English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
organum U وسیله دانش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
straight "A " student U دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
built-in U نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
daisy chain U روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof U وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
laser U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
outputs U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
science U دانش
scholarships U دانش
knowledge U دانش
sciences U دانش
cognition U دانش
knowledge U دانش
realising [British] U دانش
realizing U دانش
understanding U دانش
cognisance [British] U دانش
wisdom U دانش
scholarship U دانش
know-how U دانش
gramary U دانش
know how U دانش
gramarey U دانش
kenning U دانش
gramarye U دانش
grader U دانش اموز
scholar U دانش پژوه
students U دانش اموز
scholars U دانش پژوه
academies U انجمن دانش
alumnus U دانش اموخته
striker U دانش اموز
an encourouges of science U دانش پرور
thermodynamics U دانش دماپویایی
knowledge base U پایگاه دانش
knowing faculty U قوه دانش
kith U دانش و معرفت
student U دانش اموز
strikers U دانش اموز
technical know how U دانش فنی
academy U انجمن دانش
schoolboys U دانش اموز
knowledge representation U نمایش دانش
knowledge representation U بازنمود دانش
aeronautics U دانش هوانوردی
witting U معلومات دانش
smattering U دانش سطحی
in ken U د رحدود دانش
life science U دانش زیستی
physical science U دانش مادی
educate U دانش اموختن
educates U دانش اموختن
schooling U کسب دانش
to a knowledge U دانش اندوختن
to reach for knowledge U دانش کوشیدن
letters U معرفت دانش
educating U دانش اموختن
schoolboy U دانش اموز
life sciences U دانش زیستی
architectonic U دانش معماری
pansophism U دانش مطلق
treatise U دانش نویسه
omniscience U دانش بی پایان
pupils U دانش اموز
postgraduate U دانش اموخته
photology U دانش روشنایی
onomastics U دانش نام
maieutic U دانش مامایی
postgraduates U دانش اموخته
pupil U دانش اموز
philomath U دانش پرست
patrons of learning U دانش پروران
learning U دانش یادگیری
polyhistor U دانش بسیار
letter U معرفت دانش
schoolfellow U کسب دانش
knowledge domain U قلمرو دانش
computer literacy U دانش کامپیوتر
knowledge engineer U مهندسی دانش
computer awarness U دانش کامپیوتر
knowlege representation U نمایش دانش
normal school U دانش سرا
polymathy U دانش زیاد
treatises U دانش نویسه
teacher's college U دانش سرا
ominscience U دانش بی پایان
erudition U فضل و دانش
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
dual capable U جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post U ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshaking U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
knowledge U نرم افزاری که دانش
savoir vivre U دانش اداب ومعاشرت
nonrated man U دانش اموز دریایی
statics U دانش پایداری نیروها
rudimentary knowledge U دانش مقدماتی یا نخستین
relativity of knowledge U نسبی بودن دانش
metaphsics U دانش ماورای طبیعت
metaphsics U نسبت بهشتی و دانش
psychologt U دانش قواوکارهای ذهنی
old boy U دانش آموز پیشین
old boys U دانش آموز پیشین
geogony U دانش زمین پیدایی
geogeny U دانش زمین پیدایی
phonics U دانش صدا وپژواک
paleology U دانش چیزهای کهنه
equivalent knowledge credit U تصدیق دانش علمی
gynecology U دانش امراض زنانه
domain knowledge U دانش محیط کاربرد
summa U اثار دانش بشری
liturgiology U دانش ایین نمازliturgist
cardiology U دانش قلب شناسی
reservoir of knowledge U مخزن یا گنج دانش
academician U عضو انجمن دانش
aeronautic U مربوط به دانش هوانوردی
he is a prodigy of learning U اعجوبه ایست در دانش
aeronautical U مربوط به دانش هوانوردی
logic U دانش تفکرات و دلایل
To acquire knowledge. U دانش فرا گرفتن
geology U دانش زمین شناسی
technology U دانش فنی تکنولوژی
technologies U دانش فنی تکنولوژی
superficiality U دانش سطحی بیمایگی
interserviceable U قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
cycles U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycled U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
phonology U دانش دگرگونی صدا در زبان
encyclopedia U دایره العلوم دانش جنگ
seaman recruit U دانش اموز ملوانی دریایی
sophy U پسوندی بمعنی " دانش "و " شناسی "
encyclopaedias U دایره العلوم دانش جنگ
psychics U دانش قوا وکارهای ذهنی
acadmist U عضو انجمن دانش یافرهنگستان
macrobiotics U دانش طولانی کردن عمر
podiatry U دانش ناخوشیهای پاودرمان انها
gnosis U دانش رازهای روحانی عرفان
encyclopedias U دایره العلوم دانش جنگ
His knowledge has no limits. U دانش اوحد واندازه ای ندارد
demanded U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
dangerous goods by road agreement U موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
demands U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
phase U وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
tranship U نقل وانقال بار وغیره از یک وسیله یاکشتی به وسیله یاکشتی دیگری
phased U وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phases U وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
acodemian U عضوانجمن دانش عضوفرهنگستان عضودانشگاه یادانشکده
extracurricular U فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز
technology U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technologies U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
old school tie U کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
academical U ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان
Ekistics U [دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
women students U زنان دانش اموز محصلین اناث
device U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
radar prediction U بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
devices U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
antiwithdrawal device U وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
caddie U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddied U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddies U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddying U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
actinochemistry U مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
lore U دانش مجموعه معارف وفرهنگ یک قوم ونژاد
learning curve U نمایش گرافیکی بدست آوردن دانش در زمان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com