English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
machine check interrupt U وقفه مقابله ماشین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transparently U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparent U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
machine interupption U وقفه ماشین
machine check interrupt U وقفه بررسی ماشین
interrupts U حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
interrupt U حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
interrupting U حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
arm U 1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
interrupts U خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupt U خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupting U خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
emergency drill U تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
checked U مقابله کردن مقابله
check U مقابله کردن مقابله
checks U مقابله کردن مقابله
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinist U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machined U ماشین کردن با ماشین رفتن
machines U ماشین کردن با ماشین رفتن
machined U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
opposition U مقابله
transfer check U مقابله
contrasting U مقابله
checked U مقابله
confrontation U مقابله
contrasts U مقابله
checks U مقابله
controlment U مقابله
counterview U مقابله
contrast U مقابله
check U مقابله
collations U مقابله
collation U مقابله
bucking U مقابله
echo check U مقابله
confrontations U مقابله
contrasted U مقابله
checking U مقابله
arithmetic check U مقابله حسابی
repelling U مقابله کردن
repelled U مقابله کردن
repels U مقابله کردن
repel U مقابله کردن
countered U مقابله کردن
marginal check U مقابله مرزی
built in check U مقابله توکار
cross-examinations U پرسش و مقابله
cross-examination U پرسش و مقابله
countering U مقابله کردن
limit check U مقابله حدود
visual check U مقابله بصری
acounter U مقابله کردن
visual check U مقابله دیداری
counter U مقابله کردن
loop checking U مقابله حلقه
automatic check U مقابله خودکار
sight check U مقابله چشمی
check indicator U نماینده مقابله
check boxes U جعبههای مقابله
crossecheck U مقابله مجدد
cyclic check U مقابله چرخهای
casting out nines U مقابله نه نهی
parity check U مقابله ایستایی
parity check U مقابله توازن
sight check U مقابله نظری
data check U مقابله داده ها
overflow check U مقابله سرریز
opposability U مقابله پذیری
check list U سیاهه مقابله
check point U نقطه مقابله
checks and balance U کنترل و مقابله
sequence checking U مقابله ترتیبی
checklist U سیاهه مقابله
sum check U مقابله جمعی
sequence check U مقابله ترتیب
selection check U مقابله گزینش
system check U مقابله سیستم
spot check U مقابله موضعی
spot checks U مقابله موضعی
retaliation U مقابله به مثل
reciprocity U مقابله به مثل
spell checker U مقابله گر املائی
parity checking U مقابله توازن
collating U مقابله کردن
modulo n check U مقابله به پیمانه
beard U مقابله کردن
twin check U مقابله توام
beards U مقابله کردن
algebra U جبر و مقابله
collated U مقابله کردن
diagnostic check U مقابله تشخیصی
collate U مقابله کردن
collates U مقابله کردن
bucking coil U پیچک مقابله
dynamic check U مقابله پویا
validity check U مقابله اعتبار
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
collates U مقابله وتطبیق کردن
checked U مقابله کردن بررسی
reciprocates U مقابله به مثل نمودن
reciprocated U مقابله به مثل نمودن
reciprocate U مقابله به مثل نمودن
vertical parity check U مقابله توان عمدی
odd even check U مقابله فرد و زوج
parity check U مقابله کردن توازن
collate U مقابله وتطبیق کردن
hardware check U مقابله سخت افزاری
collated U مقابله وتطبیق کردن
checks U مقابله کردن بررسی
check U مقابله کردن بررسی
syntax checker U مقابله نحوه گری
tick off U نشان رسیدگی و مقابله
longitudinal redundancy check U مقابله افزونگی طولی
collating U مقابله وتطبیق کردن
counter military U مقابله باعملیات نظامی
dump check U مقابله حین روبرداری
checking program U برنامه مقابله کننده
check indicator U مشخص کننده مقابله
duplication check U مقابله از راه تکرار
double column vertical boring mill U ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
Touché! U خوب مقابله کردی! [در بحثی]
programmable check U مقابله برنامه ریزی شده
disaster control U روش مقابله با سوانح و بلایا
i raked all algebra U جبر و مقابله را زیر و روکردم
checkpoint restart U اغازگر مجدد نقطه مقابله
programmed check U مقابله برنامه ریزی شده
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
lrc U Check LongitudinalRedundancy مقابله افزونگی طولی
rencounter U با خصومت روبرو شدن مقابله کردن
rencontre U با خصومت روبرو شدن مقابله کردن
paused U وقفه
pause U وقفه
interval U وقفه
abeyance or adeyancy U وقفه
hiatus U وقفه
interrupting U وقفه
gap U وقفه
down time U وقفه
ceasing U وقفه
interruption U وقفه
interruptions U وقفه
stationed U وقفه
pauses U وقفه
stations U وقفه
interrupts U وقفه
at a stretch U بی وقفه
chasm U وقفه
chasms U وقفه
gaps U وقفه
suspension U وقفه
suspensions U وقفه
paralysis U وقفه
arrest U وقفه
arrested U وقفه
arrests U وقفه
pausing U وقفه
station U وقفه
jibs U وقفه
break U وقفه
block U وقفه
dead lock U وقفه
desuetude U وقفه
uninterrupted U بی وقفه
blocking U وقفه
standstill U وقفه
blocked U وقفه
standstil U وقفه
ceases U وقفه
ceased U وقفه
interrupt U وقفه
cease U وقفه
unabated <adj.> U بی وقفه
blocks U وقفه
discontinuance U وقفه
deadlock U وقفه
jibbing U وقفه
jibbed U وقفه
jib U وقفه
stound U وقفه
breaks U وقفه
hold back U وقفه
stick U وقفه
abeyance U وقفه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com