Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
automatic pilot
U
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots
U
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
automatic stabilizer
U
تثبیت کننده خودکار
stabilisers
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
built in stabilizers
U
تثبیت کنندههای خودکار
course stabilizer
U
تثبیت کننده مسیر
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
adjustable stabilizer
U
تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
automatic trim
U
روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
automate
U
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating
U
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated
U
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates
U
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
course stabilizer
U
دستگاه تثبیت مسیر
stabilizes
U
به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilised
U
به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilize
U
به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilized
U
به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilising
U
به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilises
U
به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
stabilizer
U
تثبیت کننده
stabilisers
U
تثبیت کننده
holding attack
U
تک تثبیت کننده
course stabilizer
U
تثبیت کننده
stabilizers
U
تثبیت کننده ها
emulsion stabilizer
U
تثبیت کننده امولسیونی
viscosity stabilizer
U
تثبیت کننده گرانروی
stabilizing sleeve
U
غلاف تثبیت کننده
holding force
U
نیروی تثبیت کننده
stabilizer
U
ثابت تثبیت کننده
stabilisers
U
ثابت تثبیت کننده
self stabilizing dynamo
U
دینام خود تثبیت کننده
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده اختلاف سطح
mains voltage stabilizer
U
تثبیت کننده ولتاژ شبکه
synchroreceiver
U
دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
axis of control
U
محورکنترل خودکار هواپیما
monetarists
U
طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
automatic error correction
U
تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
avionic
U
مربوط به دستگاههای خودکار هواپیما
eyelesi
U
دستگاه کنترل خودکار هواپیما
ground controled approach
U
دستگاه فرود خودکار هواپیما
automatic programming
U
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
terrain avoidance
U
ممانعت خودکار هواپیما ازنزدیک شدن به زمین
land arm mode
U
سیستم کامپیوتری کنترل دستی و خودکار فرود هواپیما
automatic approach and landing
U
روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
mach trim compensator
U
دستگاه تنظیم حداکثر سرعت هواپیما به طور خودکار
astro tracker
U
وسیله ناوبری خودکار نجومی
automatize
U
خودکار کردن یک وسیله دستی
terrain avoidance
U
اجتناب خودکار هواپیما از برخورد باموانع زمینی هنگام فرود
firing stop mechanism
U
وسیله منع اتش ضامن خودکار
autoloader
U
اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
automatic check
U
کنترل خودکار بررسی خودکار
submachinegun
U
مسلسل خودکار یانیمه خودکار
automatic
U
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatics
U
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
radar altitude
U
ارتفاعی که بوسیله راداربطور خودکار به هواپیماداده میشود ارتفاع راداری هواپیما
automatic release
U
قطع کننده خودکار
automatic timing advance
U
تنظیم کننده خودکار
autosyn
U
هماهنگ کننده خودکار
automatic tipper
U
تخلیه کننده خودکار
self acting
U
خودکار عمل کننده
automatic exchange
U
رد و بدل کننده خودکار
generated
U
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generating
U
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generate
U
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generates
U
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
master slave manipulator
U
بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود
aircraft plotter
U
وسیله ترسیم مسیر هواپیما
automatic circuit breaker
U
کلید قطع کننده مدار خودکار
battery control central
U
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
aided tracking
U
سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
trim for take off
U
سیستم بلند شدن هواپیما به طور خودکار تنظیم خودکاربلند شدن
control
U
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controlling
U
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controls
U
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
terrain clearance
U
حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
automated teller machine
U
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
navigation mode
U
روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
handing
U
سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
hand
U
سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
stabilisation
U
تثبیت
fixing
U
تثبیت
stabilize
U
تثبیت
fixations
U
تثبیت
stabilizes
U
تثبیت
corroboration
U
تثبیت
stabilized
U
تثبیت
fixity
U
تثبیت
fixation
U
تثبیت
stabilization
U
تثبیت
stabilised
U
تثبیت
confirmation
U
تثبیت
consolidation
U
تثبیت
stabilises
U
تثبیت
stabilising
U
تثبیت
anchor cell
U
سل تثبیت
fixation process
U
فرایند تثبیت
mechanical stabilization
U
تثبیت مکانیکی
price stabilization
U
تثبیت قیمت
price stability
U
تثبیت قیمت
visual fixation
U
تثبیت دیداری
wage stabilization
U
تثبیت مزد
reinstating
U
تثبیت کردن
patents
U
حق تثبیت اختراع
reinstates
U
تثبیت کردن
reinstate
U
تثبیت کردن
stop go policy
U
سیاست تثبیت
maintenance level
U
سطح تثبیت
confirmation
U
تثبیت استقرار
patent
U
حق تثبیت اختراع
positioning
U
تثبیت موقعیت
fixedness
U
تثبیت شدگی
fixing agent
U
عامل تثبیت
voltage stabilization
U
تثبیت ولتاژ
patenting
U
حق تثبیت اختراع
fixate
U
تثبیت کردن
fixation of affect
U
تثبیت عاطفی
stabilization
U
پابرجاسازی تثبیت
reinstated
U
تثبیت کردن
reinstatement
U
تثبیت در مقام
functional fixedness
U
تثبیت کارکردی
heat setting
U
تثبیت گرمائی
patented
U
حق تثبیت اختراع
fixation point
U
نقطه تثبیت
father fixation
U
تثبیت پدری
economic stabilization
U
تثبیت اقتصادی
stabilises
U
تثبیت کردن
stabilized
U
تثبیت کردن
nitrogen fixation
U
تثبیت نیتروژن
stabilised
U
تثبیت کردن
stabilize
U
تثبیت کردن
stabilising
U
تثبیت کردن
price ceilings
U
تثبیت قیمت
avouch
U
تثبیت کردن
price freezing
U
تثبیت قیمت
price freeze
U
تثبیت قیمت ها
stabilizes
U
تثبیت کردن
mach hold
U
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
hard shoulder
U
شانه تثبیت شده
stabilized layer
U
قشر تثبیت شده
stabilization policy
U
سیاست تثبیت اقتصادی
stabilized layer
U
لایه تثبیت شده
well fixed
U
خوب تثبیت شده
exchanged stabilization fund
U
صندوق تثبیت ارز
fixes
U
تثبیت محل ناو
verge
U
شانه تثبیت نشده
voltage stabilization
U
تثبیت فشار الکتریکی
verges
U
شانه تثبیت نشده
fix
U
تثبیت محل ناو
private automatic branch exchange
U
رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
automatic levelling
U
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
commodity agreement
U
تثبیت مشترک قیمت فروش
route
U
به خاک نشاندن تثبیت کردن
routes
U
به خاک نشاندن تثبیت کردن
zener diode stabilization
U
تثبیت کنندگی دیود زنر
link encryption
U
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
pegging
U
تثبیت قیمت اوراق بهادار وارز
inertial navigation
U
سیستم ناوبری خودکار روی هواپیما سیستم خود ناوبری
high frequency stabilized arc
U
قوس نوری تثبیت شده ی فرکانس بالا
functional finance
U
سیاست مالی دولت برای تثبیت وضع اقتصادی
price support
U
تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
stop bath
U
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
gyro pilot
U
سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
setting time
U
[مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی]
automatic coding
U
برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
automatic toss
U
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
landing approach
U
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
fair trade laws
U
قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
aircraft arresting barrier
U
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
self-starter
U
خودکار
autonomic
U
خودکار
automatic
U
خودکار
automatic pipet
U
پی پت خودکار
auyomated
U
خودکار
self-starters
U
خودکار
automaticity
U
خودکار
self acting
U
خودکار
unmanned
U
خودکار
automatous
U
خودکار
automotive
U
خودکار
automatics
U
خودکار
ballpens
U
خودکار ها
ball pens
U
خودکار ها
pen
U
خودکار
unattended
U
خودکار
ballpoint pens
U
خودکار ها
mechnical
U
خودکار
ballpoints
U
خودکار ها
preset
U
خودکار
positioning band
U
حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
automatics
U
دستگاه خودکار
automatic computer
U
کامپیوتر خودکار
robots
U
دستگاه خودکار
sub-machine guns
U
تیربار خودکار
sub-machine gun
U
تیربار خودکار
automatic circuit breaker
U
مدارشکن خودکار
automatic treatment
U
تسویه خودکار
automation
U
خودکار کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com