Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
starting position
U
وضعیت راه اندازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
reset
U
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
resets
U
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
Other Matches
inverse
U
تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
serviceability criteria
U
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
hartley
U
بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
active status
U
وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
race
U
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
races
U
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced
U
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
statement of service
U
خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
flag
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flying status
U
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
flags
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
transparently
U
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparent
U
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
holding position
U
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
device
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
devices
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
fillings
U
اب اندازی
expectoration
U
تف اندازی
filling
U
اب اندازی
wrist wrestling
U
مچ اندازی
diving
U
اب اندازی
exspuition
U
تف اندازی
arm wrestling
U
مچ اندازی
defense readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
abortion
بچه اندازی
abortions
U
بچه اندازی
gunshots
U
تیر اندازی
gunshot
U
تیر اندازی
encroachments
U
دست اندازی
lead work
U
شیشه اندازی
moulting
U
پوست اندازی
firing
U
توپ اندازی
moulting
U
شاخ اندازی
gunfire
U
تیر اندازی
encroachment
U
دست اندازی
supersedure
U
تعویق اندازی
leg pull
U
دست اندازی
trigger
U
راه اندازی
triggered
U
راه اندازی
triggers
U
راه اندازی
trap
U
در تله اندازی
postponements
U
تاخیر اندازی
shading
U
سایه اندازی
boot
U
راه اندازی
snash
U
دست اندازی
postponement
U
تاخیر اندازی
sortition
U
قرعه اندازی
sortition
U
پشک اندازی
start up
U
راه اندازی
molt
U
پوست اندازی
lead work
U
جام اندازی
basket dam
U
بندسله اندازی
glaziery
U
جام اندازی
cannonade
U
توپ اندازی
cannonry
U
توپ اندازی
chrematistics
U
علم پس اندازی
extrajection
U
برون اندازی
actuation
U
بکار اندازی
dockage
U
حق بار اندازی
ecdysis
U
پوست اندازی
ejection
U
بیرون اندازی
contortions
U
ازشکل اندازی
contortion
U
ازشکل اندازی
inbreak
U
دست اندازی
starting
U
راه اندازی
sputtering
U
بیرون اندازی
launghing
U
براه اندازی
bootstrap
U
خودراه اندازی
trapping
U
در تله اندازی
trapping
U
بدام اندازی
triggering
U
راه اندازی
drivers
U
برنامه راه اندازی
start button
U
تکمه راه اندازی
ectuating switch
U
سوئیچ راه اندازی
soft start
U
راه اندازی نرم
to lay a wager
U
دست اندازی کردن
tournament casting
U
مسابقه قلاب اندازی
skish
U
مسابقه قلاب اندازی
start up disk
U
دیسک راه اندازی
starting current
U
جریان راه اندازی
self assertion
U
خودرا جلو اندازی
starting torque
U
کشتاور راه اندازی
starting time
U
زمان راه اندازی
starting procese
U
فرایند راه اندازی
starting power
U
قدرت راه اندازی
starting lever
U
اهرم راه اندازی
starting power
U
توانایی راه اندازی
cold boot
U
راه اندازی سرد
casting
U
روش قلاب اندازی
cockfight
U
جنگ اندازی خروس ها
cockfights
U
جنگ اندازی خروس ها
starting motor
U
موتور راه اندازی
boot
U
خود راه اندازی
shadow ball
U
تمرین گوی اندازی
impinge
U
دست اندازی کردن
to load off
U
بار اندازی کردن
to set intrigues on foot
U
پشت سر هم اندازی کردن
encroach
U
دست اندازی کردن
upcast
U
بالا اندازی تاه کش
gabion
U
سله اندازی گابیون
boot record
U
رکورد راه اندازی
operating handle
U
دستگیره راه اندازی
attemptable
U
قابل دست اندازی
reset
U
راه اندازی مجدد
resets
U
راه اندازی مجدد
igniter switch
U
کلید راه اندازی
reboot
U
راه اندازی مجدد
encroaches
U
دست اندازی کردن
encroached
U
دست اندازی کردن
encroach
U
دست اندازی کردن
drainage
U
خشک اندازی فاضلاب
releasing mechanism
U
مکانیسم راه اندازی
driver
U
برنامه راه اندازی
sagittary
U
سهمی وابسته به تیر اندازی
device driver
U
برنامه راه اندازی دستگاه
starting winding
U
سیم پیچی راه اندازی
cranking capacity of battery
U
فرفیت راه اندازی باتری
glazing
U
شیشه بری جام اندازی
offhand position
U
حالت ایستاده در تیر اندازی
master boot record
U
رکورد راه اندازی اصلی
drayage
U
هزینه بارگیری وبار اندازی
cold starting
U
راه اندازی در حالت سرد
innate releasing mechanism
U
مکانیسم راه اندازی فطری
system reset
U
راه اندازی مجدد سیستم
surf cast
U
قلاب اندازی از ساحل در موج
pie alley
U
مسیر اسان برای گوی اندازی
outfoxed
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
instant start lamp
U
لامپ با راه اندازی در حالت سرد
outfoxing
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
grid current starting point
U
نقطه راه اندازی جریان شبکه
outfox
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
centrifugal starting switch
U
سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
to bring a bout by intrigue
U
بدسیسه یا پشت هم اندازی فراهم کردن
hardware reset
U
باز راه اندازی سخت افزاری
outfoxes
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
navy yard
U
محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
surfcasting rod
U
چوب ماهیگیری برای قلاب اندازی در موج
dartboard
U
صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
dartboards
U
صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
servomechanism
U
مکانیسم خودکار جهت راه اندازی ماشین ها
skips
U
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
offense
U
توپ اندازی وتلاش برای انداختن میله
skip
U
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
skipped
U
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
to take a pot shot
[pot shots]
at somebody
[something]
U
به کسی
[چیزی]
مثل دیوانه ها تیر اندازی کردن
gun-loop
U
[دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
sysop
U
فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ
poker work
U
نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن
pyrography
U
نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن
air man
U
کشی که کارش بنحوی باپرواز تعمیر یا راه اندازی هواپیما مربوط میشود
practice plug
U
وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
compressor bleed air
U
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
stated
U
وضعیت
attack conditon , bravo
U
وضعیت تک
condition
U
وضعیت
positioned
U
وضعیت
situation
U
وضعیت
manner
U
وضعیت
position
U
وضعیت
attack condition , alfa
U
وضعیت تک
status
U
وضعیت
phase
U
وضعیت
phased
U
وضعیت
phases
U
وضعیت
state-
U
وضعیت
attitudes
U
وضعیت
state
U
وضعیت
fates
U
وضعیت
states
U
وضعیت
attitude
U
وضعیت
fate
U
وضعیت
situations
U
وضعیت
estates
U
وضعیت
estate
U
وضعیت
quality
U
وضعیت
qualities
U
وضعیت
stating
U
وضعیت
warm boot
U
فرایند فریب دادن کامپیوتر بااین تفکر که برق ان با وجودروشن بودن خاموش شده است راه اندازی گرم
state
U
وضعیت چیزی
fate of goods
U
وضعیت کالا
dangerousness
U
وضعیت خطرناک
extreme position
U
وضعیت نهایی
fate of a collection
U
وضعیت طلب
state-
U
وضعیت چیزی
device status
U
وضعیت دستگاه
exception conoition
U
وضعیت استثنایی
marginal case
U
وضعیت نهائی
error condition
U
وضعیت خطا
estimate of the situation
U
براورد وضعیت
estimated of situation
U
براورد وضعیت
duty status
U
وضعیت خدمتی
maintenance status
U
وضعیت نگهداری
edit line
U
خط گزارش وضعیت
configurations
U
وضعیت یا موقعیت
configuration
U
وضعیت یا موقعیت
summaries
U
خلاصه وضعیت
as it is
U
با وضعیت کنونی
states
U
وضعیت چیزی
appreciation of the situation
U
براورد وضعیت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com