Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
amphibian
U
وسیله اب و خاکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tractor group
U
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
assault craft
U
ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
antiamphibious minefield
U
میدان مین ضد اب خاکی یا ضدعملیات اب خاکی دشمن
naval landing party
U
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
amphibious task group
U
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
crawlers
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous
U
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
loops
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
peripheral
U
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in
U
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
simulate
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down
U
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
daisy chain
U
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
trainers
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof
U
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
daisy chain
U
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication
U
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
lasers
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotter
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
outputs
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
amphibious pack
U
تک اب خاکی
amphibious
U
اب خاکی
worldly
U
خاکی
earthly
U
خاکی
terrestrial
U
خاکی
terrene
U
خاکی
earth dam
U
سد خاکی
tellurian
U
خاکی
earthen
U
خاکی
embankment dam
U
سد خاکی
embankments
U
سد خاکی
mundane
U
خاکی
wood louse
U
خر خاکی
earthy
U
خاکی
embankment
U
سد خاکی
earthborn
U
خاکی
edaphic
U
خاکی
earth fill dam
U
سد خاکی
dust colour
U
خاکی
earth-bound
U
خاکی
device
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
earth born
U
خاکی فانی
vault formed in the earth
U
طاق خاکی
soil
U
خاکی کردن
vallation
U
دیوار خاکی
earth dam
U
بند خاکی
earthwork
U
ختل خاکی
milleped
U
جنس خر خاکی
bordering
U
پشته خاکی
bordered
U
پشته خاکی
border
U
پشته خاکی
soiling
U
خاکی کردن
earethliness
U
خاکی بودن
adaphic organism
U
زیستمند خاکی
mold etc
U
خاکی کردن
amphibious tank
U
تانک اب خاکی
semiterrestrial
U
نیمه خاکی
earth work
U
عملیات خاکی
earthiness
U
طبیعت خاکی
rain worm
U
کرم خاکی
earth road
U
راه خاکی
amphibious transport ship
U
ترابر اب خاکی
amphibious vehicle
U
خودروی اب خاکی
angleworm
U
کرم خاکی
amphibious reconnaissance
U
شناسایی اب خاکی
amphibious operation
U
عملیات اب خاکی
staging
U
تمرین اب خاکی
terricolous
U
خاکزی خاکی
dew worm
U
کرم خاکی
pulverulence
U
حالت خاکی
earth work
U
کارهای خاکی
amphibious pack
U
بارهای اب خاکی
alkaline earth
U
قلیایی خاکی
milliped
U
جنس خر خاکی
amphibious force
U
نیروی اب خاکی
amphibious lift
U
ترابری اب و خاکی
earthiness
U
خاکی بودن
landing forces
U
قوای اب خاکی
ground ivy
U
پاپیتال خاکی
earthworks
U
عملیات خاکی
khaki
U
خاکی رنگ
homogeneous earth dam
U
سد خاکی همگن
warping tug
U
یدک کش اب خاکی
amphibious
U
خاکی و ابی
amphibian
U
ابی خاکی
amphibian
U
هواپیمای اب و خاکی
dust color
U
رنگ خاکی
earthworm
U
کرم خاکی
earthworms
U
کرم خاکی
geophyte
U
گیاه خاکی
landing party
U
گروه اب خاکی
terrestrial
U
زمین خاکی
embankments
U
دیوار خاکی
dun
U
سمند خاکی
soils
U
خاکی کردن
fuse plug
U
سرریز خاکی
lobworm
U
کرم خاکی
zoned earth dam
U
سد خاکی ناهمگن
embankment
U
دیوار خاکی
amphibious striking forces
U
نیروهای ضربتی اب خاکی
amphibious squadron
U
گردان عملیات اب خاکی
landing ship dock
U
اسکله فرود اب خاکی
landing threshold
U
استانه فرود اب خاکی
borrow area
U
محل قرضه سد خاکی
amphibious lift
U
حمل ونقل اب خاکی
amphibious demonstration
U
عملیات اب خاکی نمایشی
alkaline earth metal
U
فلز قلیایی خاکی
amphibious task force
U
گروه رزمی اب خاکی
amphibious tractor
U
خودروشنی دار اب خاکی
brandling
U
یکجور کرم خاکی
benching
U
جان پناه خاکی
beach party
U
گروه پیشرو اب خاکی
assault ships
U
ناوهای هجومی اب خاکی
establishing authority
U
فرماندهی نیروهای اب خاکی
joint amphibious operations
U
عملیات مشترک اب خاکی
boat team
U
تیم قایق اب خاکی
amphibious transport dock
U
ناومخصوص ترابری اب خاکی
navvy
U
کارگر کارهای خاکی
amphibious demonstration
U
عملیات نمایشی اب خاکی
amphibious control group
U
گروه کنترل اب خاکی
navvies
U
کارگر کارهای خاکی
vale
U
زمین جهان خاکی
vales
U
زمین جهان خاکی
shoulder
U
دو طرف خاکی جاده
shouldered
U
دو طرف خاکی جاده
shouldering
U
دو طرف خاکی جاده
shoulders
U
دو طرف خاکی جاده
advance force
U
نیروی جلودار اب خاکی
man of mould
U
انسان خاکی یا فانی
alkaline earth oxide
U
فلز قلیایی خاکی
amphibian floats
U
شناورهای ابی خاکی
verge
U
شانه خاکی جاده
verges
U
شانه خاکی جاده
amphibious assault ship
U
ناو هجومی اب و خاکی
amphibious assault ship
U
ناومخصوص هجوم اب و خاکی
communication
U
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
dual capable
U
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
from pillar to post
U
ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshakes
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshaking
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
interserviceable
U
قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
numbered wave
U
امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
landing threshold
U
نقطه شروع عملیات اب خاکی
curf
U
خاکی که اجر از ان تهیه میشود
landing vehicle
U
خود روشنی دار اب خاکی
non cohesive soil
U
خاکی که فاقد چسبندگی باشد
barbette
U
تپههای خاکی که توپها را بر ان قرارمیدهند
pay dirt
<idiom>
U
زیر خاکی پیدا کردن
What on earth shall I do now?
U
حالاچه خاکی بسرم بریزم ؟
benching
U
تختک خاکی پله بندی
earthworks
U
خاک کاری کارهای خاکی
khaki
U
لباس کار خاکی رنگ
establishing authority
U
مقام مسئول نیروهای اب خاکی
agc
U
ناو فرماندهی نیروی اب خاکی
initiating directive
U
دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی
good
U
مسیر خاکی مرطوب و محکم
scraper
U
یکی از ماشینهای عملیات خاکی
tractor
U
قایق اب خاکی شنی دار
tractors
U
قایق اب خاکی شنی دار
amphibious command ship
U
ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
amphibious transport dock
U
ناو حمل و نقل اب خاکی
cycled
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycles
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
touches
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
demands
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demanded
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
dangerous goods by road agreement
U
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
demand
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
phased
U
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phase
U
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phases
U
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
tranship
U
نقل وانقال بار وغیره از یک وسیله یاکشتی به وسیله یاکشتی دیگری
amphibious vehicle availability table
U
جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
serials
U
سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
causeway
U
راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
causeways
U
راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
assault shipping
U
ترابری دریایی در عملیات هجومی اب خاکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com