نوشتن فایل برنامه ریزی است و توسط نور یا ولتاژ مخصوص قابل پاک شدن است
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
positive U سیسم منط قی که در آن یک منط قی با سطح ولتاژ مثبت و صفر منط قی با سطح ولتاژ صفر یا منفی نشان داده میشود
idled U استراحت
idles U استراحت
idlest U استراحت
bye U استراحت
byes U استراحت
yasme U استراحت
relaxation U استراحت
vacation U استراحت
vacations U استراحت
breathers U استراحت
breather U استراحت
recumbency U استراحت
idle U استراحت
rests U استراحت
rest U استراحت
rehabilitation U استراحت
lie down U استراحت کردن
go to rest U استراحت کردن
outstretch U استراحت کردن
unbuckling U استراحت کردن
unbuckles U استراحت کردن
nooning U استراحت نیمروز
unbuckled U استراحت کردن
unbuckle U استراحت کردن
idle period U دوره استراحت
lie up U استراحت کردن
lie off U استراحت کردن
lie by U استراحت کردن
lie down U استراحت کوتاه
lie-down U استراحت کردن
lie-down U استراحت کوتاه
to retire to bed U استراحت کردن
to repose oneself U استراحت کردن
to rest oneself U استراحت کردن
to rest on one's oars U استراحت کردن
to take one's rest U استراحت کردن
surcease U پایان استراحت
sick leave U استراحت بیماری
rest period U دوره استراحت
rest cure U معالجه با استراحت
respite _ U فاصله استراحت
relief time U زمان استراحت
relief interval U استراحت متناوب
resting potential U پتانسیل استراحت
quiescent point U نقطه استراحت
quiescent current U جریان استراحت
to go to roost U استراحت کردن
binnacle U استراحت پزشکی
meal break U استراحت ناهار
rests U استراحت کردن
calm down <idiom> U استراحت کردن
rests U محل استراحت
rest U استراحت کردن
to pause U استراحت کردن
repose U اسودگی استراحت
rest U محل استراحت
lodgment area U منطقه استراحت یا فرود در سر پل
to rest up U استراحت کامل کردن
rest U استراحت کردن بالشتک
retires U استراحتگاه استراحت کردن
retire U استراحتگاه استراحت کردن
eases U سهولت استراحت رسایی
eased U سهولت استراحت رسایی
ease U سهولت استراحت رسایی
jump suits U لباس خانه و استراحت
respite U استراحت تمدید مدت
kick back <idiom> U تنها استراحت کردن
Zen U استراحت بحالت نشسته
mass practice U تمرین بدون استراحت
rest U تکیه گاه استراحت
easing U سهولت استراحت رسایی
rests U تکیه گاه استراحت
zazen U پایان استراحت نشسته
i yearn for U ارزوی استراحت دارم
rest up U استراحت کامل کردن
parlor car U سالن استراحت قطار
work ratio U نسبت کار به استراحت
work relief U استراحت توام با کار
jump suit U لباس خانه و استراحت
rests U استراحت کردن بالشتک
to breathe a horse U استراحت کردن به اسب
lairs U محل استراحت جانور
binnacle list U فهرست استراحت پزشکی
lair U محل استراحت جانور
to take a mandatory break U وقت استراحت اجبا ری گذاشتن
lie دراز کشیدن استراحت کردن
dwellings U پیاده شدن برای استراحت
dwelling U پیاده شدن برای استراحت
lied U : دراز کشیدن استراحت کردن
bucket step U فیکس کردن پا برای استراحت
slack suit U لباس مخصوص گردش یا استراحت
lies U : دراز کشیدن استراحت کردن
dwell U محل توقف توقفگاه استراحت
lounging U محل استراحت ولم دادن
lounges U محل استراحت ولم دادن
bedtime U وقت استراحت موقع خوابیدن
lounged U محل استراحت ولم دادن
lounge U محل استراحت ولم دادن
rehabilitation U اردوگاه استراحت تسلی دادن
dwells U محل توقف توقفگاه استراحت
dwelled U محل توقف توقفگاه استراحت
bedtimes U وقت استراحت موقع خوابیدن
neutral corner U گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
lounge car U قطار دارای سالن استراحت وتفریح
lying in U دوران استراحت ونقاهت بعداز زایمان
change up U جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
change of pace U جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
truces U وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
ring stool U چهارپایه مخصوص استراحت بین روندهای بوکس
truce U وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
diastasis U استراحت قلب در فاصله بین انقباض و انبساط
lounger U کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
longtour area U منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
rest and recuperation U عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
coffee breaks U تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee break U تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
downtime U مدتی که کارخانه کار نمیکند مدت استراحت ماشین وکارخانه درشبانه روز
electric tension U ولتاژ
potential U ولتاژ
voltages U ولتاژ
line voltage U ولتاژ خط
voltage U ولتاژ
alternating voltage U ولتاژ C.A
total voltage U ولتاژ کل
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
half area U محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
peak voltage U ولتاژ حداکثر
insulation voltage U ولتاژ ایزولاسیون
mains voltage U ولتاژ شبکه
no load voltage U ولتاژ بی باری
primery voltage U ولتاژ اولیه
input voltage U ولتاژ اولیه
potential drop U افت ولتاژ
load voltage U ولتاژ بار
overvoltage U ولتاژ اضافی
peak voltage U ولتاژ اوج
peak to peak voltage U ولتاژ مضاعف
medium voltage U ولتاژ متوسط
peak voltage U ولتاژ پیک
instantaneous voltage U ولتاژ لحظهای
main voltage U ولتاژ اصلی
potential gradient U گرادیان ولتاژ
overpotential U اضافه ولتاژ
limiting voltage U ولتاژ مرزی
line drop U افت ولتاژ یک خط
operating voltage U ولتاژ کار
star voltage U ولتاژ ستاره
normal voltage U ولتاژ عادی
line voltage U ولتاژ شبکه
line to neutral voltage U ولتاژ فازی
phase to neutral voltage U ولتاژ فازی
service voltage U ولتاژ کار
internal voltage U ولتاژ داخلی
load tension U ولتاژ بار
overvoltage U اضافه ولتاژ
inverse voltage U ولتاژ معکوس
ionization voltage U ولتاژ یونیزاسیون
line to line voltage U ولتاژ بین دو خط
output voltage U ولتاژ خروجی
line voltage variation U نوسان ولتاژ
nominal voltage U ولتاژ اسمی
voltaism U ولتاژ الکتریکی
voltage loss U اتلاف ولتاژ
voltage level U سطح ولتاژ
voltage rise U افزایش ولتاژ
voltage increase U افزایش ولتاژ
voltage impluse U ضربان ولتاژ
voltage impluse U ایمپولز ولتاژ
voltage gain U بهره ولتاژ
voltage drop U افت ولتاژ
voltage divider U مقسم ولتاژ
voltage curve U منحنی ولتاژ
voltage measuring U سنجش ولتاژ
voltage peak U پیک ولتاژ
voltage pulse U پالس ولتاژ
voltage vector U بردار ولتاژ
voltage transformer U ترانسفورماتور ولتاژ
voltage to ground U ولتاژ زمین
voltage stabilization U تثبیت ولتاژ
voltage stability U ثبات ولتاژ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com