Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
folded optics
U
وسیله عکاسی یا دیدبانی تاشونده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scope
U
وسیله دیدبانی یا بینایی
imagery sortie
U
پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی
radar imagery
U
عکاسی به وسیله امواج رادار
denitometer
U
وسیله اندازه گیری درجه تیرگی تصاویر عکاسی
image
[وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.]
images
U
وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.
bilateral spotting
U
دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
crested
U
دیدبانی غیر ممکن غیر قابل دید به وسیله مانع
spot
U
پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
spots
U
پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
interocular distance
U
فاصله بین عدسیهای یک وسیله دیدبانی یا بین دوچشم
spectrozonal photography
U
عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
continuous strip imagery
U
عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
photocomposition
U
کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد
scanned
U
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scan
U
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scans
U
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
ribbon bridge
U
پل تاشونده
camp chair
U
صندلی تاشونده
gimlets
U
نوعی موشک ازاد هوا به زمین با پرههای تاشونده
gimlet
U
نوعی موشک ازاد هوا به زمین با پرههای تاشونده
trimetrogon
U
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
country cover diagram
U
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
night vision
U
دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
flank observation
U
دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
lens distortion
U
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
observation
U
دیدبانی
espial
U
دیدبانی
observations
U
دیدبانی
neglects
U
دیدبانی نکنید
o o line
U
خط تقسیم دیدبانی
bilateral observation
U
دیدبانی دوجانبه
aerial observation
U
دیدبانی هوایی
air observation
U
دیدبانی هوایی
neglect
U
دیدبانی نکنید
reports
U
گزارش دیدبانی
army of observation
U
عده دیدبانی
astronomic observation
U
دیدبانی نجومی
neglecting
U
دیدبانی نکنید
beacons
U
برج دیدبانی
neglected
U
دیدبانی نکنید
radar quardship
U
دیدبانی بارادار
beacon
U
برج دیدبانی
watchtowers
U
برج دیدبانی
loopholes
U
سوراخ دیدبانی
watchtower
U
برج دیدبانی
visual observation
U
دیدبانی با چشم
visual observation
U
دیدبانی بصری
loophole
U
سوراخ دیدبانی
watch tower
U
برج دیدبانی
observing sector
U
منطقه دیدبانی
observing sector
U
قطاع دیدبانی
observation sector
U
قطاع دیدبانی
observation post
U
پست دیدبانی
o o line
U
خط دیدبانی سپاه
bilateral observation
U
دیدبانی مضاعف
observes
U
دیدبانی کردن
reported
U
گزارش دیدبانی
observation
U
دیدبانی اتش
observed
U
دیدبانی کردن
flank observation
U
دیدبانی جناحی
report
U
گزارش دیدبانی
observe
U
دیدبانی کردن
ground observation
U
دیدبانی زمینی
observations
U
دیدبانی اتش
direct observation
U
دیدبانی مستقیم
loop-hole
U
سوراخ دیدبانی
observing
U
دیدبانی کردن
snooper scope
U
دوربین تعقیب و دیدبانی
pilothouse
U
اطاق دیدبانی کشتی
optical
U
مربوط به دیدبانی بصری
terrain spotting
U
دیدبانی کردن زمین
infrared viewer
U
دوربین دیدبانی شبانه
ground observation
U
دیدبانی ازروی زمین
astronomic station
U
ایستگاه دیدبانی نجومی
observed fire
U
تیر دیدبانی شده
tog method
U
روش دیدبانی محوری
apex angle
U
زاویه راسی دیدبانی
surveillance
U
دیدبانی و مراقبت از منطقه
radar beacon
U
برج دیدبانی رادار
crawler
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous
U
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawlers
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
tog method
U
روش دیدبانی در خط توپ هدف
visibility range
U
شعاع عمل دیدبانی یا دید
air spot
U
تنظیم تیربا دیدبانی هوایی
observed chart
U
طرح تیر دیدبانی شده
weather observation
U
مشاهدات هواشناسی دیدبانی جوی
spotting
U
دیدبانی کردن دید زدن
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral
U
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
loops
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in
U
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
daisy chain
U
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
tie down
U
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulates
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
snooper
U
هواپیمایی که در حال تعقیب یا دیدبانی است
photography
U
عکاسی
photogeny
U
عکاسی
trainers
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof
U
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
daisy chain
U
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
air spot
U
تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
spotting
U
تنظیم تیر و دیدبانی اتش درتوپخانه دریایی
photographic
U
وابسته به عکاسی
shutterbug
U
عاشق عکاسی
dark room
U
تاریکخانه عکاسی
phototelegraphy
U
عکاسی رادیویی
line of collimation
U
خط محور عکاسی
kodak
U
دوربین عکاسی
aerial photography
U
عکاسی هوائی
heliochrome
U
عکاسی رنگی
radiophoto
U
عکاسی رادیویی
photochromy
U
عکاسی رنگی
photoionization
U
یونش عکاسی
flash photography
U
عکاسی شب بابرق
photographic strip
U
باند عکاسی
photographic scale
U
مقیاس عکاسی
facsimile
U
عکاسی رادیویی
photographic fixing
U
ثبوت عکاسی
flash
U
فلاش عکاسی
flashed
U
فلاش عکاسی
flashes
U
فلاش عکاسی
photographic strip
U
نوار عکاسی
facsimiles
U
عکاسی رادیویی
brownies
U
یکجوردوربین عکاسی
brownie
U
یکجوردوربین عکاسی
telephoto
U
عکاسی رادیویی
filmed
U
فیلم عکاسی
film
U
فیلم عکاسی
photography
U
لوازم عکاسی
faxing
U
عکاسی رادیویی
photographic chemistry
U
شیمی عکاسی
faxes
U
عکاسی رادیویی
faxed
U
عکاسی رادیویی
flashlights
U
لامپ عکاسی
wirephoto
U
عکاسی رادیویی
photographic accessories
U
لوازم عکاسی
imagery
U
عکاسی هوایی
telephotography
U
عکاسی رادیویی
flashlight
U
لامپ عکاسی
fax
U
عکاسی رادیویی
communication
U
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
laser
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
bombardment photography
U
عکاسی از بمباران هوایی
cameras
U
دوربین یا جعبه عکاسی
camera
دوربین یا جعبه عکاسی
isocentre
U
خط المرکزین دوربین عکاسی
vidicon
U
لوله دوربین عکاسی
exposure scale
U
جدول پرتوگیری
[عکاسی]
photographically
U
از روی علم عکاسی
photoflash
U
فشنگ منورمخصوص عکاسی در شب
Dont move . Hold it. Keep stI'll.
U
بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
negative photo plane
U
افق شیشه عکاسی
to print out
U
چاپ کردن در عکاسی
flash bulb
U
فلاش دوربین عکاسی
fixer
U
دوای ثبوت عکاسی
filmstrip
U
فیلم عکاسی 53 میلمتری
fan cameras
U
دوربینهای عکاسی منظرهای
(iris) diaphragm
U
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
exposure station
U
ایستگاه عکاسی هوایی
iris
U
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
dicing photography
U
عکاسی در ارتفاع کم باهواپیما
flash lamp
U
لامپ پر نور عکاسی
thermal imagery
U
عکاسی مادون قرمز
camera nadir
U
محورلولایی دوربین عکاسی
image format
U
اندازه فیلم عکاسی
heliocheomy
U
عکاسی بارنگ طبیعی
telephotography
U
عکاسی از راه دور
image format
U
اندازه شیشه عکاسی
safelight
U
چراغ تاریکخانه عکاسی
camera axis
U
محور دوربین عکاسی
outputs
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
neglect
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglects
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
spotting line
U
خط دیدبانی توپخانه دریایی یازمینی خط تنظیم تیر ودیدبانی اتش
neglected
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
pibal
U
دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد
neglecting
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
photocopying
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopy
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopies
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
camera magazine
U
جعبه محتوی فیلم عکاسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com