English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ignitor U وسیله انفجار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
anticountermining device U وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
contact burst preclusion U ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
ice mining U انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
Other Matches
explosive train U مدار انفجار مسیر انفجار
burning train U مسیر انفجار سیکل انفجار
blast line U مسیرموج انفجار خط موج انفجار
chemical horn U مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
crater analysis U تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in U نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain U روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof U وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
lasers U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
output U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
devices U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
explosion U انفجار
blasts U انفجار
blast U انفجار
eruption U انفجار
brisance U انفجار
blow out U انفجار
blastment U انفجار
plosion U انفجار
blasting U انفجار
pop U انفجار
popped U انفجار
pops U انفجار
explosions U انفجار
blow-ups U انفجار
detonation U انفجار
blow up U انفجار
displosion U انفجار
detonations U انفجار
blow-up U انفجار
bursts U انفجار
burst U انفجار
outburst U انفجار غضب
time of disintegration U زمان انفجار
explosion proof U ازمایش- انفجار
explosion proof U پوشش ضد انفجار
burst wave U موج انفجار
bursting set U محل انفجار
outbursts U انفجار غضب
combustiblity U قابلیت انفجار
countermining U انفجار ضد مین
explosive energy U قدرت انفجار
combustion chamber U اطاق انفجار
crepitation U انفجار مکرر
explosive force U نیروی انفجار
explosive force U قدرت انفجار
detonable U قابل انفجار
blow out U سوختن انفجار
aerial burst U انفجار هوایی
explosive U قابل انفجار
crater U قیف انفجار
craters U قیف انفجار
misfired U گیر در انفجار
misfire U گیر در انفجار
fire time U زمان انفجار
swooper U انفجار دار
misfires U گیر در انفجار
explosiveness U قابلیت انفجار
blasting machine U دستگاه انفجار
blast wave U موج انفجار
the force of the explosion U شدت انفجار
crackles U صدای انفجار پی در پی
blast effect U اثر انفجار
crackled U صدای انفجار پی در پی
crackle U صدای انفجار پی در پی
atom samshing U انفجار اتمی
population explosion U انفجار جمعیت
sympathetic detonation U انفجار القایی
destruct system U سیستم انفجار
busted U انفجار ترکیدگی
detonations U انفجار ضربهای
busts U انفجار ترکیدگی
POWs U صدای انفجار
impact action U اثر انفجار
detonations U انفجار ناگهانی
yielded U بازده انفجار
yields U بازده انفجار
detonation U انفجار ضربهای
bust U انفجار ترکیدگی
yield U بازده انفجار
dead center ignition U نقطه انفجار
detonative U اماده انفجار
sonic booms U انفجار صوتی
blast U صدای انفجار
detonating slab U مسیر انفجار
detonation charge U خرج انفجار
sonic boom U انفجار صوتی
blast U ضربه انفجار
detonation cord U سیم انفجار
inexplosive U غیرقابل انفجار
detonation U انفجار ناگهانی
information explosion U انفجار اطلاعات
busting U انفجار ترکیدگی
explosimeter U انفجار سنج
detonatable U قابل انفجار
big bang U انفجار بزرگ
gusts U انفجار فوت
gust U انفجار فوت
explosion hazard U خطر انفجار
lead in U مداررابط انفجار
POW U صدای انفجار
blasts U ضربه انفجار
high order detonation U انفجار شدید
blasts U صدای انفجار
implosion U انفجار از داخل
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
dual capable U جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post U ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshakes U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshaking U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
interserviceable U قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
afterwinds U باد بعد از انفجار
low order U انفجار کند یا ناقص
impacts U اثر ترکش انفجار
blastment U تاثیرونفوذ انفجار بادخوردگی
impact U اثر ترکش انفجار
atom samsher U دستگاه انفجار اتمی
service mine U مین قابل انفجار
detonating U ترکاننده وابسته به انفجار
powder kegs U چیز قابل انفجار
powder keg U چیز قابل انفجار
high order detonation U انفجار انی وکامل
breech chamber U محفظه خرج انفجار
contact fire U انفجار در اثر تماس
blast effect U اثر موج انفجار
atomic time U زمان انفجار اتمی
late time U زمان سکته انفجار
poised mine U مین اماده انفجار
armed mine U مین اماده انفجار
armed ammunition U مهمات اماده انفجار
explosive range U گستره انفجار پذیری
flex x U خرج انفجار کتابی
flex x U خرج انفجار ورقهای
crepitate U انفجار پی درپی کردن
bursts U منفجر کردن انفجار
burst U منفجر کردن انفجار
bursts U انفجار منفجر شدن
subsidiary U عمق دهنده به انفجار
burst U انفجار منفجر شدن
explosives U مواد قابل انفجار
tnt equivalent U معادل با قدرت انفجار تی ان تی
subsidiaries U عمق دهنده به انفجار
cycles U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycled U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
demanded U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demands U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
dangerous goods by road agreement U موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
tranship U نقل وانقال بار وغیره از یک وسیله یاکشتی به وسیله یاکشتی دیگری
phase U وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phases U وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phased U وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
fire time U زمان اجرای اتش یا انفجار
sofar U دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
piezometer U دستگاه سنجش شدت انفجار
predictor U دستگاه محاسب زمان انفجار
proximity fuze U فیوز مخصوص انفجار مرمی
strip U تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
ice mine U مین مخصوص انفجار زیریخی
countermining distance U فاصله ضد انفجار زنجیری مین
impact action U عمل انفجار نیروی ترکش
contingent effects U اثرات احتمالی انفجار هستهای
exudation U مواد پخش شونده در یک انفجار
drag loading U نتیجه کشش بادیا موج انفجار
countermining U زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com