English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lifesaving U وسیله نجات غریق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
life preserver U وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
life preservers U وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
Other Matches
lifebuoys U کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoy U کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
resuscitation U نجات غریق
lifesaving U نجات غریق
lifeguard U نجات غریق
lifeguards U نجات غریق
life belt U لاستیک نجات غریق
life vest U لباس نجات غریق
life buoy U حلقه نجات غریق
lifeguards U مامور نجات غریق
life belt U کمربند نجات غریق
lifeguard U مامور نجات غریق
lifesaver U عضودسته نجات غریق وامثال ان
lifeguard U نجات غریق محافظ شخصی
lifeguards U نجات غریق محافظ شخصی
life raft قایق چوبی [برای نجات غریق]
para bomb U بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in U نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
daisy chain U روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof U وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
laser U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
output U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
rescued U نجات
safety U نجات
rescue U نجات
salvation U نجات
livery U نجات
life jacket U کت نجات
life vest U کت نجات
liveries U نجات
rescues U نجات
liberation U نجات
escape line U خط نجات
rescuing U نجات
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
dual capable U جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post U ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshaking U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
interserviceable U قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
lifebelts U کمربند نجات
survival pack U بسته نجات
surviving U نجات دادن
survives U نجات دادن
survived U نجات دادن
survive U نجات دادن
redeliver U از نو نجات دادن
life boad U قایق نجات
survival suit U لباس نجات
lifebelt U کمربند نجات
life belt U کمربند نجات
life boat U کرجی نجات
breeches buoy U بویه نجات
saviour U نجات دهنده
life buoy U حلقه نجات
life buoy U بویه نجات
life raft U قایق نجات
life jacket U جلیقه نجات
life line U طناب نجات
life line U بند نجات
life net U تور نجات
rescue basket U زنبیل نجات
refugee relief U نجات پناهندگان
delivers U نجات دادن
deliver U نجات دادن
survivors U نجات یافتگان
saviours U نجات دهنده
plane guard U ناو نجات
plane guard U ناوگارد نجات
parachuting U چتر نجات
parachut U چتر نجات
parachute U چتر نجات
parachuted U چتر نجات
rescue operation U عملیات نجات
parachutes U چتر نجات
salvable U نجات یافتنی
life vest جلیقه نجات
safety belt U کمربند نجات
safety belts U کمربند نجات
lifeguard submarine U زیردریایی نجات
liferaft U شناوه نجات
savior U نجات دهنده
salvageable U قابل نجات
fire escape U نردبان نجات
fire escapes U نردبان نجات
stole U جلیقه نجات
lifeboat U قایق نجات
lifeboats U قایق نجات
recovering U نجات دادن
recover U نجات دادن
saved U نجات دروازه
save U نجات دروازه
safety boat U قایق نجات
life float U قایق نجات
recovers U نجات دادن
saves U نجات دروازه
salvation U سبب نجات
deep submergence U زیردریایی نجات
crash boat U قایق نجات
cycle U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycles U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycled U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
demanded U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demands U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
dangerous goods by road agreement U موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
phased U وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phases U وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
tranship U نقل وانقال بار وغیره از یک وسیله یاکشتی به وسیله یاکشتی دیگری
phase U وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
lifesaver U نجات دهنده زندگانی
rescue and assistance U عملیات نجات و مددکاری
salvaging U از خطرنابودی نجات دادن
survivors U نجات یافتگان از مرگ
lifesaving U نجات دهنده زندگی
rescue chamber U اطاقک نجات زیردریایی
soteriology U مبحث نجات رستگاری
search and rescue U عملیات تجسس و نجات
lifeguard U گارد نجات دریایی
liferaft U قایق نجات لاستیکی
salvages U از خطرنابودی نجات دادن
salvaged U از خطرنابودی نجات دادن
pararaft U وسایل نجات چتربازی
lifeguards U گارد نجات دریایی
paradrop U بارریزی باچتر نجات
mae west U جلیقه نجات فشاری
helicopter rescue net U تور نجات هلیکوپتر
salvage U از خطرنابودی نجات دادن
helicopter rescue strop U کمربند نجات هلیکوپتر
fire and rescue U نجات و اطفای حریق
pararescue team U تیم تجسس و نجات
salvaged U اموال نجات یافته از خطر
life line U طناب وصل به حلقه نجات
salvage money U جایزه نجات کشتی یا محموله
unsaved U محفوظ نشده نجات نیافته
redeemer U رهایی بخش نجات دهنده
redeemers U رهایی بخش نجات دهنده
salvage U اموال نجات یافته از خطر
fire and rescue U عملیات نجات و اطفای حریق
saved U نجات دادن پس انداز کردن
salvages U اموال نجات یافته از خطر
saves U نجات دادن پس انداز کردن
salvaging U اموال نجات یافته از خطر
save U نجات دادن پس انداز کردن
save one's neck/skin <idiom> U نجات خوداز خطر ومشکل
lifeline U طناب یارسن نجات غواص
lifelines U طناب یارسن نجات غواص
helicopter double rescue harness U کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
radar prediction U بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
devices U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
antiwithdrawal device U وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
survive U ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
to rescue somebody from drowning U کسی را از غرق شدن نجات دادن
make a run for it <idiom> U برای نجات جان فرار کردن
escaping U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escape U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
andromeda U از دست غولی نجات یافت وزن او شد
salvor U نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
surviving U ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
escaped U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escapes U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
survives U ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
to rescue people from the water U مردم را [از غرق شدن ] در آب نجات دادن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com