English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
polarities U وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند
polarity U وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reverse U وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
reversed U وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
reverses U وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
reversing U وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
amphoteric U دارای برق مثبت و منفی
polar U دارای الکتریسیته مثبت و منفی
bipolar U استفاده از سط وح ولتاژ مثبت و منفی برای نمایش اعداد دودویی
spillage U وضعیتی که داده بسیاری پردازش شوند و در بافر جا نشوند
spillages U وضعیتی که داده بسیاری پردازش شوند و در بافر جا نشوند
polarities U بررسی ایکه کدام ترمینال الکتریکی مثبت و کدام یک منفی است
polarity U بررسی ایکه کدام ترمینال الکتریکی مثبت و کدام یک منفی است
complementation U سیستم اعداد برای نشان دادن اعداد مثبت و منفی
leontief matrix U اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .
overflows U وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
overflowed U وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
overflow U وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
unipolar U که پاس ولتاژ مثبت و ولتاژ صفر با اعداد دودویی نشان داده می شوند
positive U قطب مثبت باطری الکتریسیته مثبت اری یا تصدیق می کنم
bipolar U روش ارسال که از سطح ولتاژهای متفاوت مثبت و منفی برای نمایش دودویی استفاده میکند و صفر دودویی در سطح صفر نمایش داده میشود
positive U سیسم منط قی که در آن یک منط قی با سطح ولتاژ مثبت و صفر منط قی با سطح ولتاژ صفر یا منفی نشان داده میشود
shift U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
non return to zero U سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
optical U فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
saddle bag U خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
positive externalities U صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
generator terminal U ترمینالهای ژنراتور
communications terminal U ترمینالهای ارتباطی
battery clamp U ترمینالهای باطری
input pair of terminals U زوج ترمینالهای اولیه
water terminal U ترمینالهای ابی اسکلههای کنار دریا
sequential U داده یا دستوراتی که به ترتیب پردازش می شوند , به ترتیبی که دستیابی می شوند
trafficking U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
trafficked U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
overlays U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlaying U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlay U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
traffics U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
traffic U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
activity U روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
activities U روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
batch processing U سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند
routine U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routinely U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routines U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
stack U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacked U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacks U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
cad U استفاده از کامپیوتر و ترمینالهای گرافیکی برای کمک به طراح درکارش
cads U استفاده از کامپیوتر و ترمینالهای گرافیکی برای کمک به طراح درکارش
ended U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ends U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
end U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
detect U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detected U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detecting U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detects U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
database U بازیابی و بهنگام سازی محاورهای رکوردهای پایگاه داده با استفاده از ترمینالهای line-on
databases U بازیابی و بهنگام سازی محاورهای رکوردهای پایگاه داده با استفاده از ترمینالهای line-on
central U ترمینالی که ارتباط بین کامپیوتر مرکز و ترمینالهای راه دور را برقرار میکند
teched U مختل
disturbed U مختل
distempered U مختل
deranged U مختل
tetched U مختل
automatic terminal information service U ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
saturated colour U که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند
vdt U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
VDU U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
VDUs U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
upsetter U مختل کننده
queer U مختل کردن
disordered U مختل شده
disorganised U مختل کردن
disorderly U نامنظم مختل
disorganises U مختل کردن
queerest U مختل کردن
disorganising U مختل کردن
queerer U مختل کردن
disorganize U مختل کردن
disorganizes U مختل کردن
disorganizing U مختل کردن
disturbs U مختل کردن
disturb U مختل کردن
undisturbed U غیر مختل
perturbate U مختل مضطرب
out of kelter U خراب مختل
off the rails U مختل درهم
mentally abnormal U مختل المشاعر
kelter U بی ترتیب مختل
disturbed U مختل شده
discombobulate U مختل کردن
undisturbed U مختل نشده
unsettled U اشفته مختل
wide area network U شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند
disrupts U مختل کردن کار
disrupting U مختل کردن کار
disrupt U مختل کردن کار
disorganizing U مختل کردن نظم
disorganizes U مختل کردن نظم
disorganising U مختل کردن نظم
disorganises U مختل کردن نظم
disorganised U مختل کردن نظم
to go out of gear U مختل شدن ازکارافتادن
disorganize U مختل کردن نظم
violated U بی حرمت ساختن مختل کردن
violate U بی حرمت ساختن مختل کردن
violates U بی حرمت ساختن مختل کردن
disorder U برهم زدن مختل کردن
hamper U مانع شدن مختل کردن
hampered U مانع شدن مختل کردن
hampering U مانع شدن مختل کردن
disorders U برهم زدن مختل کردن
hampers U مانع شدن مختل کردن
positional parameter U پارامتر وضعیتی
rain on someone's parade <idiom> U برنامه های دیگران را مختل کردن
critical altitude U ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
to get into U توی [وضعیتی] افتادن
to fall into U توی [وضعیتی] افتادن
to rehash something U وضعیتی را بازدید کردن
toggle switch U سویچ چند وضعیتی
to be in a pickle <idiom> U در وضعیتی دشوار بودن
to revisit the situation U وضعیتی را بازدید کردن
subroutine U تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
electronic cottage U مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
stating U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
states U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
tandem U وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
tandems U وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
stated U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state- U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
to languish U پژولیدن [به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند]
state U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
databases U مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
database U مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
to languish U فاسد شدن [به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند]
to languish U ضایع شدن [به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند]
lock up U وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد
toggles U سویچ چند وضعیتی تغییر وضع دادن
toggle U سویچ چند وضعیتی تغییر وضع دادن
to languish U هرز رفتن [به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند]
bubble sort U روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
to handle something U چیزی را تحت کنترل آوردن [وضعیتی یا گروهی از مردم]
rowed U 1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
row U 1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
rows U 1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
assertive U مثبت
affirmative U مثبت
positive U مثبت
justificatory U مثبت
declaratory U مثبت
affirmatory U مثبت
poss U مثبت
condition U وضعیتی که پس از اعمال چندین خطا روی داده انجام میشود
congestion U وضعیتی که در آن نیازهای ارتباطی یا فرآیند ها بیشتر از توانایی مستقیم باشد
double coincidence of wants U نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد
I hate to rain on your parade, but all your plans are wrong. U از اینکه کارت را مختل کنم بیزارم، اما برنامه هایت همگی اشتباه هستند.
positive logic U منطق مثبت
positive potential U پتانسیل مثبت
positive side U بخش مثبت
assertion U افهار مثبت
positive modulation U پخش مثبت
positive modulation U تحمیل مثبت
positive balance U مانده مثبت
positive plate U صفحه مثبت
positive relation U رابطه مثبت
positive acceleration U شتاب مثبت
positive pole U قطب مثبت
positive reinforcement U تقویت مثبت
nonposetive U غیر مثبت
positive electricity U الکتریسیته مثبت
positive element U سازه مثبت
positive economics U اقتصاد مثبت
positive brush U زغال مثبت
positive electrode U الکترد مثبت
positive feedback U بازخورد مثبت
positive feedback U واخوراند مثبت
positive wire U سیم مثبت
positive lead U سیم مثبت
positive film U فیلم مثبت
positive column U ستون مثبت
positive correlation U همبستگی مثبت
positive glow U شعله مثبت
positive charge U بار مثبت
positive electricity U برق مثبت
positive sign U علامت مثبت
affirmatively U بطور مثبت
active balance U مانده مثبت
aye U رای مثبت
zincoid U قطب مثبت
active balance U موازنه مثبت
plus U افزودن به مثبت
anode U الکترود مثبت
yea U رای مثبت
an a answer U پاسخ مثبت
anodes U الکترود مثبت
hot wire U سیم مثبت
cation U یون مثبت
hot-wire U سیم مثبت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com