Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
computing sight
U
وسیله محاسبه عناصر تیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flopping
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flop
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopped
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flops
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
mflops
U
اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
combatants
U
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
display board
U
تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
combatant
U
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
continuously set vector
U
عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
ingredient
U
عناصر
ingredients
U
عناصر
representative elements
U
عناصر نماینده
conversion of data
U
تبدیل عناصر
known data
U
عناصر تیرمعلوم
clemency
U
اعتدال عناصر
combat , elements
U
عناصر رزمی
data element
U
عناصر اطلاعات
essential elements
U
عناصر ضروری
target indications
U
عناصر هدف
minor elements
U
عناصر جزئی
component operation
U
عناصر عملیاتی
minor elements
U
عناصر فرعی
transmutation
U
تبدیل عناصر
intelligence data
U
عناصر اطلاعات
gft setting
U
عناصر خط کش تیر
meteorological data
U
عناصر هواسنجی
orbital element
U
عناصر مداری
cantilever elements
U
عناصر کنسولی
firing data
U
عناصر تیر
trace elements
U
عناصر کمیاب
column head
U
عناصر سرستون
known data
U
عناصر معلوم
job elements
U
عناصر شغلی
crawler
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous
U
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
peripheral
U
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
loops
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
constituent elements of crime
U
عناصر متشکله جرم
periocic table
U
جدول تناوبی عناصر
chart data
U
عناصر تیر نقشهای
combat , elements
U
عناصر درگیر در رزم
basic data
U
عناصر تیر اولیه
treadway
U
پل برای عناصر پیاده
head
U
عناصر اولیه ستون
data
U
سوابق عناصر داده ها
transition series
U
گروه عناصر واسطه
elemental
U
مربوط به عناصر ابتدائی
antisurface
U
ضد عناصر سطحی شناوردشمن
inner transition elements
U
عناصر واسطه داخلی
essential elements of information
U
عناصر اصلی اخبار
firing data
U
عناصر مربوط به تیراندازی
interrupted
U
[عناصر معماری منقطع]
force augmentation
U
عناصر تقویتی یکان
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
built-in
U
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulating
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down
U
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
daisy chain
U
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
record firing
U
عناصر تیر را ثبت کنید
chaines
U
[عناصر بنایی شبیه پایه]
direct plotting
U
تعیین عناصر تیر به طورمستقیم
replot data
U
عناصر دوباره بردن هدفها
quantification
U
معرفی عناصر یک جسم تعریف
computing gunsight
U
دوربین محاسب عناصر تیر
coriolis force
U
اثرچرخش زمینی عناصر متحرک
immersion proof
U
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainer
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
daisy chain
U
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
aided matching
U
سیستم تبدیل عناصر تیر توپ
gun pointing data
U
عناصر مربوط به روانه کردن توپ
filter
U
حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
purges
U
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
filters
U
حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
task element
U
یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
purge
U
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purged
U
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
integration
U
یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
topology
U
روش اتصال عناصر مختلف شبکه
aided matching
U
سیستم انتقال عناصر تیر به کامپیوتر
communication
U
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
laser
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
search
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searchingly
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
combinational
U
آنچه شماره عناصر جدا را ترکیب میکند
searches
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searched
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
output
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
circuits
U
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
two-dimensional
U
آرایهای که عناصر افقی و عمودی محل دهی میکند
circuit
U
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
articulation
U
[ترکیب معماری در عناصر و قسمت های مختلف ساختمان]
devices
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
circulars
U
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
charts
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charting
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charted
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
chart
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
neglect
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
clustering
U
مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
cartesian structure
U
ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
neglects
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglecting
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglected
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
array
U
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
circular
U
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
half thickness
U
ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
electrothermal printer
U
چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
centerpiece
U
[عناصر تزئینی اصلی درگاه های پیچ و تاب دار]
arrays
U
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
computing
U
محاسبه
analysis
U
محاسبه
computation
U
محاسبه
computations
U
محاسبه
calculation
U
محاسبه
slide rules
U
خط کش محاسبه
slide rule
U
خط کش محاسبه
predictions
U
محاسبه
prediction
U
محاسبه
dichogamic
U
دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
direct plotting
U
تعیین عناصر تیربدون استفاده از طرح تیر یاوسایل هدایت اتش
pert chart
U
نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند
guerillas
U
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerrilla
U
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerrillas
U
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
dichogamous
U
دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
direct coupled transistor logic
U
سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
calculated field
U
فیلد محاسبه
computational
U
مربوط به یک محاسبه
calculating machine
U
ماشین محاسبه
dyscalculia
U
محاسبه پریشی
calculating factor
U
ضریب محاسبه
calculation sheet
U
برگ محاسبه
engineer's scale
U
خط کش محاسبه مهندسی
cam calculation
U
محاسبه کرو
nautical slide rule
U
خط کش محاسبه دریایی
computational
U
اشتباه در محاسبه
computability
U
قابلیت محاسبه
computable
U
محاسبه پذیر
calk
U
محاسبه کردن
double counting
U
محاسبه مضاعف
computations
U
نتیجه محاسبه
accounting price
U
قیمت محاسبه
approximations
U
محاسبه ملایم
approximation
U
محاسبه ملایم
miscalculation
U
محاسبه اشتباه
miscalculations
U
محاسبه اشتباه
predicted
U
محاسبه شده
design load
U
بارمبنای محاسبه
computation
U
نتیجه محاسبه
designs
U
طرح و محاسبه
compute
U
محاسبه کردن
computed
U
محاسبه کردن
account
U
محاسبه نمودن
computes
U
محاسبه کردن
unit of account
U
واحد محاسبه
arithmetic unit
U
واحد محاسبه
recalculation
U
تجدید محاسبه
uncomputable
U
محاسبه ناپذیر
design
U
طرح و محاسبه
communication
U
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
dual capable
U
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post
U
ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshaking
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
circuits
U
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
circuit
U
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
unit matrix
U
ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
selective clock stetching
U
تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
interserviceable
U
قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
tally
U
محاسبه چوب خط زدن
incomputable
U
غیر قابل محاسبه
miscalculate
U
اشتباه محاسبه کردن
computations
U
نتیجه شمارش محاسبه
computation
U
نتیجه شمارش محاسبه
computing
U
سرعت محاسبه یک کامپیوتر
miscalculated
U
اشتباه محاسبه کردن
miscalculates
U
اشتباه محاسبه کردن
miscalculating
U
اشتباه محاسبه کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com