English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7827 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ceilometer U وسیله سنجش ارتفاع ابر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pneumercator U شاغول سنجش ارتفاع مایعات
meter U وسیله سنجش
meters U وسیله سنجش
limit gage U وسیله سنجش تلرانس
rain gage U وسیله سنجش میزان بارندگی
height datum U سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
measuring technique U متد سنجش اسلوب سنجش فن سنجش فن اندازه گیری
pyrometer U وسیله سنجش درجه حرارت هوا در بالن
radar altimetry U ارتفاع سنجی به وسیله رادار
sextant U وسیله اندازه گیری ارتفاع ستارگان مسافت سنج دریایی
drop height U ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
descentheight U ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
barometric altimeter U ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
flare dud U گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
terrain clearance U حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
pressure altitude U ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
sextant altitude U ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی
pile height U ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
scalar U توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
ppi gauge U معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
altitude separation U اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
absolute altimeter U ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
safe altitude U ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
maximum ordinate U حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
ocant altitude U ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
command altitude U ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
low altitude U ارتفاع کم ارتفاع پست
altitude height U سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
apparent altitude U ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
low airburst U ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
bombing height U ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
exmeridian altitude U ارتفاع فوق نصف النهاری هواپیما ارتفاع نصف النهاری
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in U نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
daisy chain U روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof U وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
altitude azimuth U عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
lasers U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
output U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
devices U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
measurement U سنجش
measurements U سنجش
pondering U سنجش
scaling U سنجش
pondered U سنجش
ponder U سنجش
ponderingly U با سنجش
scalar U سنجش
assay U سنجش
assays U سنجش
poneration U سنجش
degress of comparison U سنجش
measurment U سنجش
ponderation U سنجش
measure U سنجش
ponders U سنجش
evalution U سنجش
evaluation U سنجش
deliberation U سنجش
appraisal U سنجش
evaluations U سنجش
g U سنجش
appraisals U سنجش
assessment U سنجش
assessments U سنجش
deliberations U سنجش
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
dual capable U جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post U ازیک وسیله به وسیله دیگر
assay U ازمایش سنجش
measuring circuit U مدار سنجش
assays U ازمایش سنجش
colorimetry U سنجش رنگ
voltage measuring U سنجش فشارالکتریکی
volumetric analysis U سنجش حجمی
measuring cable U کابل سنجش
emergency measure U سنجش اضطراری
market appraisal U سنجش بازار
comparative measurement U سنجش قیاسی
comparative measurement U سنجش مقایسهای
ponderability U سنجش پذیری
font metric U سنجش فونت
surveyor's chain U زنچیر سنجش
biometrics U زیست سنجش
graduated steel straight edge U شینه سنجش
high accuracy measurement U سنجش دقیق
precision measurment U سنجش دقیق
incommensurable U سنجش ناپذیر
clocked U با سنجش زمان
indirect measurement U سنجش غیرمستقیم
frequency measurement U سنجش فرکانس
pulmometry U سنجش گنجایش شش
rating U سنجش توان
ponderable U قابل سنجش
sociometry U سنجش افکاراجتماعی
measuring coil U بوبین سنجش
accuracy to gage U دقت سنجش
measuring period U مدت سنجش
measuring period U دوره سنجش
measuring technique U تکنیک سنجش
measuring thermocouple U ترموکوپل سنجش
measuring point U نقطه سنجش
measuring system U سیستم سنجش
measuring transductor U ترانسدوکتور سنجش
measuring unit U عضو سنجش
measuring relay U رله سنجش
measuring method U اسلوب سنجش
measuring sensitivity U حساسیت سنجش
measuring switch U کلید سنجش
measuring technique U روش سنجش
measuring error U خطای سنجش
measuring frequency U فرکانس سنجش
measuring junction U محل سنجش
voltage measuring U سنجش ولتاژ
measuring junction U نقطه سنجش
measuring unit U واحد سنجش
measuring voltage U فشار سنجش
measurable U سنجش پذیر
measuring range U حیطه سنجش
measuring range U ناحیه ی سنجش
delib erator U سنجش کننده
measuring generator U مولد سنجش
measuring diaphragm U دیافراگم سنجش
datum line U خط مبنای سنجش
measuring rectifier U یکسوکننده سنجش
measuring current U جریان سنجش
ratings U سنجش توان
measuring position U محل سنجش
comparison U تطبیق سنجش
measuring diaphragm U ممبران سنجش
measuring thermocouple U عنصرحرارتی سنجش
depth measurement U سنجش گودی
comparisons U تطبیق سنجش
metage U حق سنجش قپانداری
method of measurment U روش سنجش
measurment U سنجش اندازه
handshakes U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshaking U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
interserviceable U قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
cycles U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycled U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
acre U برای سنجش زمین
assay U عیار گرفتن سنجش
assays U عیار گرفتن سنجش
coductivity cell U پیل سنجش رسانندگی
pixing the coin U سنجش عیار سکه
bel U یگان سنجش صوت
milage U سنجش برحسب میل
photomrtry U سنجش شدت روشنایی
measure U مقایسه کردن سنجش
perimetry U سنجش میدان دید
barometry U سنجش فشار هوا
instrumentation U کاربرد وسائل سنجش
optical measuring system U سیستم سنجش نوری
measuring thermocouple U زوج فلزحرارتی سنجش
quantifiable U قابل سنجش یا تعیین
mileage U سنجش برحسب میل
imponderability U عدم قابلیت سنجش
clocked flip flop U الاکلنگ با سنجش زمان
miles U مقیاس سنجش مسافت
mile U مقیاس سنجش مسافت
pulmometer U الت سنجش گنجایش شش
precision measuring equipment U تجهیزات سنجش دقیق
scruple U واحد سنجش چیزجزئی
insulation measurement U سنجش و ازمایش ایزولاسیون
clocked input U ورودی با سنجش زمان
calipers U پرگار برای سنجش
Recent search history Forum search
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
1An evaluation is an assessment, as systematic and impartial as possible, of a project, program or policy. It focuses on expected and achieved accomplishments
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
1بدین وسیله از شما صمیمانه دعوت به عمل می آید، تا در برنامه ی که به مناسبت سپاس گذاری و قدر شناسی از مساعدت های مالی کشور جاپان، که از جانب اداره محلی بامیان برنامه ریزی گردیده است، شرکت ورزیده ممنون
2credit score
2high dimentional task solution space
1Regulatory label
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com